Get Mystery Box with random crypto!

مرثیه

لوگوی کانال تلگرام marsiyeeh — مرثیه م
لوگوی کانال تلگرام marsiyeeh — مرثیه
آدرس کانال: @marsiyeeh
دسته بندی ها: دستهبندی نشده
زبان: فارسی
مشترکین: 18.75K
توضیحات از کانال

❁﷽❁
از عناوین جهان "مرثیه خوان" ما را بس...
کپی مطالب با ذکر منبع مجاز است
♦️ کانال متن روضه باز 👇
@rozeh_1
🔹 ارتباط شاعران با ما 👇
@heydari_am_man
🔸 هماهنگی تبادل و تبلیغات 👇
@navay_roze

Ratings & Reviews

4.50

2 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

1

4 stars

1

3 stars

0

2 stars

0

1 stars

0


آخرین پیام ها 7

2023-05-18 21:06:33 #امام_حسین
#شب_جمعه_شب_زیارتی_ارباب

نامحرم آوردم دل و محرم گذشتم
بر دل نوشتم: "دوستت دارم..." گذشتم

عشق است و عاشق هرچه دارد نذرِ عشق است
از مادرم، دار و ندارم هم گذشتم

گمراه بودم، گریه کردم در عزایت
از نسلِ آدم بودم و آدم گذشتم

از کودکی ام بین هیئت ها نشستم
من پای عشقت از همه عالم گذشتم

فرهادم و با دردِ شیرینی که دارم
از خیرِ طب و بهره ی مرهم گذشتم

یک روز زیر پرچمت من را رساندند
عمری است از زیرِ همین پرچم گذشتم

امشب شبیه تو که درهم می خریمان
از هر کسی ناراحتم درهم گذشتم

شب های جمعه در فراقِ کربلایت
از شهر ری با سینه ای پر غم گذشتم

کم کم مرا سوزاند داغِ روضه هایت
از شعرها... از روضه ها... کم کم گذشتم

مقتل به دستم مانده و مبهوت ماندم
هی بغض کردم، خط به خط خواندم گذشتم

بوسه به زیر حنجرت دردسری شد
از روضه ی جان کندنت مبهم گذشتم

جانم به لب آمد زمانی که به مقتل
از غارت پیراهن و خاتم گذشتم

شکر خدا این بار هم از روضه هایت
با قلب خون، با چشم پر شبنم گذشتم

محمدجواد شیرازی

@marsiyeeh
154 views18:06
باز کردن / نظر دهید
2023-05-18 21:06:32 #امام_حسین
#شب_جمعه_شب_زیارتی_ارباب

من اگر از تو دمی دم نزنم می میرم
لحظه ای از تو اگر دل بکنم می میرم

من به نان و نمک سفره ات عادت دارم
نمک روضه نگیرد بدنم می میرم

صبح و شب عشق تو را رو به خدا جار زدم
شهد نامت برود از دهنم می میرم

دور تا دور مرا یاد شما پر کرده
از کسی غیر حسین دم بزنم می میرم

کشته ی عشق تو را حوصله دنیا نیست
من که در حسرت زایر شدنم می میرم

حسن کردی

@marsiyeeh
189 views18:06
باز کردن / نظر دهید
2023-05-18 21:06:32 #امام_حسین
#شب_جمعه_شب_زیارتی_ارباب

دل من وقف حسین است، حسینیه‌ی اوست
نگرفته است و نگیرد احدی جای حسین

چشم تا روشن از این است که او را دیده است
پس چرا باز شود جز به تماشای حسین؟!

جان و مال و پدر و مادرمان، قربانش
هر چه داریم و نداریم، گوارای حسین

عاشقی شیوه رندان بلاکش باشد
عشق، هفتاد و دو مرد است که همپای حسین...

@marsiyeeh
201 views18:06
باز کردن / نظر دهید
2023-05-16 23:09:52 #امام_صادق

صدا زدم سر سجاده ی دعا، زهرا
چرا که هست به ما حجتِ خدا زهرا
همین‌که ناله زدم یاد روضه‌ها، زهرا
میان شعله، درِ خانه سوخت، یا زهرا

به روی آتشِ برخاسته میان حریم
قدم زدم که بدانند أنا ابنُ ابراهیم

گرفته‌اند دم سجده‌ام، مجالم را
به ناسزا چه بهم ریختند حالم را
کسی نکرد مراعات سن و سالم را
گرفته‌اند به سخره، قد هلالم را؟!

به من مجال ندادند قدر یک نفسی
میان نافله، سجاده را کشید کسی

تمام شهر به ما ظلم بی عدد کردند
به یکدگر سر این ظلم‌ها مدد کردند
چرا عبای مرا زیر پا لگد کردند؟!
چقدر با منِ شیخ الائمه بد کردند

رفیق‌های پُر از ادعا کجا بودند؟!
زمان واقعه، شاگردها کجا بودند؟!

شدم زمان تهاجم عذاب، مثل علی
زمانه بر سر من شد خراب، مثل علی
غمم به سینه شده بی حساب، مثل علی
دو دستِ بسته میانِ طناب، مثل علی

چقدر مثل علی ماتمم شد اما نه
فقط زدند مرا با لگد، زنم را نه

به پشت اسب، شبانه دوانده‌اند مرا
به روی خاک به کینه کشانده‌اند مرا
شبیه آینه بودم، شکانده‌اند مرا
به یاد داغ رقیه رسانده‌اند مرا

مرا میان گذرگاه، کو به کو بردند
چقدر داد کشیدند و آبرو بردند

اگرچه سوختم از غصه، خون جگر نشدم
به آتش غم فرزند، شعله‌ور نشدم
عذاب، با غم جان‌کندنِ پسر نشدم
کنار کاظم خود، مثل محتضر نشدم

به یاد داغ و عزای حسین نوحه کنید
تمام عمر برای حسین نوحه کنید

خودم اسیر شدم، خواهرم اسیر نشد
کسی به نیت نیزه‌زدن اجیر نشد
چنان حسین کسی زیر دشنه، پیر نشد
نصیب پیکر من تکه‌ای حصیر نشد

زدند بعد کشاکش برای پیرهنش
هزار و نهصد و پنجاه ضربه بر بدنش

محمدجواد شیرازی

@marsiyeeh
1.7K views20:09
باز کردن / نظر دهید
2023-05-16 23:09:38 #امام_صادق

در حقیقت‌نگری، آینه‌ای صادق بود
آنچه می‌داشت ز ایزد همه را لایق بود

این که باید به ولایش همه عاشق باشیم
پیر عشق است، بیا عاشق صادق باشیم

عاشق آن است که از نسل شقایق باشد
شجری میوه رسانده‌ست که لایق باشد

ششمین شمس سپهر ازلی آن مولاست
خط سِیْرِ افق چشم علی، آن مولاست

جعفرش نام نهادند که جانش نور است
ظلمت از ساحتِ قدسیش، همانا دور است

عشق در دایره‌ی چشم سبو می‌گردد
عِلْم در حیطه‌ی اندیشه‌‌ی او می‌گردد

مدفنش عینِ بهشت‌ست اگر ویران است
گنج در گوشه‌ی ویرانه فقط پنهان است

کاش دل زائر آن تربت بی زائر بود
کاش بر گِرد حریمش دل من حائر بود

کاش چشمان منِ خسته کبوتر می‌شد
بال و پر می‌زد و در اشک شناور می‌شد
اگر آن مدفن ویرانه رواقی می‌داشت
لااَقل داغِ دل آینه کمتر می‌شد
آه ای شهر نبی! شاهد این قصّه تویی
که چه با زاده‌ی آزاده‌ی حیدر می‌شد
بوی گلچین به گلستان ولایت پیچید
باغی از اشک در آن مرحله پرپر می‌شد
خانه‌ی فاطمه می‌گشت تداعی، آری
داشت آن حادثه‌ی تلخ، مکرّر می‌شد
آه آن روز اگر دست علی را بستند
لیک این بار چنین حضرت جعفر می‌شد

در دل شب به نماز آمده بود آن مولا
بود در زمزمه، در حال سجود آن مولا

ناگهان خصم، هجوم از در و بامش آورد
تلخی اهل ستم باز به کامش آورد

دست او بسته و از خانه برونش بُردند
شعله بر جان زده و با دلِ خونش بُردند

بعد ازین حادثه آسوده نبود آن مولا
داشت از خونِ جگر، چشم کبود آن مولا

حالتی داشت که غم بود همی دنبالش
گرچه بودند همه فارغ ازین احوالش

همه بودند در اندیشه‌ی خود آسوده
جگری سوخت ز انگور به زهر آلوده

جگری سوخت و آتش به همه عالم زد
نفسی شعله شد و کار جهان بر هم زد

آتشی بود که بال و پرِ پروانه بسوخت
آتشی بود که آئینه و گلخانه بسوخت

داغِ گل، مشتعل و جلوه‌ی محشر دارد
"یاسر" از آتش آن، شعله به پیکر دارد

محمود تاری (یاسر)

@marsiyeeh
1.2K views20:09
باز کردن / نظر دهید
2023-05-16 23:09:38 #امام_صادق

سایه‌نشینِ رحمت شیخ الائمه‌ایم
حیرانِ از کرامت شیخ الائمه‌ایم

سینه به سینه لطف مدامش به ما رسید
لبریزِ از محبت شیخ الائمه‌ایم

از بین هرچه مذهب و دین و عقیده‌ای
ما پیروانِ نهضت شیخ الائمه‌ایم

آری اگر که خادم سلطانِ مشهدیم
مدیونِ به امامت شیخ الائمه‌ایم

فرموده‌ است: شیعه‌ی ما از سرشت ماست
یعنی که در حمایت شیخ الائمه‌ایم

در عرصه‌ی قیامت و آن روزِ بی کسی
ما شامل شفاعت شیخ الائمه‌ایم

یک گوشه از مصیبت او قبر خاکی‌اش
در حسرتِ زیارت شیخ الائمه‌ایم

اما چقدر روضه‌ی او مثل مرتضاست
ما روضه‌خوانِ حضرت شیخ الائمه‌ایم

دستان بسته، آتش و دیوار و کوچه‌ها
گریه کنانِ غربت شیخ الائمه‌ایم

علی گلچین پور

@marsiyeeh
833 views20:09
باز کردن / نظر دهید
2023-05-16 23:09:38 #امام_صادق

بُردند اگر هجوم به بیت مطهّرش
در پشت در نبود گرانمایه همسرش

شد بسته گرچه به ریسمان دو دست او
بر سر نبود تیغ عدوی ستمگرش

گیرم که گشت همسر او غرقِ غم ولی
دیگر نخورد ضرب غلافی به پیکرش

گیرم که ریخت اشک عزیزانش از جفا
دیگر نسوخت لاله‌ی کوثر برابرش

گیرم که بود مادر طفلان او غمین
دیگر نبود غنچه‌ی نشکفته پرپرش

باید گریست در غم آن طفل نازنین
طفلی که دید حادثه در بطنِ مادرش

با آن که برد پای پیاده عدو ورا
دیگر نبود شاهد آن لحظه دخترش

عمامه‌اش فتاد اگر چه ز سر ولی
دیگر نبود هجمه‌ی نا اهل بر سرش

از غصّه دید گریه‌ی اهل و عیال خود
امّا ندید صدْمه به پهلوی همسرش

گرچه نشست آه و فغانش به دل ولی
سیلی نخورد بر رخ تنها صنوبرش

خون می‌شود دو دیده‌ی "یاسر" چو قلب یار
زین ظلمِ بی شمار که سخت‌ است باورش

محمود تاری

@marsiyeeh
799 views20:09
باز کردن / نظر دهید
2023-05-16 23:09:08 #امام_صادق

در این خانه بوده ام پای مکتب جعفری
مخلصان و ریزه خوار مکتب جعفری
یاد گرفته ام مذهب و دین خود را
پای کلام و حدیث روایت مکتب جعفری
ز مریدان خانواده ی خاندان  صادقم
نوکر موسی بن جعفر و پای رکاب صادقم
گفته است خودش این را که پای غم غم  باشد
پای شادی شادی این هست اصول دین عاشق دین صادقم
در میان کوچه ای خانه ای داشت در مدینه
زندگی ساده ای داشت در مدینه
محاصن کرده ز عمر خود این آقا
تکرار مثل پدر بر در خانه مدینه
هنگام نماز نگذاشتن عبادت کامل باشد
ز پای او کشیدن سجاده را نامردان
بی هوا آمدن بر خانه کارشان همین است
نگذاشتن در سالم بماند آین نامردان
تا که خودش را روی زمین دید افتاد یا کسی
فهمید و درک کرد زمین خوردن کسی
این مرد بود حالش بد شد تا که افتاد
با خودش مادرم زن بار شیشه که با لگد
خاطرات تلخ دوباره تکرار شد
تا دستش را بستند یا پدر افتاد
چه سخت برای علی در کوچه ها
لعنت بر این قوم که بد کردند با علی در کوچه ها

مهرداد جوادی

@marsiyeeh
714 viewsedited  20:09
باز کردن / نظر دهید
2023-05-16 23:09:06 #امام_صادق

صداقت گوشه‌ای از بی نهایت حُسن رفتارش
هزاران جابر و صدها ابوحمزه بدهکارش

شعاعی از رُخَش تابید و توحید مفضّل شد
کمال شیعه مدیونِ کلام پُر هوادارش

تقّیه کرد و همچون پیله شد پروانه‌ی دین را
نمایان گشت بعد از سال‌ها آثار ایثارش

سرِپاییم اگر از لطف قال الصادق اوییم
که عنوان رئیس مذهبِ شیعه سزاوارش

هزاران لعنت و نفرین به منصور دوانیقی
که آمد با سلاح طعنه و تهمت به پیکارش

خدا لعنت کند هر کس به او بی احترامی کرد
امام شیعه را بردند ابترها به اجبارش

ربیع بی حیا مهلت نداد عمامه بگذارد
عزادارم عزادارم عزادارم عزادارش

شباهت‌های بسیاری میان اوست با زهرا
چه از پهلو، چه از سینه، چه از بازو، چه رخسارش

مدینه خاطراتی تلخ همچون کربلا دارد
پُر از داغ‌ست در سینه، چه از کوچه، چه بازارش

به روی نیزه می‌بردند رأسِ پور حیدر را
بمیرم آفتابِ داغ هم می‌داد آزارش
**
خودش فرمود هرکس گریه بر جد غریبم کرد
نمی‌بینند او را در صف محشر گرفتارش

محمود یوسفی

@marsiyeeh
690 views20:09
باز کردن / نظر دهید
2023-05-16 23:09:06 #امام_صادق

هرچه از درد و بلا بر سر حیدر افتاد
داد بیداد که یک روز به جعفر افتاد

یا رب این "شعله" چرا ول کن این طایفه نیست؟!
باز از خیمه گذشت و روی این در افتاد

سجده‌اش خورد به هم، بس که تکانش دادند
سر سجاده‌ی خود با دل مضطر افتاد

با عصا هم بدود باز زمین می‌افتد
بی عصا رفت و به هر کوچه مکرر افتاد

پس کجایند دراین واقعه شاگردانش؟
پیش چشمان همه حرمت منبر افتاد

تا زمین خورد صدا زد ز جگر: وا اُمّاه
پشتِ در یاد زمین‌خوردن مادر افتاد

مادرش خورد زمین، خورد زمین، خورد زمین
جلوی چشم علی، فاطمه با سر افتاد

فضه آمد کمکش ورنه مصیبت می‌شد
فضه با دیدن او پهلوی کوثر افتاد

گریه‌ی غربت زن قاتل شوهر باشد
پس عجب نیست بگوییم که حیدر افتاد

آخر روضه‌ی ما حرف حسین است حسین
دشنه با حنجر خشکیده‌ی او در افتاد

وَلیُ الله به یک ضربه تنش برگشته
گذر شمر به این ناحیه آخر افتاد

کینه‌اش با دوسه تا ضربه به پایان نرسید
آن‌قَدَر زد روی تل یکسره خواهر افتاد

بانوک چکمه تنش این سو و آن سو می‌شد
بانوک نیزه سرش این ور و آن ور افتاد

آنکه درسجده فقط پای خدا می‌افتاد
وقتِ قتْلِ علی اکبر شد و بدتر افتاد

سیدپوریا هاشمی

@marsiyeeh
700 views20:09
باز کردن / نظر دهید