Get Mystery Box with random crypto!

مرثیه

لوگوی کانال تلگرام marsiyeeh — مرثیه م
لوگوی کانال تلگرام marsiyeeh — مرثیه
آدرس کانال: @marsiyeeh
دسته بندی ها: دستهبندی نشده
زبان: فارسی
مشترکین: 18.77K
توضیحات از کانال

❁﷽❁
از عناوین جهان "مرثیه خوان" ما را بس...
کپی مطالب با ذکر منبع مجاز است
♦️ کانال متن روضه باز 👇
@rozeh_1
🔹 ارتباط شاعران با ما 👇
@heydari_am_man
🔸 هماهنگی تبادل و تبلیغات 👇
@navay_roze

Ratings & Reviews

4.50

2 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

1

4 stars

1

3 stars

0

2 stars

0

1 stars

0


آخرین پیام ها 74

2023-01-08 23:38:09 کانال کربلایی امیربرومند
#مورد_تایید
500 views20:38
باز کردن / نظر دهید
2023-01-08 23:32:58
دوستان هیئتی توجه

#کربلایی_امیر_برومند
رو که همه
میشناسین
#یکی_از_شورخون_های_محشر
چه طوفانی بپاکرده درسراسرکشور

لینک کانالش
https://telegram.me/joinchat/AAAAAEOsKJX-dpFkT1-xvA
377 views20:32
باز کردن / نظر دهید
2023-01-08 23:32:57
این یک پیام تبلیغاتی نیست

به دلیل درخواست مکرر شما دوستان برای اخرین بار لینک کانال بزرگ نوای روضه خوان (( #حاج_حیدر_خمسه )) رو میذارم خواهشا دیگه کسی تو PV درخواست نکنه

اینم لینکش

https://telegram.me/joinchat/CAaDRj5PEOQu2l2gAtPCag
@Heydar_Khamse
289 views20:32
باز کردن / نظر دهید
2023-01-08 23:32:36 ‍ ✹﷽✹
(اموزش مداحی همراه با سبک ها)
#مدیریت #استادطالبی
#کانال_آموزش_مداحی_همراه_باسبک دوست داریدمداح وروضه خوان حرفه ای باشید
جهت ارتقاء دادن به کیفیت مداحی به جمع مابپیوندید

https://telegram.me/asdjw
https://telegram.me/asdjw
https://telegram.me/asdjw
متن وصوت آماده میخواهید
مابرای شما بهترین آسانترین راه
راانتخاب کرده ام
به همراه مطالب ویژه شبهای ماه محرم وصفر همراه بامطالب ارزنده درکنارشما هستیم
https://telegram.me/asdjw
https://telegram.me/asdjw
https://telegram.me/asdjw
برای آشنایی بااصول وفنون مداحی آموزش نوحه خوانی ومرثیه سرائی هنرمجلس گردانی شناخت دستگاه موسیقی باماهمراه باشید ‌
‌‌‌‌
#کانال_آموزش_مداحی_همراه_باسبک
https://telegram.me/asdjw
https://telegram.me/asdjw
https://telegram.me/asdjw
293 views20:32
باز کردن / نظر دهید
2023-01-08 20:30:18 #حضرت_زهرا

در میان شعر تو بانو! اگر حاضر شدم
خواندم اول کوثر و با نام تو طاهر شدم
در خیالم صحن و گنبد ساختم، زائر شدم
نام شیرین تو  بردم فاطمه! شاعر شدم

رشته‌ای بر گردن ابیات من افکنده دوست
می‌برد شعر مرا آنجا که خاطر خواه اوست

ناگهان دیدم میان خانه‌ی پیغمبرم
چون خدیجه غرق نوری از جهانی دیگرم
چرخ می‌زد یک نفس روح القدس دور و برم
تا نوشتم فاطمه، بوسید برگ دفترم

از شکوهش آسمان ساییده اینجا سر به خاک
آسمان را با خودش آورده این دختر به خاک

ای محمد! دشمنت را دوست ابتر می‌کند
خانه‌ات را بوی ریحانه‌‌ معطر می‌کند
دیدنش بار رسالت را سبکتر می‌کند
دختر است اما برایت کار مادر می‌کند

دختران آیات رحمت، مادران مهر آفرین
می‌شود ام ابیها، هر دو باهم، بعد از این

یک زره خرج جهازت، حُسن‌هایت بی‌شمار
با تو حیدر روز خیبر حرز می‌خواهد چکار؟
تا تو از تیغ دودم با عشق می‌گیری غبار
بعد از این مستانه‌تر صف می‌شکافد ذوالفقار

قوت بازوی مولایی به مولا، فاطمه!
قصه‌ی پیوند دریایی به دریا، فاطمه!

در هوای عاشقی با هم کبوتر می‌شوید
هر دو کوثر می‌شوید و هر دو حیدر می‌شوید
هست شیرین نامتان، قند مکرر می‌شوید
هر دو در کفواً احد با هم برابر می‌شود

بیت‌هایم بر درِ بیت تو زانو می‌زنند
شاعران تنها برای یک نظر، رو می‌زنند

در کسا، بی پرده با الله صحبت می‌کنی
هل اتی را سفره‌ی نور و کرامت می‌کنی
فکر خلقی، نیمه شب با حق که خلوت می‌کنی
در غم همسایه، ترک خواب راحت می‌کنی

مادری الحق چه می‌آید به نامت، فاطمه!
می‌دهد از سوی ما مهدی سلامت، فاطمه!

امتحان پس داده‌‌ای در آسمانها پیش از این
سالها بر عرش می‌تابید نورت چون نگین
حضرت حق چون دلش آمد بیایی بر زمین
واقعاً "الحمد للهِ ، رب العالمین"

جلوه‌ی نور تو را تنها خدایت دید و بس
فاطمه! قدر تو را تنها علی فهمید و بس

عالمی در حیرت از این آسیا چرخاندنت
با تبسم خستگی را از علی پوشاندنت
در عجب روح الامین از طرز قرآن خواندت
پیش نابینا میان حِصن چادر ماندنت

حجب میراثت، حیا سایه نشین چادرت
داده دل حتی یهودی هم به دین چادرت

سفره‌‌ی نان خالی اما سفره‌ی انعام پُر
خانه‌ات میخانه، ساقی با سخاوت، جام پر
از تو راضی و دلش از گردش ایام پر
کعبه از بت خالی اما کوچه از اصنام پر

ای زبانت ذوالفقارِ حیدر بی‌ذوالفقار!
بت شکن! برخیز، بسته دست او را روزگار

قاسم صرافان

@marsiyeeh
882 views17:30
باز کردن / نظر دهید
2023-01-08 20:30:18 #حضرت_زهرا

نسیم می وزد و باده خوشگوار شده
گلی شکفته که سرچشمه ی بهار شده
حضور خاکی رب است در مدار زمین
که با تولد یک زن ادامه دار شده
کسی که از تبعات وصال و هجرانش
خوش است فرش ولی عرش سوگوار شده
کسی که شرط وجود پیامبر حتی
به شرط بودن او صاحب اعتبار شده
به گرد قامتش امواج نور خیمه زده
به زیر هر قدمش کهکشان غبار شده

عیان شده است که سرّ نهان خلقت کیست
پس از تو گفت خدا داستان خلقت چیست

نوشت اوّل دفتر از ابتدا زهرا
از ابتدای ازل تا به انتها زهرا
از آن زمان که ندانیم تا نمی دانیم
همیشه و همه اوقات و هر کجا زهرا
و خواست تا بنویسد نبی، علی، حسنین
خلاصه شد همه در یک کلام، با زهرا
و حرف تا که به اینجا رسید فهمیدم
که بود و هست همه کاره ی خدا زهرا
چرا که منحصراً خلقت چنین نوری
فقط برای خودش بوده است تا زهرا ...

میان عرصه ی میقات پای بگذارد
و حق ز آینه ی خویش پرده بردارد

که رو کند سند افتخار خلقت را
نشان دهد به همه شاهکار خلقت را
به مهر و ماه و سپهر و فلک بفهماند
دلیل گردششان بر مدار خلقت را
کسی که جز خودش و احمد و علی نشناخت
کنیز عرشی پروردگار خلقت را
در آن زمان که زمانِ زمان به سرآید
و بین حشر ببندند بار خلقت را
خدا ندا کند: ای فاطمه حبیبه ی من
بیا به سر برسان انتظار خلقت را
بیا که عرصه ی محشر برایت آماده است
بگیر دست خودت اختیار خلقت را

که جن و انس بفهمند کار ما با توست
تمام هستی مایی فقط خدا با توست

به اوج شأن و مقامت سری نمی آید
کسی نیامده و دیگری نمی آید
دلیل ختم نبوّت نبوده بابایت
پس از ظهور تو پیغمبری نمی آید
شنیده ایم که در صورت نبودت هم
برای همسر تو همسری نمی آید
به قامت تو فقط مادری برازنده است
به مهربانی تو مادری نمی آید
قدم گذار به محشر که تا نیایی تو
برای خلق شفاعتگری نمی آید

نگات مور وجود مرا سلیمان کرد
یهود را نَفَس چادرت مسلمان کرد

تو و صفات تو را هر چقدر سنجیدیم
و هر چه در دل این بیکرانه چرخیدیم
به انتهای تو راهی نیافتیم اصلاً
در ابتدای تو مانده تو را نفهمیدیم
نبی نبود علی هم نبود تو بودی
و ما کنار خدا جلوه ی خدا دیدیم
حضور گرم تو یک روز هم زیادی بود
برای ما که کنارت دمی نتابیدیم
همین که سایه ی تو سایه سار این دنیاست
همیشه گرم نگاه زلال خورشیدیم

بهشت می شود آنجا که تو نگاه کنی
نگاه کن که مرا باز رو به راه کنی

زکُنه ذات تو این عقل کم چه می فهمد
شب سیاه دل از صبحدم چه می فهمد
زبانِ از تو سرودن فقط زبان خداست
شکوه وصف تو را این قلم چه می فهمد
به بندگی تو بیخود نکرده فخر خدا
نماز از قدم پر ورم چه می فهمد
سه روز نان خودت را به دیگران دادی
بپرس از کرم از این کرم چه می فهمد
بپرس دختر پیغمبر خدا امّا
چنین غریب چنین بی حرم؛ چه می فهمد؟!
من از نسیم معطر به یاس فهمیدم
«حضور مادریت را شلمچه می فهمد

شده است نام تو سربند هر جوان شهید
تبسم تو تسلّای مادران شهید »

محمد علی بیابانی

@marsiyeeh
724 views17:30
باز کردن / نظر دهید
2023-01-08 20:30:18 #حضرت_زهرا

سلامی جان فزاتر از نفس های مسیحایی
به روح پاک تو ای مادر صبر و شکیبایی

تویی آن لیلة القدری که کس نشناختش هرگز
تویی آن عصمت یکتا که یکتایی به یکتایی

تو آن آیینه ی حسن دل آرای خداوندی
که از ختم رسل دل برده در عین دل آرایی

جمال حقّ، جلال انبیا، حسن امامان را
علی  می دید در آیینۀ حسنت به تنهایی

اگر روی تو را می دید ای روی خدا یکدم
ز خجلت پشت پرده تا ابد می ماند زیبایی

فلک را در مسیر قنبرت فخر زمین بوسی
ملک را بر قدوم فضّه ات شوق جبین سایی

به غیر از تو کسی نگرفته رو از چشم نا بینا
الا ای خاک پای رهروانت چشم بینایی

نموده از چراغ خانه ات مه کسب نور، آری
از آن گردیده بر بام فلک هر شب تماشایی

تو نور حقّ به چشم عرش، چشم فرشیان بودی
نشستی از چه با ما خاکیان کوه و صحرایی

از آن گشتی زمینی ای چراغ آسمانی ها
که شویی از دل ما زنگ ظلمت های دنیایی

به حقّ حقّ ندانند از کتاب فضل تو فصلی
اگر سر تا قدم خلق جهان گردند دانایی

زهی از کثرت خیرت که با آن عمر کم گشته
زمین از فیض دامانت پر از گل های زهرایی

کشد ناز قدم های عزیزانت تو را هر دم
از آن بالد زمین پیوسته بر این چرخ مینایی

نباشم شیعه گر مهر تو را یک ذرّه بفروشم
به زیورهای صحرایّی و گوهرهای دریایی

استاد حاج غلامرضا سازگار

@marsiyeeh
567 views17:30
باز کردن / نظر دهید
2023-01-08 20:30:17 #حضرت_زهرا

زمستانی سیاه است و سپیدی سر زد از موها
ز بامم برف پیری را نمی‌روبند پاروها

چه میزانی پی سنجیدن جرمم به جز عفوش
که ترسم بشکند پرهای شاهین ترازوها

کند خامه به گوش چامه نجوا نام زهرا را
مگر دستم بگیرد لطف آن بانوی بانوها

گناهانم فراوان و اگر بانوی محشر اوست
در آن غوغا نیارم کم، نیارم خم به ابروها

نه هر کس فخر دارد گردروب خانه‌ات گردد
مگر از زلف حورالعین کند آماده جاروها

اگر آلوده‌ام «یا طاهر» و «یا طاهره» گویم
در این تسبیح هم‌سنگ‌اند «یا زهرا» و «یاهو»ها

اگر یک فضل از فضه کسی گوید به شوق آن
کنم از لانه هجرت چون پرستوها ارسطوها

نخی از معجرت حبل‌المتین از بهر معصومین
به دستت شربتی داری شفای جان داروها

ز فرط کار روزان و نوافل خواندن شب‌ها
نمی‌ماندی رمق از بهرت ای بانو به زانوها

گهی دستاس دستت بوسه زد گه آبله پایت
عبادت را و همت را در آن سوی فراسوها

به طوفان‌ها مگر موجی خبر از پهلویت برده
که می‌میرند و کشتی‌ها نمی‌گیرند پهلوها

استاد حاج علی انسانی

@marsiyeeh
552 views17:30
باز کردن / نظر دهید
2023-01-08 20:30:17 #حضرت_زهرا

ای تاج سر زنان عالم
وی مفخر دودمان آدم

از جوهر قدس، تار و پودت
از نور محمدی، وجودت

معیار کمال زن، تویی تو
مقیاس جلال زن، تویی تو

ای نادره در بحر رحمت
آویزه‏ی گوشوار عصمت

خیّاط ازل ز حجله‏ی غیب
در طارم نور غیب لا ریب

چون مشعل وحی را بر افروخت
پیراهن عصمت تو را دوخت

ای گنج هزار گونه گوهر
وی خوانده تو را خدای، کوثر

نسل تو، نگاهبان دین ست
بر تاج تو، یازده نگین ست

شاه شهدا که بر سر دین
بگذاشت نگین و تاج خونین

یک پاره‏ی پاک از تن توست
پرورده‏ی شیر و دامن توست

خونی که به شیر توست معجون
جز رنگ خدا نگیرد آن خون

اسلام، که روز او بشد شب
دادی تو گره به زلف زینب

ای در فلک پیمبری، ماه
خورشید، کمین کنیز درگاه

در قدر، ز کاینات برتر
با فضه -کنیز خود- برابر

استاد ریاضی یزدی

@marsiyeeh
536 views17:30
باز کردن / نظر دهید
2023-01-08 20:30:17 #حضرت_زهرا

السلام ای خزینة الاسرار 
السلام ای مدینة الابرار
 
السلام ای عوالمُ الآیات
السلام ای جوامع الاخیار
 
همه خلقند زیر چادر تو
در حقیقت تویی تویی ستار
 
اختیار نبی است در دستت
مادری تو به احمد مختار
 
چاکر درگهت چنان حمزه
نوکرت همچو جعفر طیار
 
شجر طیبه تویی زهرا
تا ابد هستی ای شجر پربار
 
مصطفایی ولی به قالب زن
هم به رفتار و نیز در گفتار
 
طفل بیت تو سیدالشهدا
کودک توست سید الابرار
 
هر که جان می دهد به یک نگهت
بایدش خواند افضلُ التُجّار
 
چمن کوچه باغ تو طوبی
خار کوی تو اَعظَمَ الاَشجار
 
خادم خانه ی شما فضه*
نقره ی تو زر تمام عیار!
 
نه فقط روز بلکه نیمه ی شب
بوده ای در قنوت مردم دار
 
متخر از گدایی تو بلال
بهره مند از غلامی ات عمار
 
باغ فردوس بی رخت پائیز
با رخ تو خزان، همیشه بهار
 
در طلوع سه گانه ات هر روز
مرتضی داشت با خدا دیدار
 
منکران فضیلتت ملحد
مشرکان کرامتت کفار
 
نوکرانت همه اولی الالباب
چاکرانت همه اولی ابصار
 
پدر و مادرم به قربانت
جان و مالم به مقدم تو نثار
 
خون من فرش مقدمت ای دوست
روی من خاک درگهت ای یار
 
ای که آرد به جای شوهر تو
جبرئیل از بهشت بر تو انار
 
ای که فرمود مصطفای عزیز
در مقام تو مادر احرار
 
می رساند به جان من آسیب
هر چه آرد به فاطمه آزار
 
مصطفی دیده از جهان پوشید
تا بدان جا رسید آخر کار
 
که دمِ اجر دادن احمد
دخترش سوخت در پس دیوار
 
بوسه گاه نبی اکرم را
هبه کردند بر نوک مسمار

محمد سهرابی

@marsiyeeh
526 views17:30
باز کردن / نظر دهید