Get Mystery Box with random crypto!

مریم صفری

لوگوی کانال تلگرام maryam_safari40 — مریم صفری م
لوگوی کانال تلگرام maryam_safari40 — مریم صفری
آدرس کانال: @maryam_safari40
دسته بندی ها: ادبیات
زبان: فارسی
مشترکین: 734
توضیحات از کانال

حرفی بود هستم
@mesa60_me
از اینکه هستید ممنونم !

Ratings & Reviews

2.50

2 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

0

4 stars

1

3 stars

0

2 stars

0

1 stars

1


آخرین پیام ها 5

2021-11-07 09:07:13
رفتی، پس از تو لذّت باران تمام شد ،
یک قصّه رو نکرده به پایان تمام شد ؛

با یک زبان ساده بگویم تو فکر کن..
پاییز، آن اوایل آبان تمام شد !

آغوش مهربان تو در روزهای وصل
زیر نگاه سرد زمستان تمام شد ،

هی زنگ پشت زنگ و پیام از پی پیام
دلشوره های تلخ خیابان تمام شد..

با رفتن تو از حرکت، قلبم ایستاد
ساعت به وقت غربت تهران تمام شد !

از من نپرس دیگر از این غم که ماجرا
بر عکس من برای تو آسان تمام شد ...

بدنام شد اگرچه زلیخا و رنج دید ..
دنیا به کام یوسف کنعان! تمام شد ؛

حالم شده شبیه زغالی که رو سیاه
در کوره خسته ماند و زمستان تمام شد !

#مریم_صفری
خط: #آرام_بهروزی
404 viewsedited  06:07
باز کردن / نظر دهید
2021-11-05 11:54:08 تا دام در آغوش نگیرم نگرانم ...
368 viewsedited  08:54
باز کردن / نظر دهید
2021-11-05 11:50:11 رفتی، پس از تو لذّت باران تمام شد ،
یک قصّه رو نکرده به پایان تمام شد ؛

با یک زبان ساده بگویم تو فکر کن..
پاییز، آن اوایل آبان تمام شد !

آغوش مهربان تو در روزهای وصل
زیر نگاه سرد زمستان تمام شد ،

هی زنگ پشت زنگ و پیام از پی پیام
دلشوره های تلخ خیابان تمام شد..

با رفتن تو از حرکت، قلبم ایستاد
ساعت به وقت غربت تهران تمام شد !

از من نپرس دیگر از این غم که ماجرا
بر عکس من برای تو آسان تمام شد ...

بدنام شد اگرچه زلیخا و رنج دید ..
دنیا به کام یوسف کنعان! تمام شد ؛

حالم شده شبیه زغالی که رو سیاه
در کوره خسته ماند و زمستان تمام شد !

#مریم_صفری
362 views08:50
باز کردن / نظر دهید
2021-11-02 20:54:34 من که از ابری پاییز تو پاییزترم
از شراب لب خندان تو لبریزترم

من که در شرم و حیا شهره ی شهرم همه جا
چه شده از لقبم با تو گلاویزترم!؟

وصف زیبایی و مهرت همه را شیفته کرد
نه منی را که خودم از تو دل‌انگیزترم!

گفته بودی نکند عاشق گفتار منی
با منی که خودم از واژه دلاویزترم

نکِشی خط و نشان، راه، پر از درد و بلاست
منِ دور از تو از این صحنه بلاخیزترم

وقت بوسیدن من خون گلویت که چکید
دیدی از مرد مغول پیش تو چنگیزترم؟

مرد میدان نبردی، سپرت سنگِ دلت
چه کنم بر هدف از تیرِ کمان تیزترم

عاقبت پیش نگاهم سپر انداختی و
گفتی القصّه که در عشق، درون‌ریزترم

عاشق ابری پاییزی و می فهمی خوب
که من از هر شب پاییز تو پاییزترم...


#مریم_صفری
714 views17:54
باز کردن / نظر دهید
2021-11-01 22:53:50 در چشم‌های پرنفوذ تو دو تا مردند
دو تا بت ملعون که من را دربدر کردند
باید تقاص این جهنم را بگیرم از
آن مردمک‌هایی که سویم برنمی‌گردند


#مریم_صفری
684 views19:53
باز کردن / نظر دهید
2021-10-26 21:38:04 اصلا تو با لبخند یک حال دگر داری
خیلی برای اعتقاداتم خطر داری

دست من از دنیات کوتاه است و می بخشم
پیمان فامیلی اگر هم با تبر داری،

من توی آغوشت ،کنارت باز دلتنگم
بیخود نگو از حال و احوالم خبر داری؛

هرجا نگاهم می کنی گم می کنم خود را
بیش از خیالت لعنتی جان، دردسر داری!

یخ می زنم وقتی که میخوانی در گوشم: 
"کی میشود از این خجالت دست برداری؟"

گم می کنم خود را دوباره بین بازویت
لعنت به تو خیلی کنار من جگر داری

من مست لبهایت دگر چیزی نمی فهمم
بیش از مسکّنهای مورفینی اثر داری

چیزی نمی خواهم من از تو غیر لبخندت
اصلا تو با لبخند یک حال دگر داری

#مریم_صفری

@najvaa_band
554 views18:38
باز کردن / نظر دهید
2021-10-24 23:21:07
808 views20:21
باز کردن / نظر دهید
2021-10-22 18:13:12
مایی که بین نفت و طلا، نان نداشتیم
سهمی  هم از منابع ایران، نداشتیم
غم می‌گذشت از سرمان حرفمان نبود
داغی اگر به وسعت #آبان نداشتیم..

#مریم_صفری
570 views15:13
باز کردن / نظر دهید
2021-09-21 20:58:33 یه عده اطرافمون فقط آفریده شدن از کسایی که ازشون بدمون میاد دفاع کنن!
از این عده بیشتر از اون عده که ازشون بدم میاد، بدم میاد :/
105 views17:58
باز کردن / نظر دهید
2021-09-19 21:38:08 شبها که تاریک است اینجا پیش من هستی
من در خیال خود برایت قصه می‌خوانم
گاهی به جای شخصیتهایی که خوشبختند
گاهی شبیه یک سگ ولگرد حیرانم

از پیش تو رد میشود هر کس چه بی احساس
تنها برای من شبیه خواب و رویایی
هرکس نگاهت کرده گفته خوب و معمولی‌ست
لعنت به چشم من، چرا اینقدر زیبایی!؟

گفتی حسودی می‌کنی با دیگران باشم؟
گفتم نه، اما از سر اجبار می‌فهمی؟
جان می‌دهم وقتی که می‌خندی به غیر از من
جان می‌دهم در لحظه‌ی انکار می فهمی؟

شاید مقصر بودم و تقدیر را باید
با اختیارات خودم تغییر می‌دادم
وقتی تو را در کافه ‌ها با دیگران دیدم
جای سکوت محض باید گیر می‌دادم

شاید برای اینکه حالا مال من باشی
باید برای ماندنت اصرار می‌کردم
خیلی شکایت کردم از دنیای آدمها
باید کمی روی غرورم کار میکردم

هر شب میان دردهایم وقت دلتنگی
پیراهنت را می‌فشارم توی آغوشم
عطر تو را باید بگیرد لحظه‌های من
عطر تو را باید بپاشم روی تن پوشم

عطر غلیظ خاطراتت زیر و رویم کرد
من را به دنیای خودم بخشیده بودی کاش
گفتی که خیلی خسته‌ای گفتم برو شب خوش
رفتی و من می‌دیدمت خوابیده بودی کاش!


#مریم_صفری
249 views18:38
باز کردن / نظر دهید