Get Mystery Box with random crypto!

مشق نو

لوگوی کانال تلگرام mashghenowofficial — مشق نو م
لوگوی کانال تلگرام mashghenowofficial — مشق نو
آدرس کانال: @mashghenowofficial
دسته بندی ها: دستهبندی نشده
زبان: فارسی
مشترکین: 6.19K
توضیحات از کانال

وب‌سایت «مشق نو» با گرایش اصلاح‌طلبانه و رویکردی تحلیلی تلاش دارد در یادداشت‌ها، مقالات و گفت‌و‌گوهای خود، نگاهی نظری با جنبه‌های آموزشی را دنبال کند.
🔸ارتباط با ما:
🌐mashghenow.com
📧mashghenow@gmail.com

Ratings & Reviews

4.00

2 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

0

4 stars

2

3 stars

0

2 stars

0

1 stars

0


آخرین پیام ها 4

2022-04-09 10:30:45 دولتِ آماتور

یادداشتی از سعید حجاریان منتشر شده در وب‌سایت #مشق_نو

بریده‌ای از متن:

می‌خواهم کمی از گزاره رایج و پرتکرار «حضور نظامیان در بوروکراسی» فاصله بگیرم و بگویم، مسئله امروز ایران آن است که دولت از کادر تهی شده است و همزمان ضد کادر و کادرپروری عمل می‌کند. به‌طور دقیق‌تر از زمان دولت مهرورز تا امروز، روند بی‌بازگشت کادرزدایی آغاز شده است.

اکنون، تصویر کابینه مستقر در دولت سیزدهم تجسم چنین وضعیتی است و زمانی‌که به تحولات درون وزارتخانه‌ها و دستگاه‌های اداری نظری بیفکنیم، وضعیتی به‌مراتب وخیم‌تر را فهم می‌کنیم؛ وضعیتی برخلاف انباشت عقل و تجربه.

حال آن‌که در غرب همه تلاش‌ها معطوف به تربیت و حفظ کادر است تا اولاً کارآمدی سیستم حفظ شود، ثانیاً از زوال آن جلوگیری شود، و از آن‌ها مهم‌تر سیستم به عقب بازنگردد. آن‌ها در این چارچوب فکری، حداکثر بهره‌وری را به‌عنوان هدف قرار داده‌اند، و ذیل این هدف بزرگ از برآورده کردن رفاهیات و پرداخت دستمزد بالا ابایی ندارند.

زیرا در یک فرآیند طولانیِ خردورزانه دریافته‌اند یک فرد قادر است سود میلیاردی نصیب سیستم کند، از یک ضرر هنگفت جلوگیری کند و یا دست‌کم قدرت پیش‌بینی نسبی داشته باشد.

اما، در ایران با مفهومی برساخته و غیرکارشناسی به‌نام «اشرافیت بوروکراتیک» مواجه هستیم؛ مفهومی برآمده از تفکری ایدئولوژیک که واضعان آن تصویر زهد و فقر را مناسب‌ترین تصویر بشری تلقی می‌کنند و حاملان آن قلع و قمع کادرها یا همان اشراف بوروکراسی را مهم‌ترین اقدام می‌دانند و رویه حذف کادرها –بخوانید بانیان وضع موجود!- را با هدف جایگزینی دُردانه‌های خودمانی یا همان حقوق‌بگیرانِ غیرمتخصص و ناکارآمد به پیش می‌رانند تا نیروهایی با «حقوق اندک و درآمد بالا» تحولات انقلابی سیستم را پیش ببرند؛ تحولاتی ضد توسعه، نظارت‌ناپذیر و نهایتاً ایران‌ستیز.

برای استشمام رایحه این سنخ تحولات و در قالب نمونه پژوهشی نگاه کنیم به دگردیسی «مرکز مطالعات مدیریت» به «دانشگاه امام صادق»، بازدهی شاخه تحصیلی «کار و دانش» و همچنین اقدامات نمادین متأخر نظیر تأسیس «دانشکده حکمرانی» که هیچ‌کدام به تربیت کادر حرفه‌ای نینجامیده و در آینده نیز نمی‌انجامند.

متن کامل این نوشتار را در لینک زیر بخوانید
mashghenow.com/?p=5672

#سعید_حجاریان #دولت #بوروکراسی

نشانی تلگرام «مشق نو»:
t.me/mashghenowofficial
نشانی تلگرام نویسنده:
t.me/SaeedHajarian
3.8K views07:30
باز کردن / نظر دهید
2022-04-08 16:00:00 توئیتر کمتر از گذشته سیاسی است

تحقیقی به‌کوشش محمد رهبری و هادی صفری درباره وضعیت توئیتر فارسی در زمستان ۱۴۰۰ منتشر شده در وب‌سایت #مشق_نو

در توئیتر فارسی، توئیت‌هایی را که حداقل ۱۰۰۰ لایک دریافت کرده‌اند، «فیواستار» می‌نامند.

در این گزارش، فیواستارهای توئیتر فارسی در زمستان ۱۴۰۰ و کاربرانی که توئیت‌های‌شان فیواستار شده مطالعه شده است. در زمستان سال ۱۴۰۰، بیش از ۴۰هزار توئیت از حدود ۱۰هزار کاربر فیواستار شده شده است.

در این مطالعه توییت‌های حذف‌شده و توییت‌هایی که به اصطلاح شدو بَن (shadow ban) شده‌اند، شمرده نشده‌اند. همچنین توییت‌های ایرانیان به زبان‌های دیگر، از جمله توییت‌های انگلیسی بررسی نشده‌اند.

پرلایک‌ترین فیواستارهای زمستان ۱۴۰۰، عمدتا توئیت‌های طنز و از سمت کاربران روزمره‌نویس بوده است. توئیت کاربری به نام نگار با ۸۴۹۰۸ لایک که اسکرین‌شاتی از چت خودش با یک فرد خارجی را منتشر کرده که آن فرد نام «نگار» را توهین‌آمیز دانسته، پر لایک‌ترین توئیت زمستان سال ۱۴۰۰ است که در قیاس با پرلایک‌ترین توئیت زمستان ۱۳۹۹ بیش از ۲ برابر لایک گرفته است.

رقص کاربری به نام «ته‌دیگ» در آخرین روز سال و و توئیت همایون شجریان که عکس خودش با علیرضا عصار و سیامک انصاری را منتشر کرده نیز پرلایک‌ترین فیواستارهای زمستان ۱۴۰۰ بودند.

متن کامل این تحقیق را در لینک زیر بخوانید
mashghenow.com/?p=5664

#توئیتر #فضای_مجازی #محمد_رهبری #هادی_صفری

نشانی تلگرام «مشق نو»:
t.me/mashghenowofficial
نشانی تلگرام نویسندگان:
t.me/socialMediaAnalysis
2.6K views13:00
باز کردن / نظر دهید
2022-03-27 17:15:38 فروغ صبح دانایی کتاب است.

با شادباش نوروز باستانی و آغاز سال نو و آرزوی توفیق برای دوستان"ندای سیاست"، مطالعه کتاب های زیر را در سال ۱۴۰۱ به اهل کتاب به ویژه به دانشجویان عزیز توصیه می کنم:

عبدالحسین زرین کوب، بامداد اسلام، تهران، امیرکبیر

عبدالحسین زرین کوب، کارنامه اسلام، تهران امیرکبیر.

سایمون سیبیگ مانتیفیوری،استالین جوان، ترجمه مرتضی میرمطهری، تهران، نشر نی.

لیندا زاگزبسکی، معرفت شناسی، ترجمه کاوه بهبهانی، تهران، نشر نی.

جرج اوروِل، ۱۹۸۴، ترجمه کاوه میرعباسی، نشر چشمه، تهران،

در مورد آثار خودم که پرسیده اید:

در زمستان سال ۱۴۰۰، چاپ ششم کتاب نواندیشان ایرانی، نقد اندیشه های چالش برانگیز و تاثیرگذار در ایران معاصر از سوی نشر نی منتشر شد.

کتاب های فلسفه سیاسی کانت، درخشش های دموکراسی، خِرد سیاسی، و کانت به روایت ایرانی که از سوی نشر نگاه معاصر چاپ و منتشر شده اند، در دسترس علاقه مندان است.

#کتاب_سال
@Drmahmoudi7
@Nedaye_siyasat
3.0K views14:15
باز کردن / نظر دهید
2022-03-27 17:15:30
سال نو و فعالیت کانال در سال ۱۴۰۱ را با کتاب‌های توصیه شده توسط آقای دکتر سید علی محمودی، استاد دانشکده روابط بین الملل وزارت امور خارجه شروع می‌کنیم:

@Nedaye_siyasat
2.3K views14:15
باز کردن / نظر دهید
2022-03-23 15:30:00 دعوت به نقد روش‌مند «اصلاحات»

یادداشتی به‌قلم مهدی دریس‌پور به بهانه کتاب تازه‌ی عباس عبدی

اول
عباس عبدی بی‌شک یکی از معدود نویسندگانی است که همچنان به نقد چارچوب‌مند وفادار است؛ در اوج هیجانات ‌سیاسی از شخصی‌سازیِ نقد پرهیز می‌کند و به‌جای‌اش به ساختارها و روند‌ها بها می‌دهد. این رویکرد نه‌تنها در تحلیل ساخت قدرت و مناسبات دولت بلکه در مواجهه با جریان اصلاحات نیز برقرار بوده است و او، به‌مثابه یک همراهِ منتقد با نگاهی درجه دوم سال‌هاست که کوشیده است جریان اصلاحات و کنش‌هایش را نقد و آینده‌اش را تصویر کند. به همین دلیل است که ایده‌های موجود در نوشته‌های او –حتی با گذشت زمان- هنوز واجد اهمیت است، به‌ویژه آن‌که خط قرمز او «نسخه‌پیچی‌های زورکی» بوده است!

دوم
نقدهای روش‌مند عبدی باعث شده است او هراسی از «ارجاع به خود» نداشته باشد. از همین‌روست که همواره نقدهای امروزش به کنش‌گری سیاسی اصلاح‌طلبان و جهت‌گیری‌های آن‌ها را به گذشته‌ای نه چندان دور، اما فراموش شده، متصل می‌کند و به آسیب‌شناسی تصمیم‌ها و نهادهای تصمیم‌ساز می‌پردازد و از این مجرا به سیاست‌ حل‌مسئله و تجویزمحور گذار می‌کند. (عباس عبدی تاکنون چندین مجموعه مقاله در قالب کتاب با سیاق مذکور منتشر کرده است)

سوم
با این مقدمه سراغ کتاب «اصلاحات به‌مثابه یک روش و نقد اصلاح‌طلبان» برویم؛ کتابی که مجموعه یادداشت‌ها و مقالات عباس عبدی طی سا‌ل‌های ۱۳۸۴ تا ۱۳۹۲ را شامل می‌شود. کتاب با تحلیل جامعه‌شناختی سوم تیر، یا به‌عبارتی تحلیل لحظه‌ی شکست انتخاباتی اصلاحات آغاز می‌شود؛ متنی بلند و آسیب‌شناسانه که عبدی در آن نشان می‌دهد نباید شکست‌ انتخاباتی را با رویکردهای تک‌علتی و تقلیل‌گرایانه از جمله تعدد نامزدها توضیح داد و از روان‌شناسی سیاسی، اقتصاد سیاسی و جامعه‌شناسی سیاسی و از آن مهم‌تر واکاوی دقیق ساخت قدرت صرف‌نظر کرد. خطایی که در انتخابات ۱۴۰۰ هم با همان محتوا اما با نام «عدم همراهی با جبهه اصلاحات ایران» تکرار شد! پس از این مقاله بلند، یادداشت‌ها و تحلیل‌هایی را می‌خوانیم که عبدی در آن‌ها می‌کوشد اولاً، از مفهوم اصلاحات ابهام‌زدایی کند و ثانیاً، میان تبار و اهداف آن نسبتی منطقی برقرار کند. دقت داشته باشیم بخش عمده‌ای از این یادداشت‌ها زمانی قلمی شده‌اند که فضای سیاسی و مطبوعاتی هنوز متأثر از انتخابات ۱۳۸۸ است.

چهارم
از جمله بخش‌های واجد اهمیت کتاب، بخش سوم است که تحلیل‌های نویسنده درباره انتخابات ۱۳۹۲ را دربرمی‌گیرد. از جمله مهم‌ترین مقالات این بخش، مقاله‌ای است با عنوان «امتناع انتخابات و سناریوهای مطلوب و نامطلوب» که نویسنده ضمن تصویر کردن شرایط موجود و طرح چند پرسش‌ اساسی درباره فلسفه انتخابات، تلاش می‌کند مطلوب‌ترین سناریوی انتخاباتی را تشریح کند. او، بعد از تحلیل سناریوی «تحریم»، «حضور خاتمی یا هاشمی»، «برگزاری انتخابات درون‌گروهی»، توافق در سطح «پالیتی» را مطلوب‌ترین سناریو می‌خواند زیرا معتقد است «انجام یک انتخابات با معیارهای مناسب به‌نحوی که به آرامش سیاسی داخلی کمک کند، ممکن نیست» بنابراین می‌گوید که باید بر گزینه‌ای میانه توافق شود تا بتواند به کاهش تنش‌ها کمک کند. (بازخوانی دقیق این مقاله پیشنهاد می‌شود!)

پنجم
در این کتاب علاوه بر یادداشت‌ها و مقالات، سه نامه‌ی تحلیلی را نیز می‌خوانیم؛ اولین آن‌ها نامه عباس عبدی به محمد عطریانفر (مخاطب اصلی: هاشمی رفسنجانی) در آستانه دور دوم انتخابات سال ۱۳۸۴ است. دیگری نامه مهم و خواندنی عباس عبدی به محسن میردامادی، دبیرکل جبهه مشارکت است که حدود ۵ ماه پیش از انتخابات سال ۱۳۸۸ در نقد سیاست انتخاباتی اصلاح‌طلبان نوشته است، و آخرین آن‌ها نامه تحلیلی عباس عبدی به غلامحسین کرباسچی با عنوان «ورود به انتخابات از کدام منظر؟» که در آن دلایل مخالفت عبدی با حضور خاتمی و هاشمی در انتخابات سال ۱۳۹۲ تشریح شده است.

توضیحات
کتاب «اصلاحات به‌مثابه یک روش و نقد اصلاح‌طلبان» جهت دریافت مجوز به وزارت ارشاد ارسال شده بود. اما، پس از اعلام فهرست حذفیات (حدود یک‌پنجم کتاب) نویسنده تصمیم می‌گیرد نسخه پی‌دی‌اف آن را منتشر کند. جهت دانلود کتاب روی لینک زیر کلیک کنید و به ازای هر دانلود مبلغ ۵۰هزار تومان را به حساب نویسنده واریز کنید.

لینک دانلود کتاب:
t.me/abdiabbas/4362

شماره‌ی کارت به‌نام عباس عبدی:
۵۰۲۲
۲۹۱۰
۷۶۲۳
۳۵۶۶
#عباس_عبدی #اصلاحات #کتاب

نشانی تلگرام «مشق نو»:
t.me/mashghenowofficial
3.8K views12:30
باز کردن / نظر دهید
2022-03-20 11:30:32 نوروز باستانی، تبلور خِرد ایرانی

نوشتاری از سیدعلی محمودی در تجدید عهد با نوروز باستانی در طلیعۀ سال ۱۴۰۱ منتشر شده در وب‌سایت #مشق_نو

بریده‌ای از متن:

آیین نوروز را می‌توان یکی از تجلیات خرد ایرانی نامید. پیشینۀ نوروز برابر الواح به‌دست آمده، به حدود ۲۳۴۰ سال پیش از میلاد مسیح می‌رسد. نوروز در دوران هخامنشیان، اشکانیان و ساسانیان گرامی داشته می‌شد. پس از اسلام، دشمنی عربان، به‌ویژه امویان و عباسیان با برگزاری دو جشن نوروز و مهرگان در قلمرو ایران‌زمین بالا گرفت.

ایرانیان در دوران غزنویان و سلجوقیان مراسم نوروز را برپا می‌کردند. دورۀ میانۀ صفویان، با رونق برپایی جشن نوروز همراه بود. با نفوذ فقیهان شیعه در دربار صفوی، نوروز این نماد ملی ایرانیان کم‌رنگ شد و به حاشیه رفت. در دوران قاجاریه، نوروز در میان مردم و دربار گرامی داشته می‌شد.

هم‌اکنون افزون بر ایران، در ۱۶ کشور جهان همه‌ساله آیین بزرگداشت نوروز برگزار می‌شود. از میان این کشورها، می‌توان از هند، پاکستان، تاجیکستان، ترکیه، عراق، چین، روسیه، سوریه، جمهوری آذربایجان، ترکمنستان و قزاقستان نام برد.

نوروز باستانی با اصالت و هویت ایرانی، در جهان دامن‌گستر شده است. نمود این ارزش والای بشری را می‌توان در سازمان ملل متحد مشاهده کرد. مجمع عمومی ملل متحد در تاریخ چهارم اسفندماه ۱۳۸۸ (برابر با ۲۳ فوریۀ ۲۰۱۰ میلادی) نوروز را با پیشینۀ سه هزار ساله در تقویم خود قرار داد. بدین‌سان، «روز بین‌المللی نوروز و فرهنگ صلح» در جهان رسمیت یافت.

در برابر نوروز باستانی که تجلی خرد، فرهنگ، انسان‌گرایی و صلح‌طلبی ایرانیان است، شماری از آدمیان نیز از دیرباز با نوروز بر سرِ عناد و کینه‌توزی بوده‌اند. در روزگار ما، می‌توان به‌عنوان نمونه از گروه بدوی-تروریستی طالبان در افغانستان نام برد که در دورۀ نخستِ «امارت اسلامی افغانستان» در دهه هفتاد خورشیدی، گرامیداشت نوروز را تقلید از ایرانیان، بدعت و آن را حرام می‌دانستند.

نوروزستیزی طالبان ریشه در سلفیت و وهابیت دارد. در دورۀ دوم امارت طالبان که اکنون جریان دارد، به‌تازگی سخنگوی وزارت امر به معروف و نهی از منکر طالبان گفته است: «نوروز رسم مجوسی است و حکومت این گروه، آن را قبول ندارد.» در ایرانِ پس از انقلاب نیز افرادی در دشمنی با نوروز از چیزی فروگذار نکردند. فقیه درگذشته، ابوالقاسم خزعلی، گفته بود: «امیدوارم عید غدیر جای نوروز را بگیرد.» نیز فقیهی دیگر، آثار به‌جا مانده از ایران باستان را «مشتی استخوان پوسیده و کاسه و کوزۀ شکسته» نامیده بود.

متن کامل این نوشتار را در لینک زیر بخوانید
mashghenow.com/?p=5326

#سیدعلی_محمودی #نوروز

نشانی تلگرام «مشق نو»:
t.me/mashghenowofficial
نشانی تلگرام نویسنده:
t.me/DrMahmoudi7
4.2K views08:30
باز کردن / نظر دهید
2022-03-13 08:01:31 تروریسم و دولتِ باغی

یادداشتی از سعید حجاریان منتشر شده در وب‌سایت #مشق_نو

بریده‌ای از متن:

علاوه بر منظر دینی-تاریخی می‌توان از زاویه‌ای دیگر هم در نسبت قدرت و حکومت تأمل کرد. این نگاه در عالم نظر معتقد است انسان‌ها به‌طور معمول در «وضع طبیعی» زندگی می‌کنند. به‌تعبیری آن‌ها گرگ‌ها یا گرگ‌نماهایی هستند که پیوسته یکدیگر را می‌درند یا دست‌کم مترصد این امر هستند. ولی از آن‌جایی که این شیوه زندگی نسل بشر را هدف می‌گیرد، قراردادی پدید می‌آید که ذیل آن گرگ‌ها، دندان‌‌ها و چنگال‌های خود را می‌کشند و تحویل موجودی مصنوع به‌نام دولت می‌دهند تا او برپایه قدرتی برساخته، حفاظت در مقابل تعرض بیگانگان و ممانعت از هرج‌و‌مرج را پی بگیرد.

این نظریه عمر درازی ندارد اما مطابق آن خروج بر دولت امری خلاف محسوب می‌شود که حتی در مقابله‌ با آن، جواز سرکوب نیز صادر می‌شود؛ مادامی‌که دولت از کارویژه‌های خود بازنمانده یا از آن‌ها طفره نرفته باشد. به عبارت دیگر، خروج بر دولت زمانی جایز است که اولاً نتواند از اتباع‌اش در مقابل بیگانگان حفاظت کند و ثانیاً خود باعث کشتار دست‌جمعی آن‌ها شده باشد؛ یعنی وضعیتی که آن موجودیت برساخته از اساس نقض غرض اولیه تشکیل دولت است.

به‌عنوان مثال اسلوبودان میلوشویچ، رئیس‌جمهور پیشین صربستان، متهم به جنایت علیه بشریت، جنایت جنگی و نسل‌کشی در چندین نقطه در فواصل زمانی مختلف شد و سازمان ملل پروسه تعقیب و محاکمه وی را آغاز کرد؛ هر چند محاکمه وی به‌دلیل مرگ نافرجام ماند. در واقع دولت وی دست‌کم یکی از شروط پیمان دولت‌بودگی‌اش را نقض کرده و خود، بدل به گرگی بزرگ یا موجودی یاغی شده بود که در درون و برون مرزها‌یش نفوس را مورد تعرض قرار می‌داد؛ چه با قتل و حبس و حصر، چه با عملیات روانی و تهدید و تحدید.

طبیعتاً مطابق توضیحات فوق مردم این کشور و کشورهایی مشابه محق بودند در مقابل چنین دولتی دست به خروج بزنند و اتفاقاً براساس وضعیت‌هایی شبیه صربستان بوده و هست که نهادهای بین‌المللی از دخالت بشردوستانه سخن گفته و می‌گویند تا در لحظه موعود مردم را از «اتمسفر تروریسم» نجات دهند. البته، علاوه بر صربستان در مقاطع و مکان‌هایی دیگر نیز با ‌وحشت‌افکنی مواجه بوده‌ایم؛ که به‌عنوان مثال می‌توان از دوره ترور و گیوتین در مقطع پس از استقرار جمهوری اول فرانسه و همچنین فضای امنیتی برآمده از قدرت‌گیری ساواک در دوره پهلوی دوم یاد کرد.

متن کامل این نوشتار را در لینک زیر بخوانید
mashghenow.com/?p=5324

#سعید_حجاریان #ترور #تروریسم

نشانی تلگرام «مشق نو»:
t.me/mashghenowofficial
نشانی تلگرام نویسنده:
t.me/SaeedHajarian
3.0K views05:01
باز کردن / نظر دهید
2022-03-12 12:35:01 یورش خودکامگی علیه آزادی و دموکراسی

نوشتاری از سیدعلی محمودی پیرامون تجاوز ارتش روسیه به کشور اوکراین منتشر شده در وب‌سایت #مشق_نو

بریده‌ای از متن:

این دیدگاه به‌تازگی در داخل و خارج ایران مطرح شده است که خوب است اوکراین همانند سوئد و فنلاند، سیاست بی‌طرفی اتخاذ کند و به جرگۀ کشورهای بی‌طرف جهان درآید، تا راهی به‌سوی پایان این جنگ گشوده شود. مشکل این دیدگاه آن‌ است‌ که شمال اروپا را نمی‌توان با قلمرو روسیه و اوکراین برابر دانست.

در شمال اروپا، بی‌طرفی سوئد و فنلاند موجب نگرانی این دو کشور در برابر نروژ و دانمارک نیست. دربرابر، نروژ و دانمارک که هردو عضو ناتو هستند، چشم طمع به خاک دو همسایۀ خود ندارند. ویژگی مشترک این کشورها آن‌است که از نظام‌های«لیبرال-سوسیال دموکراسی» بر مدار حاکمیت مردم، آزادی، برابری و صلح‌طلبی برخوردارند. در برابر، روسیه ادعای مالکیت اوکراین را دارد و این سودا را درسر می‌پَزَد که یا این کشور را به خاک خود ضمیمه کند و یا دولتی دست‌نشانده که فرمانبر مسکو باشد، در اوکراین برسرِکار بیاورد.

افزون بر این، اوکراین به‌عنوان کشوری دموکراتیک، نمی‌تواند با آرامش در کنار روسیه زندگی کند. روسیه کشوری است دارای نظام حکمرانی فردی، تک‌حزبی، اقتدارگرا، تمامیت‌گرا و پلیسی که به آزادی‌های فردی احترام نمی‌گذارد، به‌راحتی در قانون اساسی روسیه دست می‌بَرَند و حتی تحمل یک اپوزیسیون خشونت‌پرهیز را ندارد. در یک کلام، آب روسیه و اوکراین بر مدار دخالت در امور داخلی اوکراین، مشت آهنین و اشغال نظامی روسیه، به یک جوی نخواهد رفت.

جان رالز در قانون مردمان به‌درستی تأکید می‌کند که جامعه‌های آزادی‌گرا و برخوردار از ثبات مستحکم، از سال ۱۸۰۰ با یکدیگر نجنگیده اند. سخن رالز نمایشگر این واقعیت است که دموکراسی‌ها با هم نمی‌جنگند. اکنون این خودکامگی است که با آزادی و دموکراسی در حال جنگ است.

سیاست خردمندانه آن است‌که دو کشور روسیه و اوکراین بر اساس حقوق بین‌الملل، با احترام متقابل، عدم دخالت در امور داخلی یکدیگر و همکاری صلح‌آمیز به‌عنوان دو همسایه، زیر چتر سازمان ملل متحد، با مسالمت در کنار یکدیگر زندگی کنند. این سیاست که دربرگیرندۀ مبانی اساسی روابط میان کشورها است، مانع از آن نیست که روسیه و اوکراین هریک به راه خود بروند: روسیه رژیم کمونیستی را ادامه دهد و اوکراین در راه آزادی و دموکراسی گام بردارد.

متن کامل این نوشتار را در لینک زیر بخوانید
mashghenow.com/?p=5319

#سیدعلی_محمودی #روسیه #اوکراین

نشانی تلگرام «مشق نو»:
t.me/mashghenowofficial
نشانی تلگرام نویسنده:
t.me/DrMahmoudi7
4.4K views09:35
باز کردن / نظر دهید
2022-03-06 14:30:01 نازایی تب‌آلود وضعیتِ موجود و سیاست

یادداشتی از محمدرضا تاجیک منتشر شده در وب‌سایت #مشق_نو

بریده‌ای از متن:

در نازایی تب‌آلود وضعیت کنونی، بیش و پیش از هر زمانی نیازمند سیاست هستیم: سیاستی با طبیعت و گوهره‌ای خلاق، رخدادی، اتوپیایی، و انقلابی، سیاستی که از رهگذر و به‌واسطه‌ی آن مردم، مردم می‌شوند (تاسیس می‌شوند نه منحل)، سیاستی مبتنی بر برابری تمام افراد و متحقق‌کردنِ اراده‌ی همگان، سیاستی انقلابی که متضمن تغییری رادیکال باشد، سیاستی راستین که نافی پلیس، یعنی همان «فرایند حکومت» که مبتنی است بر نظم‌دادن به گردآمدن انسان‌ها به‌صورت جماعت و تنظیم‌کردن توافقات آن‌ها، و توزیع سلسله‌مراتبی جایگاه‌ها و کارکردهای افراد در جامعه.

سیاست در جامعه‌ی امروز ما، امکان «سیاست‌شدن» یا «سیاست‌شدگی» را ندارد. آن سیاست که امروز تجربه می‌کنیم، هم‌چون سوسیالیسم در آن لطیفه‌ی قدیمی ضدکمونیستی لهستانی است که می‌گوید: «سوسیالیسم، ترکیبی است از عالی‌ترین دستاوردهای تمام ادوار تاریخی گذشته: از جامعه‌ی قبیله‌ای، وحشی‌گری را گرفته، از عهد باستان، برده‌داری را، از فئودالیسم، روابط سلطه را، از سرمایه‌داری، استثمار را، و از سوسیالیسم، اسمش را».

سیاستِ ایرانی ما نیز، ترکیب و تجمیعی گنگ و گیج است از دقایق سیاست‌ها و ناسیاست‌ها و شبه‌سیاست‌های گوناگون: از کهن‌سیاست، نوعی زندگی جماعتی، قضای اجتماعی همگن با ساختاری ارگانیستی و اندام‌وار و بدون فضای تهی و ناممکنی چینه‌برداری و چینه‌گذاری را، از پیراسیاست، سیاست بدون سیاست، منطق پلیس، حذف آنتاگونیسم و و امکان سوژه‌شدگی فردی را، از فراسیاست، نوعی تئاتر خیمه‌شب‌بازی با نقش‌آفرینی و بازیگری‌ دیگری‌های کوچک و سناریونویسی و کرگردانی دیگری بزرگ را، از ابرسیاست، نظامی‌کردن عرصه‌ی سیاست و اخته‌کردن امر سیاسی و مسکوت‌گذاشتن قابلیت ثبات‌شکنی آن را، از پساسیاست، پایان یا طرد و قدغن‌کردن سیاست را...

از سیاست استعلایی و ادیسه‌وار افلاطون، سیاست چونان امر متعالی بر فراز هستنده‌ها، نیل به هستی‌ای متعالیِ پر، سرشار و کامل (عالم مثل) که هر آن‌چه وجود دارد سایه و روگرفتی ناقص از آن است و ما نیز، از آن دور افتاده‌ایم، از علم سیاست مدرن، سیاست به‌مثابه ماشین اندام‌وار مرکزگرای مولد، علم حکومت و قدرت، و علم و هنر و فن چگونه بردن و خوردن و همیشه برحق و پیروز بودن، و از سیاست نامش را. این «ناسیاست» به بیانی دیگر، سیاستِ پتیاره، غیرفضیلت‌مند و غیراخلاقی است.

سیدجواد طباطبایی در مورد سیاست در آتن می‌نویسد: اقتدار فرمانروایان آن از فضیلت‌های فردی آنان ناشی می‌شد…تاریخ‌نویس آتنی درباره‌ی پریکلس، که یکی از برجسته‌ترین رجال سیاسی دموکراسی یونانی به‌شمار می‌آمد، گفته است که خاستگاه «اقتدار و اعتبار فردی او ویژگی‌های اخلاقی» او بود، پریکلس «در امور مالی فرمانروایی بس درستکار» و در اداره‌ی امور عمومی شهر نیز «بیش‌تر از آن‌که از خواست‌های شهروندان پیروی کند، پیشوای شهر بود و آنان را هدایت می‌کرد»...

از آن‌جا که خاستگاه اقتدار سیاسی پریکلس نادرستی و پتیارگی نبود، نیازی نداشت که در سخن‌گفتن خوشایند مردم را در نظر آورد و مصالح عمومی را فدای منافع خصوصی برخی یا گروهی از شهروندان کند. از چنین پریکلسی در عرصه‌ی سیاست امروز ما نه تنها خبری نیست که نیست، بلکه سیاست و سیاست‌پیشه‌گانی که تجربه می‌کنیم، در واقع، جزئی از نازایی تب‌آلود وضعیت اکنون ما هستند. از این‌رو، شاید تنها راه برون‌شد از این وضعیت، سیاستی باشد که رخدادگون و انقلابی بر سیاست اکنون ما نازل شود و سقف آن را سخت بشکافد و طرحی نو دراندازد.

متن کامل این نوشتار را در لینک زیر بخوانید
mashghenow.com/?p=5311

#محمدرضا_تاجیک #سیاست #نقد_سیاسی

نشانی تلگرام «مشق نو»:
t.me/mashghenowofficial
2.7K views11:30
باز کردن / نظر دهید
2022-02-27 08:29:58 وضعیتِ استیصال

یادداشتی از محمدرضا تاجیک منتشر شده در وب‌سایت #مشق_نو

بریده‌ای از متن:

بازی‌پیشگان عرصۀ قدرت و سیاست امروز ایران در نوعی وضعیت «استیصال» به‌سر می‌برند؛ و کنش‌ها و واکنش‌ها و تصمیم‌ها و تدبیرهای آنان عمدتا تحت تاثیر چنین وضعیتی است. اما پرسش بنیادین این است که نوع و جنس این استیصال کدام است و چگونگی و چرایی آن کدام و راه برون‌شد از آن کدام؟ احتمالا فیلم «ماجرا»ی آنتونیونی را دیده باشید یا دربارۀ آن چیزی خوانده باشید.

این فیلم در جزیره‌ای اتفاق می‌افتد که در آن «آنا» به‌نحوی رازآلود گم می‌شود. جست‌وجوی شخصیت‌ها در جزیره استیصال آن‌ها را در زمان و مکان نشان می‌دهد، اما این استیصال فقط استیصالی «در» زمان و مکان نیست، بلکه در ضمن، استیصالی «به‌دست» زمان و مکان است. این فیلم، با نحوۀ خاص روایت‌اش، موجب می‌شود تا فشار و سنگینی زمان‌ و مکان‌ِ محض را روی بدن‌ها و سوژه‌ها تجربه کنیم، تجربه‌ای عذاب‌آور و تاب‌نیاوردنی.

زمان و مکانی که، به قول همیش فورد، بدن‌ها و سوژه‌ها را از درون حفر می‌کند. در ماجرا، هر لحظۀ غیرقابل‌پیش‌بینی‌ای که می‌گذرد، نشانه‌ای است تلویحی از محتمل‌تر شدن مرگ گمشده. و لذا بدن‌ها هر لحظه را در سنگین‌ترین و غلیظ‌ترین شکل‌اش تجربه می‌کنند، چرا که این گذار با خود نشانه‌ای عذاب‌آور از مرگ را حمل می‌کند.

در چنین موقعیتی، شخصیت‌های فیلم، از یک‌سو، از گذر زمان وحشت دارند چون نشانۀ مرگ «آنا»ست، اما از سوی دیگر، از نگذشتن زمان هم وحشت دارند، چرا که گذر زمان عموماً التیام‌بخش است؛ وقتی زمان به‌طرز بی‌رحمانه‌ای نمی‌گذرد، آن‌ها را از درون خالی می‌کند. پس بدین‌ترتیب، آن‌ها از گذشتن و نگذشتن زمان وحشت دارند، از گذشتن‌اش که مرگی را قطعی می‌کند و از نگذشتن‌اش که زخمی را تازه‌ نگاه می‌دارد.

به همین خاطر، مسئله این بدن‌ها و سرگیجۀ بنیادی‌شان رویارویی مستقیم‌ با زمان‌مندیِ زمان است. این تجربۀ ترسناک موجب می‌شود که آن‌ها سرمایه‌گذاری عاطفی و اروتیکی به یکدیگر پیدا کنند، تا به‌نحوی این فشار زمان را پس بزنند، اما این خود اوضاع را بغرنج‌تر می‌کند. پس از شکل‌گیری کشش عاشقانۀ جدید، گذر زمان و محتمل‌تر شدن مرگ آنا با ملغمه‌ای از سرکوب و احساس گناه آمیخته می‌شود.

تا پیش از این سوژه‌ها هر لحظه آرزو می‌کردند که آنا پیدا شود؛ اما بعد از شکل‌گیری این عشق، از یک‌سو، همچنان از پیدا نشدن او وحشت دارند که مساوی است با مرگ او، و از سوی دیگر، از پیدا شدن‌اش هم وحشت دارند، چون معادل خواهد بود با برملا شدن ترسناک‌ترِ خیانت‌شان به آنا. بدین‌ترتیب، آن‌ها هم از پیدا شدن و هم از پیدا نشدن آنا مرعوب‌اند.

هم میل دارند زمان دیر بگذرد یا بایستد (تا نشانه‌ای از مرگ آنا نباشد) اما زمانی‌که نمی‌گذرد آن‌ها را از درون تهی خواهد کرد؛ و هم میل دارند زمان سریع بگذرد (آنا پیدا نشود و خیانت‌شان پنهان بماند)، اما این میل هم به‌غایت اضطراب‌آور است، چرا که میلی است سرکوب‌شده به مرگ آنا. باز این زمان و دیرند است که سوژه‌ها را مرعوب و متزلزل می‌کند.

متن کامل این نوشتار را در لینک زیر بخوانید
mashghenow.com/?p=5293

#محمدرضا_تاجیک #استیصال #نقد_سیاسی

نشانی تلگرام «مشق نو»:
t.me/mashghenowofficial
3.3K views05:29
باز کردن / نظر دهید