2022-02-27 08:29:58
وضعیتِ استیصال
یادداشتی از محمدرضا تاجیک منتشر شده در وبسایت #مشق_نو
بریدهای از متن:
بازیپیشگان عرصۀ قدرت و سیاست امروز ایران در نوعی وضعیت «استیصال» بهسر میبرند؛ و کنشها و واکنشها و تصمیمها و تدبیرهای آنان عمدتا تحت تاثیر چنین وضعیتی است. اما پرسش بنیادین این است که نوع و جنس این استیصال کدام است و چگونگی و چرایی آن کدام و راه برونشد از آن کدام؟ احتمالا فیلم «ماجرا»ی آنتونیونی را دیده باشید یا دربارۀ آن چیزی خوانده باشید.
این فیلم در جزیرهای اتفاق میافتد که در آن «آنا» بهنحوی رازآلود گم میشود. جستوجوی شخصیتها در جزیره استیصال آنها را در زمان و مکان نشان میدهد، اما این استیصال فقط استیصالی «در» زمان و مکان نیست، بلکه در ضمن، استیصالی «بهدست» زمان و مکان است. این فیلم، با نحوۀ خاص روایتاش، موجب میشود تا فشار و سنگینی زمان و مکانِ محض را روی بدنها و سوژهها تجربه کنیم، تجربهای عذابآور و تابنیاوردنی.
زمان و مکانی که، به قول همیش فورد، بدنها و سوژهها را از درون حفر میکند. در ماجرا، هر لحظۀ غیرقابلپیشبینیای که میگذرد، نشانهای است تلویحی از محتملتر شدن مرگ گمشده. و لذا بدنها هر لحظه را در سنگینترین و غلیظترین شکلاش تجربه میکنند، چرا که این گذار با خود نشانهای عذابآور از مرگ را حمل میکند.
در چنین موقعیتی، شخصیتهای فیلم، از یکسو، از گذر زمان وحشت دارند چون نشانۀ مرگ «آنا»ست، اما از سوی دیگر، از نگذشتن زمان هم وحشت دارند، چرا که گذر زمان عموماً التیامبخش است؛ وقتی زمان بهطرز بیرحمانهای نمیگذرد، آنها را از درون خالی میکند. پس بدینترتیب، آنها از گذشتن و نگذشتن زمان وحشت دارند، از گذشتناش که مرگی را قطعی میکند و از نگذشتناش که زخمی را تازه نگاه میدارد.
به همین خاطر، مسئله این بدنها و سرگیجۀ بنیادیشان رویارویی مستقیم با زمانمندیِ زمان است. این تجربۀ ترسناک موجب میشود که آنها سرمایهگذاری عاطفی و اروتیکی به یکدیگر پیدا کنند، تا بهنحوی این فشار زمان را پس بزنند، اما این خود اوضاع را بغرنجتر میکند. پس از شکلگیری کشش عاشقانۀ جدید، گذر زمان و محتملتر شدن مرگ آنا با ملغمهای از سرکوب و احساس گناه آمیخته میشود.
تا پیش از این سوژهها هر لحظه آرزو میکردند که آنا پیدا شود؛ اما بعد از شکلگیری این عشق، از یکسو، همچنان از پیدا نشدن او وحشت دارند که مساوی است با مرگ او، و از سوی دیگر، از پیدا شدناش هم وحشت دارند، چون معادل خواهد بود با برملا شدن ترسناکترِ خیانتشان به آنا. بدینترتیب، آنها هم از پیدا شدن و هم از پیدا نشدن آنا مرعوباند.
هم میل دارند زمان دیر بگذرد یا بایستد (تا نشانهای از مرگ آنا نباشد) اما زمانیکه نمیگذرد آنها را از درون تهی خواهد کرد؛ و هم میل دارند زمان سریع بگذرد (آنا پیدا نشود و خیانتشان پنهان بماند)، اما این میل هم بهغایت اضطرابآور است، چرا که میلی است سرکوبشده به مرگ آنا. باز این زمان و دیرند است که سوژهها را مرعوب و متزلزل میکند.
متن کامل این نوشتار را در لینک زیر بخوانید
mashghenow.com/?p=5293
#محمدرضا_تاجیک #استیصال #نقد_سیاسی
نشانی تلگرام «مشق نو»:
t.me/mashghenowofficial
3.3K views05:29