Get Mystery Box with random crypto!

مشق نو

لوگوی کانال تلگرام mashghenowofficial — مشق نو م
لوگوی کانال تلگرام mashghenowofficial — مشق نو
آدرس کانال: @mashghenowofficial
دسته بندی ها: دستهبندی نشده
زبان: فارسی
مشترکین: 6.19K
توضیحات از کانال

وب‌سایت «مشق نو» با گرایش اصلاح‌طلبانه و رویکردی تحلیلی تلاش دارد در یادداشت‌ها، مقالات و گفت‌و‌گوهای خود، نگاهی نظری با جنبه‌های آموزشی را دنبال کند.
🔸ارتباط با ما:
🌐mashghenow.com
📧mashghenow@gmail.com

Ratings & Reviews

4.00

2 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

0

4 stars

2

3 stars

0

2 stars

0

1 stars

0


آخرین پیام ها

2022-08-19 17:01:05 چه کسی کودتا کرد؟

یادداشتی از سعید حجاریان منتشر شده در وب‌سایت #مشق_نو

بریده‌ای از متن:

من بعید می‌دانم طرفداران سلطنت و شاه اعتقادی به قانون اساسی مشروطه داشته باشند. اولاً می‌دانیم فرمان مشروطه توسط مظفرالدین‌شاه با دال مرکزی «تقنین و عدالتخانه» و نه لزوماً «دموکراسی‌» صادر شد و آنچه نیروهای سیاسی تا انقلاب اسلامی به آن متمسک می‌شدند، متمم قانون اساسی بود که تحت نظارت محمدعلی‌شاه نگاشته شده بود و وی در آن ایام با روحانیت هم‌داستان بود.

این امر به‌طور ویژه در اصول اول، دوم، هشتم و هجدهم متمم قانون اساسی مشروطه انعکاس یافته است؛ اصولی که محال است هیچ‌ سلطنت‌طلبی به آن‌ها گردن بنهد.

به‌عنوان مثال در اصل یکم می‌خوانیم: «مذهب رسمی ايران اسلام و طريقه حقه جعفريه اثني عشريه است [و] بايد پادشاه ايران دارا و مروج این مذهب باشد.» و همچنین در اصل دوم توجه ما به «هیئتی از مجتهدین و فقها» و بسط ید آن‌ها به‌ویژه در «حق وتوی قوانین» جلب می‌شود که طبیعتاً با منطق حامیان سلطنت ناهمخوان است.

می‌خواهم نتیجه بگیرم اگر ارجاع به متمم قانون اساسی مشروطه مورد تأکید است، می‌بایست تماماً و در بیان و عمل به آن ابراز وفاداری شود. از آن گذشته، در اصل بیست‌و‌هفتم این قانون می‌خوانیم: «قوه مقننه كه مخصوص است به وضع و تهذيب قوانين […] ناشی می‌شود از اعليحضرت شاهنشاهی و مجلس شورای ملی و مجلس سنا؛ و هريک از اين سه منشاء حق انشاء قانون را دارد ولی استقرار آن موقوف است به عدم مخالفت با موازين شرعيه و تصويب مجلسين و توشيح به صحة همايونی؛ لكن وضع و تصويب قوانين راجعه به دخل و خرج مملكت از مختصات مجلس شورای ملی است».

علاوه بر این قوای مجریه و قهریه تماماً زیر نظر شاه است. لذا در متمم قانون اساسی مشروطه آن‌چنان اختیارات شاه، از انشاء قانون تا نظارت بر تمامی امور مملکتی حداکثری است، که با منطق درونی دموکراسی سازگار نیست و نمی‌توان از مجرای دموکراسی‌خواهی به آن تمسک جست.

آیا ملیّون حقیقتاً قائل به متمم قانون اساسی مشروطه هستند؟ در اصل چهل و چهارم این متن می‌خوانیم: «شخص پادشاه از مسئوليت مبری است. وزراء دولت در هرگونه امور مسئول مجلسین هستند». بر این امر در اصل چهل و پنجم نیز این‌گونه تأکید شده است: «كليه قوانين و دستخط‌های پادشاه در امور مملكتی وقتي اجرا می‌شود كه به امضای وزير مسئول رسيده باشد و مسئول صحت مدلول آن فرمان و دستخط همان وزیر است». به باور ملیّون از این اصول می‌توان نتیجه گرفت، شاه باید سلطنت کند نه حکومت.

در واقع، به گمان آن‌ها و حامیان متمم قانون اساسی مشروطه، ما با وضعیتی مشابه کشورهای پادشاهی شمال اروپا مواجه هستیم که پادشاه صرفاً مهر و امضاء است در حالی‌که با رجوع به متن وطنی‌ ما، چنانکه پیش‌تر نیز ذکر کردم، مشخص می‌شود اختیارات زیادی به شاه اعطاء شده است که نمی‌توان از آن‌ها چشم پوشید و ادعا کرد وی فقط سلطنت کرده و یا سلطنت خواهد کرد تا جایی‌که حتی در اصل چهل‌و‌ششم متمم قانون اساسی مشروطه می‌خوانیم: «عزل و نصب وزرا به‌موجب فرمان همایون پادشاه است».

فارغ از این مواد قانونی بازیگری شاه در زمین سیاست نیز نشان داد وی اساساً قائل به حکومت‌داری حداقلی نبوده و حتی در اتمسفر کودتا از «اختیارات قانونی» خود سخن گفته است.

متن کامل این نوشتار را در لینک زیر بخوانید
mashghenow.com/?p=5746

#سعید_حجاریان #تاریخ #مصدق #کودتا

نشانی تلگرام «مشق نو»:
t.me/mashghenowofficial

نشانی‌های سعید حجاریان در شبکه‌های مجازی:
تلگرام | اینستاگرام | توییتر
.
3.0K views14:01
باز کردن / نظر دهید
2022-08-15 12:30:57 خود نبَرد راه سوی خویش

یادداشتی از محمدرضا تاجیک منتشر شده در وب‌سایت #مشق_نو

بریده‌ای از متن:

امروز، عده‌ای در حالی متوجه این «پاره‌گی» و در اندیشۀ بازبخیه‌کردن شکاف‌ها و شیارهای روحی و روانی و احساسی و اعتقادی و فرهنگی و هویتی و قومیتی و سیاسی جامعه شده‌اند که این شکاف‌ها سخت نیازمند جراحی هستند.

به بیان دیگر، امروز برخی در حالی در تلاش برای برگرداندن آب رفته از جوی به جوی شده‌اند که خودِ جوی از مسیر منحرف گشته و جایی می‌رود که خود نبَرد راه سوی خویش، و در حالی درصدد برگردان جوی به مسیر خویش هستند که بسیاری از ماهیان و غوکانش مرده‌اند.

این عده، همچنین در شرایطی در اندیشه تدبیر شده‌اند که بسیاری از تدبیرگران منزل (جامعه) اساساً منکر چنین شیارها و شکاف‌هایی هستند و بر لب جوی نشسته‌اند و در عالم خیال، جریان خروشان آب را تماشا می‌کنند.

در کنار این بسیاران، بعضی نیز، این امر را امری طبیعی می‌دانند، عده‌ای بر این نظرند که می‌توان آب رفته از جوی را به جوی برگرداند، گروهی معتقدند که این آب اساسا آب این جوی نبوده است، برخی هم بر این نظرند که در هر شرایطی آبی تازه جایگزین آب رفته خواهد شد و همین مقدار آب اندک در جوی مانده کفایت می‌کند.

البته، در این میان، برخی نیز، بر این باورند که اصل جوی است نه آب، لذا تا وقتی جوی، جوی است، از رفتن و نرفتن آب چه باک. در نگاهی از نوع نزدیک (انضمامی) به این «جوی» درمی‌یابیم که هم جوی و هم آب دستخوش تغییراتی ژرف شده‌اند. جوی، که خود جوی دیگری شده است، کماکان تنها آب جاری در خود را آب می‌داند و کماکان آبی قلیل اما کُر را می‌طلبد: آبی با رنگ و بو و طعم «خودی».

آبِ خودی آن آب است که بی‌اختیار هر آنجا که جوی می‌رود، برود، از هر دشت و بیابان و کوه‌ای که عبور می‌کند، عبور کند، در آن ره که به دره و مرداب است تردید نکند، آنجا که هرز می‌رود پرسش نکند، آنجا که به‌جای آبادکردن، ویران می‌کند، دم و چشم فروبندد. بی‌تردید، در شرایط کنونی جامعه، خلق چنین سوژه‌ای (سوژۀ کاملا خودی) تنها آرزوهای خود را رنگ واقعیت پنداشتن است.

بنابراین، دوران سیاست‌های معطوف به حذف تفاوت‌ها و تکثرها از صحنۀ سیاست به مدد تنظیم و تنسیق قواعد و هنجارهای لازم‌الاتباع ایدئولوژیک که جایی برای فوران پرشور روال دادخواهی و سرریز آن در سیاست راستین باقی نگذارد، گذشته است.

متن کامل این نوشتار را در لینک زیر بخوانید
mashghenow.com/?p=5744

#محمدرضا_تاجیک #سیاست #تحلیل_گفتمان

نشانی تلگرام «مشق نو»:
t.me/mashghenowofficial
2.5K views09:30
باز کردن / نظر دهید
2022-08-13 10:30:59 مخ‌زنیِ سیاسی

یادداشتی از سعید حجاریان منتشر شده در وب‌سایت #مشق_نو

بریده‌ای از متن:

سرزمین حاصل‌خیز ایران تا بخواهید آیت‌الله جعلی و دکتر و مهندسی قلابی پرورش داده است و چنان هاله‌ای از قدسیت حول آن‌ها درست شده است که کسی را توان نقد کردن‌ نیست.

من بنا را بر این گذاشته‌ام که همه معمم‌ها آیت‌الله و مجتهد هستند، و همه مکلا‌ها دکتر و مهندس؛ مگر آن‌که عکس‌اش ثابت شود.

زیرا ممکن است در مقام گفت‌و‌گو با کسی فراموش کنیم این القاب را به کار ببریم و بی‌حرمتی کنیم. به‌تازگی نیز مدارک ایرانی هم صفایی ندارد و لازم است از بلاد فرنگ مدرکی ممهور به مهر یک دانشگاه‌های معتبر بیاورند.

از این‌ها گذشته، عده‌ای خود را پروفسور می‌خوانند و گمان دارند این عنوان بالاتر از آیت‌الله و دکتر است. پروفسور یعنی استاد دانشگاه؛ کسی‌که اصطلاحاً استاد تمام است و به‌عنوان مرجع دانشجویان مقالات معتبری در ژورنال‌ها منتشر کرده و می‌کند.

مضاف بر این به‌لحاظ فنی نیز عنوان دکتر فقط به اطبایی که بالفعل به امر طبابت مشغول‌اند، اطلاق می‌شود و به کسانی‌که پروانه طبابت دارند اما به کار ساخت‌و‌ساز مشغول‌اند یا به فروش لوازم پزشکی روی آورده‌اند یا آن‌قدر پیر شده‌اند که پراتیک پزشکی از آن‌ها برنمی‌آید، نمی‌توان دکتر گفت.

اما چندسالی است در ایران لفظ جدیدی باب شده است که عجیب و غریب می‌نماید و آن «دکترینال» است. من گمان می‌کنم بهتر آن باشد به آن بگوییم «این‌دکترینال» زیرا برازنده‌تر است.

حال ببینیم این لفظ چه ریشه‌ای دارد و به‌چه کاری می‌آید؟ من واژه (indoctrination) را به «مُخ‌زنی» ترجمه می‌کنم و معتقدم وظیفه مراکز مخ‌زنی سیاسی القاء و اغوای سیاسی اذهان عمومی در جهت ایده‌های فرقه‌ای و ایدئولوژیک است.

متن کامل این نوشتار را در لینک زیر بخوانید
mashghenow.com/?p=5742

#سعید_حجاریان #گفتمان #تحلیل #دکترینال

نشانی تلگرام «مشق نو»:
t.me/mashghenowofficial
2.6K views07:30
باز کردن / نظر دهید
2022-08-09 11:59:59 جناح‌بندی‌های جدید در نواندیشی دینی

گفت‌و‌گو با علی‌رضا علوی‌تبار درباره جدل اخیر عبدالکریم سروش و محسن کدیور

بریده‌ای از متن:

ریشه بحث فعلی میان عبدالکریم سروش و محسن کدیور به مقاله اخیر کدیور تحت عنوان «طیف‌های جدید اسلامی در ایران معاصر» بازمی‌گردد. در این مقاله کدیور دو طیف اصلی را از هم تفکیک می‌کند: طیف سنتی و طیف نوگرا. در این مقاله، مفهوم روشنفکران دینی منطبق است با مفهوم نوگرایان دینی و آن‌ها همچنان در برابر سنت‌گرایان قرار می‌گیرند.

نظر من در این زمینه با برخی دیگر البته اندکی تفاوت دارد زیرا معتقدم روشنفکری دینی از همان آغاز هم دو وجه داشت: یکی وجه سیاسی و اجتماعی، و دیگری وجه دین‌شناسانه. آنچه به نام نوگرایی دینی مطرح است، بیشتر به این وجه دین‌شناسانه اشاره دارد. فعلاً این تمایز موضوع بحث ما نیست. درباره مقاله کدیور باید گفت از نظر تقسیم‌بندی کلی جریان‌های اسلامی به سنت‌گرا و نوگرا و نوگرا را معادل روشنفکر دینی دانستن اتفاق جدیدی رخ نداده است.

اختلاف بر سر دسته‌بندی‌ای است که کدیور در زمینه نوگرایان دینی داشته است. کدیور در آنجا سنت‌گرایان را به سه دسته سنتی، نوسنتی و تندرو (بنیادگرا) و جریان نوگرا را به دو دسته نواندیش و تجدیدنظرطلب تقسیم می‌کند. مقاله کدیور واکنش‌های مختلفی برانگیخت اما تندترین واکنش به مقاله و توضیحات شفاهی بعدی کدیور درباره مقاله، واکنش سروش و دوستان وی در زمینه تقسیم‌بندی نوگرایان به دو دسته نواندیش و تجدیدنظرطلب و قرار دادن سروش، شبستری و… در دسته تجدیدنظرطلب‌ها است.

در جلسه‌ای مخاطبی از سروش درباره نظر کدیور سوال می‌پرسد و این‌گونه که از آن پرسش‌وپاسخ بر می‌آید، به نظر می‌رسد مخاطبان و سروش، هر دو، معتقدند کدیور دست به تکفیر سروش زده است. در واقع آن‌ها، تقسیم‌بندی جدید کدیور را مترادف تکفیر دانسته‌اند. با این همه باید توجه داشت که اولاً عنوان مقاله «طیف‌های جدید اسلامی در ایران معاصر» است و هیچ گروهی غیراسلامی نامیده نشده است و از نظر کدیور همه این طیف‌ها، اسلامی هستند. این نکته مهمی است.

نکته دوم این است که نواندیشان یا نوگرایان یا روشنفکران را آقای کدیور برای اولین‌بار دسته‌بندی نکرده‌اند. پیش از ایشان هم بسیاری کوشیدند گرایش‌های مختلف در میان روشنفکران دینی را از هم تفکیک کنند و این کار تازه‌ای نیست. ریشه این تقسیم‌بندی‌ها به قبل از انقلاب بازمی‌گردد. علی شریعتی تفکیکی میان نواندیشان دینی داشت و دو نوع اسلام‌شناسی را تفکیک می‌کرد: اسلام‌شناسیِ انطباقی و اسلام‌شناسیِ تطبیقی.

شریعتی بازرگان را اسلام‌شناس انطباقی می‌دانست اما اسلام‌شناسی خود را تطبیقی معرفی می‌کرد. دیگرانی نیز چنین تقسیم‌بندی‌هایی داشته‌اند و برای نمونه از اسلام‌شناسی انتقادی، اسلام‌شناسی متأثر از فلسفه تحلیلی و عقل‌گرایی حداقلی و اسلام‌شناسیِ متأثر از عقل‌گرایی حداکثری سخن گفته‌اند. به هر حال این تفکیک‌ها امر تازه‌ای نیست و می‌توان و باید میان انواع و اقسام دین‌شناسی‌های متجدد نوعی طبقه‌بندی انجام داد. بنابراین احتمالاً شاید عنوان تجدیدنظرطلب است که موجب واکنش تند سروش شده است.

*این گفت‌و‌گو به‌کوشش فرزاد نعمتی صورت گرفته و در شماره هجدهم روزنامه «هم‌میهن» مورخ ۱۰ مرداد ۱۴۰۱ منتشر شده است.

متن کامل این نوشتار را در لینک زیر بخوانید
mashghenow.com/?p=5739

#علیرضا_علوی‌تبار #عبدالکریم_سروش #محسن_کدیور

نشانی تلگرام «مشق نو»:
t.me/mashghenowofficial
3.3K views08:59
باز کردن / نظر دهید
2022-08-03 19:30:23 دوست و اندیشمند گرامی
جناب آقای دکتر علی‌رضا علوی‌تبار

درگذشت والده گرامی‌تان موجب تأثر فراوان شد. از ایزدمنان برای آن مرحومه علو درجات و برای بازماندگان به‌ویژه جنابعالی صبر مسئلت داریم.

محسن امین‌زاده، محسن آرمین، محمدرضا تاجیک، خسرو تهرانی، رضا تهرانی، ابوالفضل حاجی‌زادگان، سعید حجاریان، جواد حیدری، مهدی دریس‌پور، محمدحسین زارعی، فاطمه صادقی، نادر صدیقی، حسین کمالی، محمدمهدی مجاهدی، مهدی مقدری، سیدعلی محمودی و حسین هوشمند.

نشانی تلگرام «مشق نو»:
t.me/mashghenowofficial
2.7K views16:30
باز کردن / نظر دهید
2022-08-03 11:30:47 قانون اساسی؛ متنی حقوقی یا سیاسی؟

یادداشتی از سعید حجاریان منتشر شده در وب‌سایت #مشق_نو

بریده‌ای از متن:

برای گذر از وضع موجود به وضع مطلوب هرکسی نقشی می‌زند. یعنی ابتدا وضع موجود را تحلیل می‌کند، شاخص‌های آن را در ابعاد خُرد و کلان نشان می‌دهد، آسیب‌پذیری‌ها را برمی‌شمارد و سپس، وضع ایده‌آل خود را در قالب خیال به تصویر می‌کشد.

اما اگر از همین اشخاص/گروه‌ها سؤال شود که گذار از وضع موجود به وضع مطلوب چگونه باید طی شود معمولاً حرفی برای گفتن ندارند و گاهی دلیل می‌آورند که این‌ها موضوعاتی است که نباید درباره آن‌ها به‌صورت عمومی گفت‌و‌گو کرد چون ناظر به مسائل تاکتیکی هستند و یا حداکثر می‌گویند کارگروه‌هایی در این زمینه مشغول کار هستند. به عبارتی سخن‌ها درباره وضع موجود و وضع مطلوب بسیار است اما پلی میان‌ آن‌ها وجود ندارد.

این امر در درجه اول بدان خاطر است که نیروهای سیاسی ایران اساساً منفصل از پراتیک سیاست بوده‌اند. عده‌ای معتقدند راه صرفاً از صندوق انتخابات می‌گذرد و عده‌ای سیاست صبر و انتظار پیشه کرده‌اند تا مانند گذشته در لحظه بحران دست مدد به‌سوی آن‌ها دراز شود.

شاید، شماری هم معتقد باشند با تخریب و ارعاب می‌توانند به‌جایی برسند به امید آن‌که دیگرانی ذیل ایده‌ تخریبی‌ و انگیزاننده‌شان بسیج شوند و البته همچنان معتقدند در وضع مطلوب‌شان دموکراسی شاخص اصلی خواهد بود؛ من البته اعتقاد دارم روش‌های خشونت‌بار به دموکراسی منجر نمی‌شود و افعی کبوتر نمی‌زاید.

می‌دانیم که مدتی است عده‌ای به فکر نگارش قانون اساسی جدید افتاده‌اند و معتقدند با تغییر قانون اساسی می‌توان به وضع مطلوب رسید. من نمی‌دانم آیا تغییر قانون اساسی بخشی از وضع مطلوب است یا قسمتی از پلی که بناست تغییرخواهان را به نقطه مطلوب منتقل کند. من را با کسانی که فکر می‌کنند اصلاح/نگارش قانون اساسی جزئی از وضع مطلوب است، کاری نیست چون آن را به‌عنوان یوتوپیا در نظر می‌گیرند.

کسی‌که هنوز پلی برای عبور از رودخانه نساخته است، هر چه درباره عمارت آن سوی رودخانه -در اینجا قانون اساسی آن- بگوید به تعبیر ابن سینا در «بقعه امکان» است. اما اگر بحث درباره قانون اساسی بخشی از پل باشد یعنی به‌قدری پربسامد شود که تبدیل به گفتمان شود تا سپس بتوان حول آن گفتمان نیرویی بسیج کرد و بدیلی ساخت، می‌توان با آن موافقت کرد و آن را موجّه دانست.

متن کامل این نوشتار را در لینک زیر بخوانید
mashghenow.com/?p=5737

#سعید_حجاریان #اصلاحات #قانون_اساسی

نشانی تلگرام «مشق نو»:
t.me/mashghenowofficial
2.9K views08:30
باز کردن / نظر دهید
2022-08-02 06:31:10 .
إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَیْهِ رَاجِعُون

جناب آقای دکتر علی‌رضا علوی‌تبار

بدینوسیله مصیبت درگذشت مادر گرامی‌تان را به شما و خانواده محترم تسلیت می‌گوییم. از درگاه ایزدمنان برای آن مرحومه غفران و آمرزش و برای شما و سایر بازماندگان صبر و شکیبایی آرزومندیم.

مشق نو
یازدهم مردادماه ۱۴۰۱


نشانی تلگرام «مشق نو»:
t.me/mashghenowofficial
.
2.7K views03:31
باز کردن / نظر دهید
2022-07-30 10:35:02 سکولاریسم و براندازی؟

پرسش‌های #مشق_نو و پاسخ‌های علی‌رضا علوی‌تبار درباره سرمقاله‌ روزنامه همشهری به‌قلم عبدالله گنجی

بریده‌ای از متن:

هر مشکلی را که مورد بررسی و واکاوی قرار دهیم (مثلاً فساد فراگیر) می‌‌بینیم ریشه آن به تبعیض میان شهروندان و «خودی» و «غیرخودی» کردن آن‌ها توسط حکومت‌گران بازمی‌گردد.

گروه‌ها و جریان‌های سیاسی حق دارند که نیروها و جریان‌های دیگر را به «خودی» و «غیرخودی» تقسیم کنند اما حکومت چنین حقی ندارد. اگر برای حکومت چنین حقی قائل شدید، نتیجه‌اش همین «تبعیض نهادینه» شده‌‌ای است که می‌بینید.

یا مثلاً نگاه کنید وابسته بودن نهاد دین و نهاد حکومت، چه پیامدهای مخربی هم برای حوزه‌های علمیه و هم برای دیوان‌سالاری و نظام اداره کشور داشته است. پایین آمدن سطح دانش حوزوی، حذف دیدگاه‌های نو و متفاوت، فقدان نگرش انتقادی به میراث حوزوی و… از جمله این پیامدها هستند.

دین‌داری و نگرانی برای آینده‌ دین‌داری لازمه‌اش تلاش مجدد برای بازاندیشی در مورد رابطه میان دین و حکومت است. آزمون تاریخی جمهوری اسلامی «واقعاً موجود» را جدی بگیریم و جرأت فکر کردن به خودمان بدهیم.

نگاه‌های متضاد ما به مفهوم برانداز به چند اصل مقدماتی بازمی‌گردد چون در مورد آن‌ها تفاهم نداریم، در این مورد هم به تفاهم نمی‌رسیم.

ما وجود مخالف و منتقد را برای حفظ سلامتی و تعالی یک نظام سیاسی ضروری می‌دانیم. نمی‌گویم «مفید»، می‌گویم «ضروری». اما آن‌ها چنین نگاهی ندارند و فقط وقتی که نمی‌توانند جریانی را حذف کنند مخالفت و انتقادش را تحمل می‌کنند.

از نظر ما «روش» گاهی مهم‌تر از «هدف» است، به‌ویژه در عرصه عمل اجتماعی و سیاسی. تصور ساده‌ شده این است که روش در خدمت رسیدن به هدف است اما تجربه بشری نشان می‌دهد که روش می‌تواند جای هدف را گرفته و به‌جای زمینه‌سازی برای رسیدن به هدف به بازتولید خودش منجر گردد.

از نظر ما «خط‌مشی‌ها» و «راهبردها» مقدس و فوق چون و چرا نیستند. می‌توان و باید دائم آن‌ها را از نظر کارآمدی در تحقق اهداف و حل مشکلاتی که قرار بوده حل کنند، ارزیابی کرد. مشکل اصلی بخشی از اصول‌گرایان همین است که فکر می‌کنند خط‌مشی‌ و راهبردهایی‌ که تاکنون در جامعه در پیش گرفته شده است، مقدس است و مهم نیست چه نتیجه و پیامدی دارد.

بسیاری از آن‌ها فقر، بی‌اخلاقی، آشفتگی، افزایش جرم، دین‌گریزی و دین‌ستیزی و نابرابریِ ویران‌گرِ موجود را در جامعه ما می‌بینند اما در ریشه‌یابی آن‌ها جرأت ندارند که سراغ خط‌مشی‌های کلان کشور بروند. در پس صورتک انقلابی، محافظه‌کاری عمیق و فلج‌کننده‌ای پنهان شده است.

درآمیختگی وضع موجود با منافع سرشار مادی و قدرت و منزلت سیاسی باعث می‌شود که افراد در مقابل هر پیشنهادی برای تغییر مقاومت کنند. البته برای انباشتن این ثروت و قدرت توجیه ایدئولوژیک می‌تراشند. این البته قابل فهم است!

متن کامل این نوشتار را در لینک زیر بخوانید
mashghenow.com/?p=5733

#علیرضا_علوی‌تبار #عبدالله_گنجی #سکولاریسم

نشانی تلگرام «مشق نو»:
t.me/mashghenowofficial
3.2K viewsedited  07:35
باز کردن / نظر دهید
2022-07-24 17:30:35 راهبرد اصلاحات ساختاری

یادداشتی از علی‌رضا علوی‌تبار در پاسخ به آرمان امیری منتشر شده در وب‌سایت #مشق_نو

بریده‌ای از متن:

صاحب‌نظر گرامی، آقای آرمان امیری در مقاله‌ای (رؤیاهای ارزشمند و نسخه‌های متناقض) با واکاوی مقاله من در مورد ایده‌های آقای تاج‌زاده (تاج‌زاده؛ ارزش‌ها و مطالبه‌ها) پرسش‌ها و ابهام‌هایی را مطرح کرده‌اند. صادقانه بگویم نمی‌دانم که برای پاسخ به این پرسش‌ها دیدگاه سنجیده و تنقیح‌ شده‌ای دارم یا خیر؟

برخی از آنچه را که در مورد آن اندیشیده‌ام طرح می‌کنم، شاید به رفع برخی ابهام‌ها کمک کند. فرض می‌کنم که مخاطب احتمالی این نوشته، مقالات ما دو نفر را خوانده است و نیازی به تکرار آن‌ها نیست.

در مورد مناسب‌ترین شعار برای تلاش‌های اصلاح‌طلبانه، من هم با شعار «اجرای بی‌تنازل قانون اساسی» مخالف بودم. پیشنهادم از سال ۱۳۸۸ شعار «احقاق حقوق قانونی مردم» بود. چون به‌نظرم این بخش «حقوق مردم» در قانون بود که نقض می‌شد. سایر بخش‌های قانون اساسی هم رعایت می‌شد و هم متولیان قدرتمند خود را داشت و لازم نبود ما خود را مدافع و متولی آن معرفی کنیم.

به علاوه قانون فقط به «قانون اساسی» محدود نمی‌شود و قوانین عادی، تفاهم‌نامه‌ها و قوانین بین‌المللی‌ای را که ما امضاء کرده‌ایم، شامل می‌شود از جمله «اعلامیه جهانی حقوق بشر». اما به هر حال نظر جمعی چیز دیگری بود و سیاست‌ورزی کاری‌ست جمعی و لازمه کار جمعی همراهی عملی با نظر اکثریت است.

به‌نظرم ما باید قبل از هر گفت‌و‌گویی در مورد یک بحث به تفاهم برسیم. پرسشی که به‌نظرم باید به آن پاسخ گوییم این است که: چه زمانی یک بخش از جامعه به نیروی اجتماعی تبدیل می‌شود؟ از دل پاسخ به این سؤال می‌توان رهنمودهایی برای بحث‌های بعدی استخراج کرد. به‌گمانم جمعی از مردم زمانی به نیروی اجتماعی تبدیل می‌شوند که سه‌ ویژگی داشته باشند.

دارای ویژگی‌های مشترک و کم‌و‌بیش پایداری باشند. منافع مشترک، دیدگاه مشترک، دلبستگی مشترک و…

خواهان تأثیرگذاری بر عرصه سیاست و فرآیند خط‌مشی‌گذاری عمومی و در نهایت خط‌مشی‌های عمومی باشند و حضور سیاسی را دنبال کنند.

برای رسیدن به مقصد خود سازماندهی (تقسیم کار، تفویض اختیار و مسئولیت و هماهنگی) جمعی کرده و منابع لازم را گردآوری نمایند.

به‌نظر من مشکل اصلاح‌طلبان در همین ویژگی سوم است. آن‌ها در زمینه سازماندهی و بسیج منابع ناتوان و ضعیف هستند. از این رو، اگر چه از نظر تعداد قابل ملاحظه‌اند اما به نیروی اجتماعی تبدیل نشده و قادر به ایجاد «قدرت همسنگ» برای پیشبرد طرح‌ها و برنامه‌های خود نیستند.

متن کامل این نوشتار را در لینک زیر بخوانید
mashghenow.com/?p=5730

#علیرضا_علوی‌تبار #مصطفی_تاجزاده #آرمان_امیری

نشانی تلگرام «مشق نو»:
t.me/mashghenowofficial
7.6K views14:30
باز کردن / نظر دهید
2022-07-23 11:00:08 گفتمانِ تاکتیک‌محور

یادداشتی از محمدرضا تاجیک منتشر شده در وب‌سایت #مشق_نو

بریده‌ای از متن:

با بهره‌ای آزاد از «قایقی باید ساخت» سهراب سپهری، از همین آغاز حرف‌هایم مثل یک تکه چمن روشن است. به شما می‌گویم: شب تاریک و بیم و موج و گردابی حایل لب درگاه شماست، که اگر بگشایید در، به در آید، و اگر نگشایید، بر در. به شما می‌گویم، فصل گفتمان‌هایی برای تمامی فصول گذشته است. دوران گفتمان‌های فراتاریخی، آرمانی، تجریدی و کل‌گرا به‌سر آمده است.

گفتمان‌های زیبا و فریبا، دیریست که کله بر زمین بنهاده‌اند و پای‌شان سخت چوبین و بی‌تمکین شده است. گفتمان‌های از جنس گفتار و نوشتارهای ادبی و شعارگون و آهنگین که فرسنگ‌ها از کنش و مرحلۀ کنش فاصله دارند و صرفا متنی هستند برای رونمایی و نمایش -نه برای خواندن و عمل‌کردن– دیگر امکان و استعداد ایجاد رابطۀ تفهیم و تفاهمی با سوبژکتیویتۀ (ذهنیت) جمعی نسل کنونی را ندارند.

تاریخ اکنون ما، نیازمند گفتمانی است که قادر باشد سقف گفتمان‌های شبه‌ایدئولوژیک مرسوم را سخت بشکافد و طرحی نو دراندازد: گفتمانی که بتواند رنگی از دقایق و دمک‌های زندگی هر لحظۀ مردم بر جبین داشته باشد، با چرخش شرایط بچرخد (با حفظ اصول)، و نقاش وضعیت‌های بی‌قرار باشد. من بر چنین گفتمانی، «گفتمان تاکتیک‌محور» نام می‌نهم، و در وصف آن می‌گویم: گفتمان تاکتیک‌محور، گفتمان عالمان دهر و زاهدان عالی‌مقام نیست، بلکه گفتمان رندانی‌ست که نیک می‌دانند کی اهل مسجد و کی اهل میخانه (با همان بیان حافظ) باید شد.

گفتمانِ تاکتیک‌محور، گفتمانی یکپارچه، منسجم و تک‌ساحتی نیست، بلکه گفتمانی است انعطاف‌پذیر، چهل‌تکه، متکثر، متلون. این گفتمان، با بیانی اسپینوزایی-دلوزی یک بدن بدون اندام، یا به بیان ژیژک، یک اندام بدون بدن است که می‌تواند به اقتضاء شرایط به‌گونه‌ای متفاوت پیکربندی و تقریر و تدوین شود. مجموعه رویکردهایی که از آن‌ها مشق چنین گفتمانی تقریر می‌شود، متغیر است و به مخاطب و شرایطِ آن بستگی دارد.

تاکتیک‌مندی این گفتمان، موضوع توافق و اجماع نیست، یا به بیان دیگر، در تاکتیک‌مندی آن نمی‌توان به منطق و قواعد و تاکتیک‌ها و استراتژی‌های خاص و ثبات و قابل تعمیم دست یافت، زیرا این تاکتیک‌محوری امری ضرورت‌‎پرورده، شرایط‌پرورده و درون‌ماندگار است.

متن کامل این نوشتار را در لینک زیر بخوانید
mashghenow.com/?p=5724

#محمدرضا_تاجیک #سیاست #استراتژی #تاکتیک

نشانی تلگرام «مشق نو»:
t.me/mashghenowofficial
2.2K views08:00
باز کردن / نظر دهید