2023-06-10 13:34:00
#گفتارهای_عرفانی حضرت آقای #مجذوبعلیشاه قدّسسرّهالعزیز
جلد هفتم - قسمت ۱۱۶ (صفحه ۳)
به همین حساب من از بعضی خانمها و آقایان خواهش کردم نسخه که میخواهید بنویسید بالای آن بنویسید: «یاشافی». یک توسّلی است. هم توسّلِ خودتان است که متوسّل میشوید، هم آن مریض به توسّلِ شما متوسّل میشود. بله این هم هست. البتّه این قلمرو را که تفسیر کردیم، هم روانشناس در این مورد بحث میکند، هم طبیب در این مورد بحث میکند. گاهی اوقات بحث اینها خیلی با هم متفاوت است. حالا اگر همین را که یک جای نقطۀ اشتراک و اتّصال طب و روانشناسی است، دقّت کنیم هر دو استفاده میکنند، خوب است.
********
من آنوقت که بیمارستان بودم بهنظرم عمل پروستات یا فتق بود، چندین عمل کوچک کردم، در بیمارستان بستری بودم. مرحوم آقای رضاعلیشاه به عیادت آمدند، آن طبقۀ بیمارستان که بودم، با ویلچر نشستند، با ویلچر در اتاق آمده بودند. مشغول صحبت بودیم، مرحوم عبدالرّسولی، خطّاطِ مشهور هم در طبقۀ پایین بستری بود و حالش بد بود. نشسته بودیم، پسر عبدالرّسولی که الان هم هست آمد بالا، خدمت آقای رضاعلیشاه گفت که پدرم حالش خیلی خراب است و چهکار کنیم، کجا دفن کنیم؟ صحبت دفن و این حرفها بود یعنی به این حالت رسیده بود ولی گفت من پدرم خیلی علاقهمند بود که این قرآنی را که شروع کرده و بهنام قرآن تابنده گذاشته که خطّ خودش است، این را تمام کند. ایشان فرمودند: انشاءالله آرزویش عملی میشود، حالش هم خوب میشود. این رفت و بعد البتّه کمکم حالش بهتر شد قرآن را ادامه داد، به همان طریق قرآن را تمام کرد و چند ماه بعد زنده بود.
این شدّت اعتقاد را ما یکطور بحث میکنیم، حرف میزنیم خانمها، آقایان و منی که هیچ طبیب هم نیستم ولی دانشمندان بهقولی، یکطور دیگر ممکن است بحث کنند ولی بههرجهت، اینطور مواردی هست. حالا این موارد نادر را بهقول یک دانشمندی میگوید که در قوانین و گردش جهان استثناء وجود ندارد. همانی که ما استثناء میگوییم، خودش یک قانون است. البتّه الان علوم حالا، فوری میگویند این استثناء است و حق هم دارند، برای اینکه یک مورد از هزار مورد میشود ولی همین یک مورد را اگر بسنجند خیلی درهای دانش به سمت ما باز میشود.
حالا بهمناسبت یادم آمد مرحوم ابوالقاسم قربانی، ریاضیدان بود و این اواخر هم استاد دانشگاه بود و خیلی مرد دانشمند و مشهوری بود. کتابهای دبیرستان که این دو نفر نوشته بودند به قربانی صفّاری مشهور بود. میگفت شصت کتاب قربانی صفّاری دارد، بیست کتاب هم خودم مستقلاً نوشتم. درویش بود خدا رحمت کند. بعد دیگر رحلت کرد. آن اوّلباری که من دیدم، من نوجوان بودم، دوازده، سیزده ساله در دبیرستان درس میخواندم، دوّم یا سوّم دبیرستان بودم. آقای قربانی معلّم هندسۀ ما بود. سر کلاس میآمد. درست مقیّد به سر ساعت بود تا زنگ میزدند، میدیدیم دم اتاق است. باز تا زنگ میزدند دم اتاق است که دارد میرود. اینطور خیلی منظّم بود. حتّی مثلاً توجّه نداشت که کِی زنگ است، مسألهای را شروع میکرد دایره میکشید، کمی میکشید، زنگ میزدند، همانجا دایرۀ نیمهکاره را ول میکرد. الان هم فرزندانش هستند آنها هم ریاضیدان هستند در پاریس در دانشکدهها درس میدهند.
خبرگزاری #مهرتابنده
t.me/MehrTabandeh
instagram.com/MehrTabandeh
1.4K views10:34