2023-06-10 13:32:00
هــو
۱۲۱
#گفتارهای_عرفانی حضرت آقای #مجذوبعلیشاه قدّسسرّهالعزیز
جلد هفتم - قسمت ۱۱۶ (صفحه ۱)
موضوع: در اطبّا هم نَفَس و قدم آنها مؤثّر است - اعتقاد هر انسانی در بدنش خیلی مؤثّر است و کمک میکند - ارتباط بدن با فکر.
عصر شنبه ۱۳ اسفند ۱۳۹۰ شمسی (جلسه پزشکان)
بسمالله الرّحمن الرّحیم
بعضی کسالتها پیدا میکنم که خودش خوب میشود ولی گاهی میگویم دکتر بیاید، از ترس دکتر بیماری خوب میشود. من از ترس دکتر نه، آن بیماری از ترس دکتر خوب میشود. حالا انشاءالله قدم شما، نفس شما، همه همینطور باشد. یکوقت شنیدم یعنی روایتش را شما قبول کنید چون من میگویم. بهنظرم دکتر نور میگفت برای اطبّای قدیم، آنهایی که واقعاً تشخیص میدادند که متخصّص هستند، برای آنها کلاسهایی گذاشتند و بعد از اینکه کلاسها را میدیدند، اجازه داشتند که طبابت کنند. دو نفر از اینها یکی همین آقای دکتر نورالحکما و یکی دکتر ملکافضلی بودند که من دکتر ملکافضلی را ندیدم. این دو نفر آنوقتها همکلاس بودند، درویش هم بودند، آن تصدیق را که گرفتند، هر دو نفر آن تصدیق را جلوی آقای نورعلیشاه گذاشتند. گفتند که این تصدیق را اینها دادند ولی ما میخواهیم اگر شما اجازه بدهید طبابت کنیم. ایشان دعا کردند هر دو را دادند. به یکی گفتند در قلمتان شفا آفریدیم، در یکی هم فرمودند قدم تو را مبارک و با شفا قرار دادیم و همینطور بود. مرحوم دکتر نور از لحاظ طبّی که من نمیدانم ولی میدیدم هرکس به او مراجعه میکند، راضی میآید. با وجود اینکه خیلی آدم بداخلاقی هم بود یعنی خیلی تند بود. این است که در اطبّا هم مثل اینکه آن نَفَس و آن قدم مؤثّر است. حالا انشاءالله برای همۀ آقایان و خانمها هم نَفَس گرمِ شفادِه و هم قدمِ صدق و صفا آرزومندم، انشاءالله.
********
نوزاد انسان که میدانید، یک تکّه گوشت است. اگر ولش کنند میمیرد. هیچ حیوانی اینطوری نیست یعنی نوزاد هیچ حیوانی به وجود پدر و مادرش محتاج نیست ولی آنها هم کمکش میکنند. حالا آیا میشود کاری کرد که نوزاد انسان هم اینقدر ضعیف نباشد، ناتوان نباشد یا نه؟ البتّه این مثل یک آرزویی است که بهقول روانشناسها اگر بگیریم، آنها میگویند این داستان دو تا برادر رومئو و رمولوس (یک چنین چیزی) که از گرگ شیر خوردند. ولشان کردند و بدون مادر، بزرگ شدند. یا داستان زال در فارسی، که نوزادی بود ولش کردند. البتّه خود این در حیوانات هم هست. چند سال پیش، شاید سی سال پیش یک شیری در باغوحش تهران دو تا بچّه آورد و خودش مرد و یک سگی که بچّههایش مرده بودند اینها را بزرگ کرد بهطوریکه مدّتی بعد که با بچّهها به تماشای این دو تا نوزاد رفتیم که حالا بزرگ شده بودند، شیری بودند با این سگ در یک قفس بودند. حالا آیا میشود راجع به بشر هم این کار را کرد یا نه؟ یک مطالعهای است که من پیشنهاد میکنم، متشکّرم.
********
یک بحث کلّی هست که کدام علّت است و کدام معلول؟ گاهی ما علّت را بهجای معلول مینشانیم، معلول را بهجای علّت. حالا کدام اوّل است؟ مثلاً آیا ما چون به قرآن معتقدیم و قرآن گفته انجیر بخورید، انجیر میخوریم و نمیدانیم چه فایده دارد؟ یا اینکه از آقایانِ پزشکان و خانمها میپرسیم: انجیر چیست؟ چطوری است؟ به ما توصیه میکنند که انجیر چیز خوبی است، آنوقت به خدا پی میبریم. این یک بحثی است که همیشه خواهد بود و هست. هر دو حالت درست است. برای اینکه اعتقاد بیماران (حالا بیمار نه، هر انسانی) در بدنش خیلی مؤثّر است. وقتی معتقد است که مثلاً این انجیر شفا میدهد، آن اعتقاد هم کمک میکند، غیر از تمام این آزمایشاتی که کردهاند و مشخصات انجیر را فهمیدهاند، آن اعتقاد کمک میکند. همچنین اعتقادِ آن کسی که این را داده یا طبیبی که نسخه داده و گفته که انجیر بخور. چون او برای من گفته، علاقهمند میشوم یا اینکه آن کسی که منزلش بودیم انجیر بوده، انجیر تعارف کرده گفته بفرمایید بخورید. علاقه و اعتقاد به آن مأخذ، در سلوک مؤثّر است. این است که طبیب هم، خیلی از اطبّا هم من که در عمرم دیدم ظاهراً علمشان با دیگران فرق نمیکند ولی اصلاً همه میآیند پیش این و به او علاقهمند هستند، این اعتقاد به خود آن شخص است که منتقل میشود. در روانشناسی البتّه میگویند: «تداعی معانی».
خبرگزاری #مهرتابنده
t.me/MehrTabandeh
instagram.com/MehrTabandeh
1.3K views10:32