Get Mystery Box with random crypto!

محمدرضا طاهری

لوگوی کانال تلگرام mohammadrezataheri — محمدرضا طاهری م
لوگوی کانال تلگرام mohammadrezataheri — محمدرضا طاهری
آدرس کانال: @mohammadrezataheri
دسته بندی ها: دستهبندی نشده
زبان: فارسی
مشترکین: 2.88K
توضیحات از کانال

شاعر

Ratings & Reviews

4.50

2 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

1

4 stars

1

3 stars

0

2 stars

0

1 stars

0


آخرین پیام ها 2

2022-05-22 13:55:18
.
لطفا دقایقی وقت‌ بگذارید و یادداشت مرا در لینک زیر بخوانید:
https://www.h-jannati.ir/?p=363
2.0K views10:55
باز کردن / نظر دهید
2022-05-16 01:23:11
خوش باش و زندگی کن با مُرده‌های مدفون
بیهوده سر نیاور از گور خویش بیرون

هرچند مرگ خود را باور نکردی، اما
بستند باورت را با بندهای قانون!
.
بر بستری پُر از خون، با درد و داغ جاری‌ست
_چون اشک تشنه کامان_ ته مانده‌های کارون

لبخندهایمان را خم کرده بار اندوه
خشکیده بیخ شادی در قلب‌های محزون
.
"شیرین" بگو نگرید بر انفعال فرهاد
"لیلا" بگو نرنجد از انجماد مجنون

مُردند غیرتی‌ها، امّيد جوششی نیست
نشتر نزن عبث بر رگ‌های خالی از خون!
.
.
.
#محمدرضا_طاهری
@mohammadrezataheri
3.3K views22:23
باز کردن / نظر دهید
2022-05-12 23:44:01 حاکم و رعیت در #هفت_پیکر

#محمدرضا_طاهری


از تو قهر آید و ز من تدبیر
هرکه گویم گرفتنی‌ست، بگیر!

اشتباه نکنید، این بیت، بخشی از گفتگوی نماینده دولت با نماینده‌ی نیروهای امنیتی نیست، بلکه بیتی است از نظامی گنجوی شاعر قرن ششم!

گاهی اوقات پرسش ما مردم این است که سیاستمدارانی که با تصمیم‌ها و اقدام‌هایشان بلاها بر سر بی‌پناهان و مظلومان می‌آورند، اساساً درباره‌ی مردم چگونه می‌اندیشند و در اتاق‌های فکرِ محرمانه با هم چه می‌گویند؟ فهمیدنش سخت نیست. باید دید گذشتگانی که همینگونه عمل کرده‌اند چگونه می‌اندیشیده‌اند.

در منظومه‌ی هفت‌پیکر نظامی، بهرام، پادشاه ساسانی وزیری دارد به نام "راست‌روشن". راست روشن بر خلاف نامش مردی است ظالم و حیله‌گر و کار بلد که خوب می‌داند چگونه باید رعیّت را دوشید و همچنان بر سر کار باقی ماند. وقتی شاه برای ناز و نوش مدتی حکومت را رها می‌کند و به گماشته‌ای می‌سپارد، این وزیر در جلسه‌ای مهم با گماشته‌ی شاه نکاتی کلیدی را درباره‌ی ویژگی‌های مردم و چگونگی برخورد با آن‌ها بیان می‌کند. سخنان او شیوه‌نامه‌ی حکمرانیِ تمامی حاکمان ظالم در طول تاریخ است. چند بیت از سخنان او را از زبان نظامی بخوانید، با این توضیح که "سیاست" در اینجا به معنای "تنبیه و مجازات کردن" است:


گفت: خلق آرزوطلب شده‌اند
شوخ و گستاخ و بی‌ادب شده‌اند

نعمت ما ز راه سیری‌ِشان
داد در کار ما دلیری‌ِشان

گر نمالیمشان به رای و به هوش
مُلک را چشم بد بمالد گوش

دَدِگان بر وفا نظر ننهند
حکم را جز به تیغ، سر ننهند

چون سیاست ز یاد شاه شود
پادشاهی بر او تباه شود

دیو باشد رعیّت گستاخ
چون گذاری نهند پای، فراخ؟!

جهد آن کن که از سیاستِ خویش
نشکنی رونق ریاستِ خویش

نفریبی به آشناییِ کس
کسِ خود تیغ خود شناسی و بس

از تو قهر آید و ز من تدبیر
هر که گویم گرفتنی‌ست، بگیر

محتشم را به "مال" مالش کن
بی دِرَم را به خون سگالش کن!

نیک و بد هر دو هست بر تو حلال
از بدان جان ستان، ز نیکان مال

خوار کن خلق را به جاه و به چیز
تا بمانی به چشم خلق عزیز

چون رعیّت زبون و خوار بُوَد
مُلک، پیوسته برقرار بُوَد!

آری، اینگونه که پیداست این باور بسیاری از حاکمان است که "چون رعیت زبون و خوار بود، مُلک پیوسته برقرار بود" گویا تمام برنامه ریزی‌ها و تصمیمات و اقدامات نیز در همین راستا صورت می‌گیرد که رعیّت را خوار کنند و بدین وسیله مُلک را برقرار.



پ.ن:
ماجرای راست‌روشن را می‌توانید در قسمت‌های بیستم و بیست‌و‌یکم هفت‌پیکر بشنوید.


نظامی گنجوی در تلگرام:
https://t.me/nezamikhani
نظامی گنجوی در کست‌باکس:
https://castbox.fm/va/3124088
2.3K views20:44
باز کردن / نظر دهید
2022-04-23 02:30:31 دلم با یک خدا و صدهزاران حق چه خواهد کرد؟
هجومِ بادها با باورِ بیرق چه خواهد کرد؟

گرفتاریم در گرداب و می‌چرخیم با امواج
خدایا، ناخدا با رخنه‌ی زورق چه خواهد کرد؟

ز ما پنهان شدی، حق داشتی، وقتش نبود انگار
متاعی خاص در بازارِ بی‌رونق چه خواهد کرد؟

شکافی در میان انداختی، گفتی بیا این‌‌سو
سواری لَنگ در آن‌سوی این خندق چه خواهد کرد؟

خداوندا ببین افسارِ این دنیای سرکش را
خردمندان رها کردند، تا احمق چه خواهد کرد

ز پشتِ ابرهای تیره‌ی عالَم بیا بیرون
بگو خورشید با تاریکی مطلق چه خواهد کرد؟
.
.
.
محمدرضا طاهری
@mohammadrezataheri
2.9K views23:30
باز کردن / نظر دهید
2022-04-13 20:29:48 این شعر را به رسم خداحافظی برای برادر نازنینم امیرحسین نیکزاد نوشته‌ام که جهانی است سرشار از مهربانی و عشق به انسان. امیرحسین را شاعران نسل من می‌شناسند. او پزشک است و شاعر و صاحب اندیشه و قلم... دریغ که همچون بسیاری دیگر از خوبان که در این سرزمین قدر ندیدند، با دلی مملو از عشق به ایران، ناچار، رنج مهاجرت را به جان خرید و از دیده برفت و پاره‌ای از دل مرا با خود برد... سلامت و کامیابی کنارش باد.



ای واقعه را گواه، یارا
تنهاتر از این مخواه ما را

ما خونِ روانِ یک خراشیم
حیف است حرامِ هم نباشیم

من قطره‌ی ریخته به خاکم
پامالم، اگرچه سخت پاکم

تو رشحه‌ی بر شده به افلاک
بشکوه، ولیک سخت غمناک

غم نیست که دل غمی‌ست، ای دوست
غم مایه‌ی آدمی‌ست، ای دوست

ما را غم روزگار کم نیست
غم، شادی شاعر است، غم نیست

غم بود که در تو بال و پر شد
انگیزه‌ی واپسین سفر شد

رقصیدی و پیله را دریدی
عاشق شدی از قفس پریدی

اینک تو و بال و آسمانت
آزادی و عشق، نوش جانت


چون می‌پری از قفس به افلاک
چشمت نگران کیست بر خاک؟

آشوبِ کجاست در جهانت؟
نام چه کسی‌ست در دهانت؟

ای آتشِ گُر گرفته‌ی من
ای نورِ ز چشم رفته‌ی من

دور از تو، هر آنچه هست اینجا
زندانی ظلمت است، اما

در سینه‌ام آتش فراق است
بعد از تو همین مرا چراغ است...


آن روز که هر دو خام بودیم،
دُردانه‌ی هرچه دام بودیم،

آن روز که رنج می‌خریدیم،
آن روز که حبس می‌کشیدیم،

آن روز که اشک می‌فشردیم،
آن روز که عشق می‌شمردیم،

آن روز که شعله‌ور نبودی،
آن روز که در سفر نبودی،

در آن همه دوستی و دیدار
نشناختمت، دریغ، ای یار...

حالا که جوانی‌ام گذشته
دنیا دو هزار دور گشته

حالا که تو بغض را شکستی
می‌دانمت آنچنان که هستی

اسرارِ مرا زبان شدی تو
کی این‌همه مهربان شدی تو؟!

دیر آمدی ای نگار سرمست
زودت دادیم لیکن از دست...*


بدرود رفیقِ مهربانم
تنهاییِ تلخ نوش جانم!

با خَلقِ تو اُنس نیست ما را
غیر از تو رفیق، کیست ما را؟

خلقِ تو خدای ماست، اما
تنها کسِ ما خداست... اما

ای خوابِ خدای را پریده
ای صوفیِ دلق را دریده

اینک من و پاره پاره دلقت
بدرود... سپردمت به خلقت...
.
.
.
#محمدرضا_طاهری

*سعدی:
دیر آمدی ای نگار سرمست
زودت ندهیم دامن از دست

@mohammadrezataheri
3.2K views17:29
باز کردن / نظر دهید
2022-03-30 19:21:24 لات و منات

ادیب‌الممالک فراهانی شاعر برجسته‌ای است. دیوان شعرش برای کسی که به قول بهار فارسی شناسد و بهای او، دریایی است. شاعری توانا بوده و شعرش پر از ظرائف فنی است. تأمل در شعرش آموختنی و لذت‌بخش است. دست‌کم برای من این‌چنین است. حرف من اینجا دربارۀ فرم و فن شعر اوست. هرچند بخشی از محتوای شعرش نیز در شمار عقاید پیشرو عصرش بوده و ارج خود را دارد.

به این بیت‌ها توجه کنید. از قصیده‌ای است که فحوای سیاسی و انتقادی تند و روزگانی دارد. در نکوهش از«تروربازی فرقۀ دیموکرات» در صدر مشروطه:
اینک دموکرات پی انقلاب ملک
تهدید کرده کرد و لر و ترک و تات را

مشتی منات داده به یک جوقه مرد لات
تا نو کند پرستش لات و منات را

لات از پی منات، بتان را برد نماز
تجدید کرده بتکدهٔ سومنات را (۱)

چند نکته گفتنی است:
۱.لات و منات نام بت‌های معروف و مهم عصر جاهلیت است. به قول ادیب‌الممالک:
فرو چینی اساس ظلم را از صفحهٔ دنیی
چنان کز کعبه دست حق منات و لات و العزی (۲)

۲. لات چنانکه دیدیم هم نام بتی عتیق است و هم لغتی عامیانه است به معنی ولگرد و اوباش. باز به قول ادیب‌الممالک:
اندرین حمام جمعی لات‌ولوت و خواروزار
دست‌ها آماس‌کرده پای‌ها پرآبله (۳)

۳.منات هم نام آن بت کهن است و هم پول و مسکوکی روسی است (لغتنامه دهخدا).

۴. سومنات (نام بتخانۀ معروف که سلطان محمود غزنوی به قول فرخی آن را بکند و بسوخت) هم خوش و بجا نشسته است، هم برای تکمیل ایهام و تناسب لات و منات و نماز و بت و بتکده. و هم جناسش با منات که در این بیت معروف سعدی هم هست:
بتی دیدم از عاج در سومنات
مرصع چو در جاهلیت منات

حرف ادیب‌الممالک این است که فرقۀ دموکرات دست‌نشانده بیگانگان است و به تحریک و هزینۀ اجانب، لات‌ولوت را اجیر کرده تا با ترور، اسلام را از بین ببرد و کفر را بیاورد. این سخن را در هر روزنامه‌ای می‌شد خواند اما آنچه این سخن سیاسی را تبدیل به شعر کرده، همین بازی‌های زبانی است.
هنر جالب ادیب‌الممالک این است که در بافتی که در چارچوب معیارهای فنی شعر کلاسیک است، با اقتدار و تسلط، از معنای جدید و روزآمد لات و منات استفاده کرده برای ایهام‌سازی و زبان‌آوری و زنجیره‌ای استوار از تناسب و ایهام خلق کرده و از سخن سادۀ پیش‌پاافتادۀ روزنامه‌ای، «شعر» ساخته است.

امروز در صفحۀ شخصی دوست شاعر، محمدرضا طاهری هم همین فن و ترفند زبانی را دیدم:
من آن خلیلِ به‌آتش‌نشسته‌ام که خدا
دریغ کرده از او رنگ و بوی گل‌ها را

تبربه‌دوش به دنبال خویش می‌گردم
که بشکنم مگر این «لات» بی‌سروپا را

تناسب میان خلیل و آتش و گل و تبر و شکستن بت پیداست. آنچه بیت را برکشیده و رونق داده همین ایهام لات است.

گنجینۀ شعر کلاسیک سرشار است از تجربه‌های موفق و ناموفق شاعران پیشینه. شاعری موفق خواهد بود که خود را از این گنجینه بی‌نیاز نبیند.

پانوشت
۱. زندگی و شعر ادیب‌الممالک فراهانی، علی موسوی گرمارودی، تهران، قدیانی، چاپ دوم،۱۳۸۶ ، ص۲۲.
۲.همان، ص۵۱۳.
۳.همان،ص۳۹۲.


https://t.me/n00re30yah
2.9K views16:21
باز کردن / نظر دهید
2022-03-30 15:36:08 ای که اشک‌آور زدی بر چشم‌های خواهرم
وای اگر یک قطره در یک چشم، بی‌پروا شود

سیل خواهد آمد و سدّ ستم خواهد شکست
قطره قطره جمع گردد وانگهی دریا شود...
.
.
.
#محمدرضا_طاهری
@mohammadrezataheri
2.6K views12:36
باز کردن / نظر دهید
2022-03-17 20:15:07 فرض کن آتش به فرمانِ پرِ پروانه باشد
پاسبان‌ها مِی‌ فروش و پادگان میخانه باشد

فرض کن از آهِ ما آتش به ریشِ ظالم افتد
عصر او پایان بگیرد، قصر او ویرانه باشد

روزگاری آرمانی را تصوّر کن که در آن
عهدها محکم بماند، قول‌ها مردانه باشد

چشم‌هایت را ببند و تن به او بسپار، هرچند
آنکه می‌بوسد لبت را با غمت بیگانه باشد

شربتِ مسموم خوردن، بهتر از لب‌تشنه مُردن
نوشِ‌جان کن، گرچه شاید زهر در پیمانه باشد!

سال‌ها در گوشِ مردم قصّه‌ی موعود خواندند
من که باور کردم اما، وای اگر افسانه باشد!
.
.
.
#محمدرضا_طاهری
@mohammadrezataheri
3.9K views17:15
باز کردن / نظر دهید
2022-03-08 23:50:07


سرباز قلب دخترکی را نشانه رفت
دختر دلش به جانب سرباز پر کشید
یک لحظه بعد، تیر به سمتش روانه شد
یک لحظه بعد، تیر به قلب هدف رسید...


این "شعر جنگ" بود، ولی عاشقانه شد!

#محمدرضا_طاهری



@badehforoush
3.1K views20:50
باز کردن / نظر دهید
2022-02-24 20:32:15 شرح روس‌ها در اسکندرنامه‌ی نظامی؛

ببینی که روسی در این روز چند
به روم و به ارمن رساند گزند

ستانند کشور، گشایند شهر
که خامان خلقند و دونان دهر

همه رهزنانند چون گرگ و شیر
به خوان نادلیرند و بر خون دلیر

ز روسی نجوید کسی مردمی
که جز گوهری نیستش زآدمی

اگر بر خری بارِ گوهر بُوَد
به گوهر چه بینی؟ همان خر بُوَد

چو ره یافتند آن حریفان به گنج
بسی بوم‌ها را رسانند رنج

به بیداد کردن برآرند یال
ز بازارگانان ستانند مال

خلل چون در آن مرز و بوم آورند
طمع بر خراسان و روم آورند...

#نظامی_گنجوی
#اسکندرنامه #شرفنامه
@nezamikhani
@mohammadrezataheri
3.3K views17:32
باز کردن / نظر دهید