Get Mystery Box with random crypto!

یادداشت گلستان سعدی، کتاب درسیِ مکتب‌‌خانه‌های ایرانی محسن ا | شعر، فرهنگ و ادبیات

یادداشت
گلستان سعدی، کتاب درسیِ مکتب‌‌خانه‌های ایرانی
محسن احمدوندی

محمود کتیرایی در کتاب از خشت تا خشت ـ که تاریخ پیش‌گفتار آن به سال ۱۳۴۸ برمی‌گردد ـ کوشیده است تا از طریق گفت‌وگو با پیرزنان و پیرمردان تهرانی، مجموعه‌ای از آداب و رسوم و معتقدات و خرافات مردم این شهر در دویست سال اخیر را گردآوری کند (کتیرایی، ۱۳۷۸: ۵-۹). او در فصلی که به آموزش در مکتب‌خانه‌های ایرانی مربوط می‌شود کتاب گلستان سعدی را یکی از کتاب‌های آموزشی این مراکز معرفی می‌کند. وی روند آموزش در مکتب‌خانه‌ها را به این ترتیب بیان می‌کند: معمولاً بچه را در حدود پنج‌سالگی به مکتب می‌سپردند. مکتب پسران از دختران جدا بود. معمولاً مکتب‌دار پسرانه را «آمیرزا» (= آقامیرزا) یا «آخوند» و مکتب‌دار دخترانه را «ملاباجی» می‌نامیدند. ابتدا مکتب‌دار الفبا و هجی کردن را به کودک می‌آموخت. سپس خواندن عم‌جزء قرآن آغاز می‌گردید، یعنی جزء آخر قرآن از «عم یتساءلون» تا پایان قرآن را به شاگرد می‌آموختند و سپس کل قرآن را ختم می‌کردند. در ضمنِ خواندن قرآن یا پس از آن، یک کتاب فارسی مانند کتاب جودی و خاله سوسکه و عاق والدین و گلستان سعدی و ترسّل و مانند آنها را نیز به بچه می‌آموختند. پس از آن هنگام آموختن خط و نوشتن فرامی‌رسید و این زمان معمولاً کودک به هشت یا نه سالگی پا نهاده بود. پس از این معمولاً پسران را از مکتب بیرون می‌آوردند و مکتب‌دار نیز معمولاً بیش از این چیزی نمی‌دانست که به شاگردان خود بیاموزد. پس از این دوره اگر کسی می‌خواست «عالم» و «ملا» شود، به آموختن جامع‌المقدمات، نصاب ابونصر و امثله و صرف میر و منطق و معانی و بیان و بدیع و شرح لمعه و معالم و شرح کبیر و عوامل جرجانی و صمدیه و سیوطی (شرح سیوطی به الفیۀ مالک‌بن مالک) شرح جامی به کافیه  و مغنی‌اللبیب و فقه و اصول و حکمت می‌پرداخت (همان: ۹۷-۱۰۹).

کتیرایی دربارۀ قدمت تدریس آثار سعدی در مکتب‌خانه‌های هندوستان و به تبع آن ایران در پی‌نوشت یکی از همین صفحات به یادداشت‌های قزوینی ارجاع داده است (همان: ۱۰۷) که ما در اینجا عین سخن قزوینی دراین‌باره را نقل می‌کنیم. قزوینی در دو موضع از یادداشت‌هایش با استناد به «تاریخ فرشته» دراین‌باره می‌نویسد:

(۱) در حدود ۷۵۰ بوستانِ شیخ در دکن در مکاتب معمول بوده که به اطفال می‌آموخته‌اند. حکایتی در این خصوص راجع به علاءالدین حسن کانگوی بهمنی از اولین سلاطین بهمنی دکن در وقت احتضار او (فرشته ۱: ۲۸۱).

(۲) حکایتی در تاریخ فرشته ۱: ۲۸۱ که از آن معلوم می‌شود واضحاً که از همان زمان‌های بلافاصله بعد از شیخ (در مورد ما نحن فیه در سنۀ ۷۵۹) بوستان شیخ را در مکاتب به اطفال می‌آموخته‌اند (در هندوستان در مورد مانحن‌فیه، و لابد در ایران هم همین‌طور بوده است قطعاً بل به طریق اولی) (قزوینی، ۱۳۶۳: ج۵، ۱۰۸ و ۱۱۰).

قزوینی در هر دوی این یادداشت‌ها به صفحۀ ۲۸۱ از جلد نخست تاریخ فرشته استناد کرده است؛ اما در تاریخ فرشته تنها در یک موضع از سعدی نام برده شده است که ارتباطی به موضوع مورد بحث ما ندارد و هیچ نکته‌ای مبنی بر تدریس آثار سعدی در مکتب‌خانه‌های هند در آن دیده نمی‌شود و با آنچه که قزوینی در یادداشت‌هایش ذکر کرده است همخوان نیست:

و دلیل وفور دانش و بینش او [محمدشاه] همین بس که در ان ایام که خطۀ ملتان را به میامن قدوم خود رشک گلستان ارم داشت، دو مرتبه نزدیکان خود را با تحف و هدایا و اموال فراوان به شیراز نزد شیخ مصلح‌الدین سعدی فرستاده التماس قدوم میمنت‌لزوم نمود و خواست که در ملتان برای او خانقاه بسازد و قریه‌ها وقف کند. چون شیخ پیر و ناتوان شده بود هر دو کرّت عذر خواست و هر بار سفینۀ اشعار خود را از غزلیات و غیره، به خط خود، برای شهزاده فرستاد و سفارش امیر خسرو ضمیمۀ آن ساخت (فرشته، ۱۳۸۷: ۲۰۸).

آیا قزوینی در این یادداشت دچار اشتباه و خطا شده است؟ آیا ممکن است قزوینی یک کتاب دیگر را با تاریخ فرشته اشتباه گرفته باشد؟ این نکته هنوز بر من روشن نیست. اگر عزیزی چیزی دراین‌باره می‌داند، خوشحال خواهم شد که آن را با من در میان بگذارد.

منابع

ـ فرشته، محمد قاسم‌بن غلام‌علی. (۱۳۸۷). تاریخ فرشته. چهار جلد. تصحیح  تعلیق و توضیح و اضافات: محمدرضا نصیری. تهران: انجمن آثار و مفاخر فرهنگی.

ـ قزوینی، محمد. (۱۳۶۳). یادداشت‌های قزوینی. ده جلد. چاپ سوم. تهران: علمی.

ـ کتیرایی، محمود. (۱۳۷۸). از خشت تا خشت. چاپ اول. تهران: ثالث.

[یادداشت بالا پیش از این در شمارهٔ بیستم فصل‌نامهٔ قلم در صفحات ۳۸-۴۰ منتشر شده است.]


شعر، فرهنگ و ادبیات
@mohsenahmadvandi