Get Mystery Box with random crypto!

‌ تاریک‌روشنای سکوتت آوای انزجارِ من است از سقوطِ دهر در با | شکستِ آینه





تاریک‌روشنای سکوتت
آوای انزجارِ من است از سقوطِ دهر
در بامدادهای نخستینِ بی‌فروغ

(آیینه‌دار کیست که می‌خوانَد
هر جمعه با صدای مهیبی
در گوشِ انتظار

عشقم نمی‌رسد که به فریادهای مخدوش
سرمشقتان دهم
انگشت‌های من نرسیده به‌رویِ کاغذ
دیوانه می‌شوند)

تاریک‌روشنای سکوتت
همواره خوش که از من و ما سخت‌جان‌تر است
دیوانه را بهل که برقصد میانِ آتش
دیوانه رقص را
مانندِ باد و وحشتِ عریانِ رنگ‌ها
سرشار و ازبر است