Get Mystery Box with random crypto!

آن

لوگوی کانال تلگرام monadchannel — آن
آدرس کانال: @monadchannel
دسته بندی ها: ادبیات
زبان: فارسی
مشترکین: 48.56K
توضیحات از کانال

• «آن»؛ نشسته در بهمن.
• دسترسی آسان‌تر:
https://zil.ink/monadchannel
• یوتوب آن:
https://www.youtube.com/@MonadChannel
• کانال‌های تحت نظر آن:
@poetforday
@dokanstudio
• جهت ارتباط در تلگرام:
@monadadmin
• تبلیغات پذیرفته می‌شود.

Ratings & Reviews

3.67

3 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

0

4 stars

2

3 stars

1

2 stars

0

1 stars

0


آخرین پیام ها 29

2022-11-23 21:52:06 گاهی که تا اعماق چاه پیش می‌روم، به این فکر می‌کنم که آدم‌ها این روزها به چه چیزهایی فکر می‌کنند؟ صبح‌ها تا چشم‌شان را باز می‌کنند پیش از همه به یاد چه می‌افتند؟ به چه تِرَک‌هایی گوش می‌دهند؟ چه کتاب‌هایی می‌خوانند؟ کدام فیلم‌ها را تماشا می‌کنند؟ به چه حبل‌المتینی خویش را می‌آویزند؟
3.5K views18:52
باز کردن / نظر دهید
2022-11-23 16:47:06 #کارآن:
ثبت‌نام دوره‌ی نهم کارگاه «بیهقی‌خوانی» و دوره‌ی سوم «سعدی‌خوانی» با یاسین حجازی آغاز شد. لطفاً برای کسب اطلاعات بیشتر و ثبت‌نام با پشتیبان کارگاه‌های آن در ارتباط باشید:
@karon_supporter
5.7K views13:47
باز کردن / نظر دهید
2022-11-23 13:44:06 این پاییز
هیچ شباهتی به پاییز مادر من ندارد
این‌جا درخت‌ها می‌گریند
این‌جا درخت برای درخت می‌گرید
این‌جا سنگ برای سنگ می‌گرید
این‌جا فقط سنگ و فقط درخت
می‌گریند
اما اینجا کردستان
پاییز
سنگ و درخت و آسمان و آدمی
همه با هم می‌گریند
همه برای هم می‌گریند.

- شیرکو بیکس؛ فارسیِ محمّد رئوف مرادی.
@monadchannel
7.7K views10:44
باز کردن / نظر دهید
2022-11-22 11:42:06 قسمتی از داستان این ترانه را که برای کشتار دره‌ی زیلان خوانده شده، پیش‌تر این‌جا گفته‌ام. در بخشی از این ترانه کایا با این صدای محکم و پر صلابتش می‌خواند:

Dağlarda umudun hazin sancısı
در کوه‌ها صدای غم آلوده‌ای درد پژواک دارد
Toprağın bağrında tohum
در دل بذرهای خفته در خاک
Kan revan içindedir.
جاری است خون
Ve kan revan içindedir
و جاری است خون
Kan revan içindedir türkülerimiz;
جاری است خون در ترانه‌هامان
Kış günüdür güller açmaz
زمستان است و گلی نمی‌شکفد
Dallarda bülbüller ötmez
در شاخه‌‌ها بلبل‌‌ها آواز نمی‌خوانند
Can arzular elim yetmez
از آرزوهای قلبی‌ام، دستم کوتاه مانده
Vahh lımın bırindarım
جراحت بر تن دارم
İçerden
از درون
İçerden yar içerden!
ای یار از درون!

جاری است خون در ترانه‌هامان!
2.6K viewsedited  08:42
باز کردن / نظر دهید
2022-11-21 22:53:28 «با نامه‌ات خوابیدم. مثل یک مؤمن دعای شبم را خواندم و خوابیدم.»

- از میان نامه‌ی مرتضی کیوان به پوری سلطانی.
#تکآن
@dokanstudio
6.9K views19:53
باز کردن / نظر دهید
2022-11-21 15:30:31 «کاش آدم بداند گلوله لحظه‌ای که حرکتش را آغاز می‌کند چه شکل و شمایلی دارد... کاش آدم بداند جعبه محتوی گلوله چطور دست به دست می‌شود. هر لحظه در کجا و چه مسیری را طی می‌کند. سربازی که از انبار مهمات بیرونش می‌کشد چه ریختی دارد. چه فکر می‌کند؟... آیا فکر می‌کند لحظه‌ای که یکی از گلوله‌های داخل جعبه پروازکنان جلو می‌رود چه فاجعه‌ای به بار می‌آورد؟... چه کسی را می‌کشد؟... دل کدام مادر را می‌لرزاند!... خنده کدام طفل را تا آخرین لحظه‌ی میرای زندگی بر لبانش می‌خشکاند؟... یا نه لبخند به لب، جعبه را تحویل می‌دهد و دست‌هایش را می‌تکاند...»

- زمین سوخته؛ احمد محمود.
#کتاب_بخوانیم
@monadchannel
1.3K views12:30
باز کردن / نظر دهید
2022-11-20 21:52:27 «لیکن چه کنم گر نکنم صبر و شکیب؟»

- سعدی.
4.7K views18:52
باز کردن / نظر دهید
2022-11-19 18:49:23 من خیلی پیگیر دنیای موسیقی نیستم. سال‌های زیادی از زمانی که سی‌دی ترانه‌های نوروزی و تازه را می‌گرفتیم، گذشته است. مگر در اسنپی، کافه‌ای، باشگاهی، جایی تازه‌ها را بشنوم. بعد از دیدن ویدئوی #حمیدرضا_روحی، در گوگل نوشتم «بارون اومد و یادم داد تو زورت بیشتره». دانلود کردم و اشک‌هایم بند نمی‌آید.

خاک حرامت شود.
6.4K viewsedited  15:49
باز کردن / نظر دهید
2022-11-19 14:45:17 #کارآن:
اگر تمایل به شرکت در دو کارگاه «ادبیات داستانی کودک برای بزرگسال» با احمد اکبرپور و «ویرایش و درست نویسی» با محمّدمهدی باقری دارید یا در نظر دارید تا فایل صوتی دوره‌های پیشین کارگاه‌های آن از جمله «بیهقی‌خوانی» و «سعدی‌خوانی» با یاسین حجازی و «اسطوره و سفر»، «اسطوره و آئین» با اشکان شریعت را تهیه نمایید، لطفاً با پشتیبان کارگاه‌های آن در ارتباط باشید:
@karon_supporter
3.2K views11:45
باز کردن / نظر دهید
2022-11-19 08:39:06 چیزی به اسم وطن بود
‏که باید از آن مراقبت می‌کردیم.
‏ما هر روز صبح
‏یک صدا قسم می‌خوردیم
‏که آن را از خودمان بیشتر دوست داریم.

‏- ‏اُعوز آتای؛ فارسیِ سیامک تقی‌زاده.
@monadchannel
1.5K views05:39
باز کردن / نظر دهید