Get Mystery Box with random crypto!

'بسیاری ویژگی‌های تو محصول ژنتیک، محیط تعلیم و تربیتی، و بسیا | مصطفی ملکیان

"بسیاری ویژگی‌های تو محصول ژنتیک، محیط تعلیم و تربیتی، و بسیاری عوامل دیگر بوده است. تو چیزی نداری که تنها متعلق به خودت باشد."

مصطفی ملکیان

فرض کنید من معتقد باشم- فارغ از اینکه چقدر حقیقت داشته باشد- که ساختار و کارکردی بسیار بهتر از شما دارم. جسمم سالم‌تر، زیباتر و پُرقوت‌تر است. در ناحیه‌ی ذهن، قدرت یادگیری، سرعت انتقال، قدرت تفکر، عمُق فهم و حافظه‌ام از شما بهتر است. در ساحت روانم، سخاوت و شجاعت و فضیلت‌های اخلاقی بیشتری دارم و یا در مناسباتم از نظر نفود کلام، نَفَس گرم، قدرت اقناع، لطیفه‌گویی و حاضرجوابی و سایر توانایی‌های مهارتی از همه‌ی شما بیشم. آیا با همه‌ی این احوال و با فرض درستی همه‌ی این مدعیات، میتوانم بگویم که «این منم طاووس علیین شده»؟

خیر؛‌ چون می‌توانید به من بگویید بسیاری از این ویژگی‌های تو محصول ژنتیک، محیط تعلیم و تربیتی، خصوصاً در سه سال آغاز زندگی و بسیاری عوامل دیگر بوده است. حتی اقلیمی که در آن زندگی کرده‌ای در تو تأثیر داشته است. خانواده‌ و ویژگی‌های پدر و مادر و اینکه در خانواده‌ای عریق و اصیل به دنیا آمده‌ای دخالت داشته‌اند. تو چیزی نداری که تنها متعلق به خودت باشد. حتی اگر گفتم که پشتکار داشته‌ام در حالی‌که قُل هم‌سان من دقیقاً در همین شرایط بود، اما فقدان پشتکار، باعث شد به جایی نرسد؛ می‌شود پرسید این علاقه، اراده‌ی قوی و پشتکار را چه کسی به تو داده است؟ کافی بود یکی از رویدادهایی که در زندگی تو رخ داده، رخ نمی‌داد تا تو آنچه که هستی نمی‌شدی.

از این مثال یا باید نتیجه گرفت که اصلاً منی در کار نیست، آنچنان که بودا و در میان فلاسفه‌ی جدید دیوید هیوم می‌گفتند و یا باید نتیجه گرفت که منی در کار هست، اما مرزی بین «من» و «نامن» وجود ندارد. اگر منی هست، شناور در کلّ هستی است. چه چیزی از ما منحصراً در اختیار ماست و هستی توان تأثیرگذاری در آن را ندارد؟ اگر چندروز متوالی باران ببارد و شما از خانه نتوانید بیرون بیایید و اوقات‌تان تلخ شود، خواهید فهمید که باران هم جزوی از شماست و بیرون از شما نیست. همه‌ی آنچه در جهان است در وضع و حال ما تأثیر دارند.

ما انسان‌ها معمولاً در ناحیه‌ی جسم‌مان این را می‌پذیریم که مثلاً زیبایی‌مان یا استحکام دندان‌هایمان دست خودمان نبوده‌است و به ارث بُرده‌ایم؛ اما در عالَم ذهن و از آن بیشتر در عالَم نفس و روان پذیرای این موضوع نیستیم. یعنی می‌خواهیم توانایی‌های ذهنی و روانی‌مان را به خودمان نسبت دهیم. در قرآن آمده است که وقتی از قارون، که از ثروتمندان هم‌عصر موسی بود خواستند تا بخشی از ثروتش را به فقرا ببخشد، در پاسخ گفت: «إِنَّمَا أُوتِيتُهُ عَلَى عِلْمٍ عِندِي». اینها را با علم و دانش خودم به دست آوردم.

باید از او پُرسید که این هوش بالا و حافظه‌ِ قوی را چه کسی به تو داده است؟ کلّ جهان هستی دست به دست تو داده است و این‌همه را به رایگان به تو بخشیده است. هیچ نعمتی به خاطر استحقاق تو به تو اعطا نشده و نقمت‌ها هم به خاطر بی‌استحقاقی تو نبوده است. بنابراین از آنچه هستی به رایگان به تو بخشیده‌ است، تو نیز رایگان‌بخشی کن.

بنابراین، یا منی وجود ندارد، یا «من» در تمام جهان سیّال و شناور است و کوچک‌ترین دگرگونی در جهان، در من ایجاد تغییر می‌کند. ما در این جهان مدام به هم تنه می‌زنیم و در اثر این تنه زدن، چه تنه‌زننده و چه تنه خورنده، دستخوش تغییر می‌شوند و از این تنه زدن هم، بُدّی و گریزی نیست. این نگاه باعث می‌شود خودم را متمایز و متمیّز از دیگران نشمارم.

سخنرانی دوازده آموزه ی مشترک عارفان ( دوازده گام عرفان عملی)

@mostafamalekian