Get Mystery Box with random crypto!

وجود مغالطه آرزو اندیشی در آموزه های مکتبها و مسلکها مصطفی | مصطفی ملکیان

وجود مغالطه آرزو اندیشی در آموزه های مکتبها و مسلکها

مصطفی ملکیان

فرض کنید شما از من سؤال می کنید که چه شهری برای اقامت نیاز دارم و ویژگی‌های این شهر چیست؟ من در پاسخ به امکاناتی مثل کتابخانه، پارک، خیابان‌های عریض، دانشگاه و تفریحگاه و امکانات دیگر که برای زندگی در یک شهر لازم دارم، اشاره می‌کنم و شما در پاسخ نقشه یک شهر را به من ارائه می‌دهید که تمام امکانات و نیازهای مورد نظر من برای یک شهر در آن فراهم شده است. نکته‌ای که باید بدان توجه کرد این است که درست است که این نقشه تمام امکانات لازم و مورد نیاز مرا دارد؛ اما آیا در عالم واقع شهری وجود دارد که مصداق این نقشه باشد؟ یا شهری قابلیت این را دارد که به مصداق این نقشه تبدیل شود؟ یا آن چه در برابر نیاز من مطرح شد صرفاً یک نقشه است بدون کارآیی در عالم واقع؟

اگر شهری در عالم واقع نباشد که مصداق این نقشه باشد این نقشه هر اندازه هم که به ایده آل های من نزدیک باشد باز هم به درد من نمی‌خورد و از من رفع نیاز نمی‌کند. اگر ما طالب یک خانه باشیم اما در مقابل فقط نقشه یک خانه را دریافت کنیم بدون این‌که این خانه در واقعیت وجود داشته باشد یا برای ما قابل‌استفاده باشد این نقشه نیاز ما را به داشتن خانه جواب نمی‌دهد؛ زیرا نیاز ما به داشتن خانه است و نه صرفاً یک نقشه.

اکنون مطلب را با مثالی دیگر به مقصود خود نزدیک‌تر می‌کنم. فرض کنید از ما سؤال شود که چگونه جهانی را دوست دارید، ما اشاره کنیم جهانی که خدایی دارد که دارای علم و قدرت و خیرخواهی مطلق است، جهانی که دارای نظام اخلاقی است، جهانی که در آن با مرگ نابود نشویم و انسان اشرف مخلوقات باشد و در پاسخ به این نیاز، یک رمان به ما نشان دهند که نمود جهان مطلوب ما است و در آن خدا وجود دارد، جهان نظام اخلاقی دارد و انسان اشرف مخلوقات است و ما را دعوت به آن رمان کنند. مواجه عاقلانه این است که توجه کنیم آن چه ارائه شد صرفاً یک رمان است و نه یک واقعیت در هستی. باید پرسید آیا هستی نیز بدین گونه است؟ آیا در عالم واقع نیز این رمان واقعیت پیدا کرده است؟ آیا قابلیت تحقق دارد؟

یک رمان نیاز ما به جهانی مطلوب را پاسخ نمی‌دهد هر چند کاملاً مطابق با نیازها و مطلوبات ما باشد، درواقع ما می خواهیم نیازهای مان در عالم واقع برآورده شوند و نه در رمان ها. با توجه به مثال‌های اشاره شده متوجه می‌شویم که مکتب‌ها، مسلک‌ها، ایدئولوژی‌ها و ادیان و ... چگونه می‌توانند از نیازهای معنوی ما سوءاستفاده کنند. درواقع این مکتب‌ها و مسلک‌ها عالمانه و عامدانه خطایی مرتکب می‌شوند که در منطق مادی بنام مغالطه آرزو اندیشی است و آنها آرزوهای ما را در مکاتب خود می گنجانند و به ما وعده می دهند. مغالطه آرزو اندیشی بدین گونه است که من خوش دارم که «الف ب باشد» پس عقیده پیدا می‌کنم که «الف ب است». ایرادی ندارد که ما خوش داشته باشیم «الف ب باشد» اما از این‌که خوش داریم «الف ب باشد» به این نتیجه برسیم که پس «الف ب است» این نتیجه ایراد دارد و مغالطه است. درواقع مکاتب وعده‌های خود را بر آرزوهای ما منطبق می‌کنند.

در ادامه به بیان معیاری می‌پردازم که از طریق آن می‌توانیم مانع از سوءاستفاده مکاتب از نیازهای معنوی خود شویم و بتوانیم رمان و واقعیت را تفکیک کنیم و در وعده‌های آن‌ها بتوانیم مغالطه آرزو اندیشی را تشخیص دهیم. برای تشخیص رمان از واقعیت ما به عقلانیت نیاز داریم. ما نمی‌توانیم به نیازهای معنوی خود بی‌توجه باشیم؛ زیرا تمام نیازهای ما مادی نیستند و نمی‌توان از عقلانیت نیز دست کشید؛ به این دلیل که مکاتب از طریق نیازهای معنوی ما را فریب می‌دهند.

برای این‌که تشخیص دهیم رمان‌های کیهانی چه اندازه واقعیت دارند باید از عقلانیت استفاده کنیم. تمام فیلسوفان، فرزانگان، عالمان و عارفان و الهی‌دانان و به صورت کلی هر متفکری یک رمان به ما عرضه کرده است که در آن‌ها تمام سخن در باب نیازهای معنوی است؛ اما مسئله مهم این است که کدام‌یک از رمان‌ها با واقعیت هماهنگ هستند و در عالم واقع تحقق دارند؟ برای پاسخ به این مسئله باید به عقلانیت رجوع کرد و باید آموزه‌های متفکران را با عقل مورد سنجش قرار داد.

سخنرانی استاد مصطفی ملکیان در دانشگاه کردستان تحت عنوان "عقلانیت و معنویت"

@mostafamalekian