Get Mystery Box with random crypto!

خودمان باشیم تا مشکلات حل گردد مصطفی ملکیان اگر تصمیم بگیری | مصطفی ملکیان

خودمان باشیم تا مشکلات حل گردد

مصطفی ملکیان

اگر تصمیم بگیریم خودمان باشیم بسیاری از مشکلات حل خواهد شد ممکن است شما بگویید این نوعی افسار گسیختگی به وجود می‌آورد.

امّا به دو نکته باید توّجه کرد:

یک پیش فرض نادرست در اینجا وجود دارد و آن اینکه بسیاری گمان می‌کنند اگر انسان‌ها به حال خود رها شوند همدیگر را می‌دَرند. پس، حال که نمی‌درند مانعی وجود دارد. یعنی حالت طبیعی آنها «درندگی» است. من از کسانی که می‌گویند خداجویی و خداگرایی در ما فطری است و در عین حال معتقدند انسان‌ها باید به نحو شدید، مهار شوند، تعجّب می‌کنم. اگر این‌طور است که مردم را اگر به حال خود وا بگذاریم همدیگر را می‌درند پس این حالت فطری آنها است. اینکه تا این حد به بشر بدبین باشیم که اگر رها شوند همدیگر را می‌درند، این پیش فرضی است که خیلی باید در آن تأمل کرد؛ مخصوصاً با توجه به اینکه آنها هم که اهداف مادّی خود گروانه هم دارند به دراز مدت توّجه دارند و اگر اهداف دراز مدّت مادّی حساب شود آن حالت اقتضایش نیست.

نکتۀ دوّم این است که وقتی می‌گوییم هر کس باید خودش باشد این است که چرا شما خود را در درون محدودۀ قانون هم محدودتر کرده‌اید؟ (زندان در زندان) نمی‌گوییم قانون نباشد. می‌گویم لااقل در محدوده‌ایی که قانون اجازه داده جولان دهید.

منظور من از «خود بودن» این نیست که در یک «وضع» قرار بگیریم بعد به مقتضای آن عمل نکنیم و یا از امکانات آن وضع بهره بریم، امّا تن به محدودیت‌های آن ندهیم نه، این مراد من نیست. با «خود بودن» به این معنا نیست که من اگر از محدودیت‌های «دانشجو بودن» بدم می‌آید اصلاً دانشجو نشوم. بلکه، آنجا که با خود می‌گویی: «اگر دانشجو نشوم، احترام اجتماعی ندارم» در این وضعیت، از «خود» بیرون آمده‌اید و به خوشایند دیگران پرداخته‌اید. اگر ما دقیقاً «خود»مان باشیم این نابسامانی‌ها پیش نمی‌آید. اگر به معنای دقیق کلمه «خود» باشیم به وضعی که دوست نداریم تن نمی‌دهیم - البتّه طبعاً بر اساس خوشایند دیگران هم رفتار نکرده‌ایم ـ امّا محدودیت‌های آن وضع را هم متحمّل نمی‌شویم. این است که می‎گوییم قانون شرّی است که از آن گریزی نیست.

قانون حالت طبیعی ما آدمیان نیست، امّا از آن گریز و چاره‌ایی نیست. پس قانون ضرورت است و اگر ضرورت است، «الضرورة تقدر بقدرها». پس، به همان میزان ضرورت، باید اکتفا کنیم نه بیش از آن. ما علاوه بر قانون تابع افکار عمومی، جریانات حاکم بر جامعه، تحسین و تقبیح اطرافیان، محبوبیّت و شهرت و.. هستیم. این است که ما را مستهلک می‌کند. ما آدمهایی شده‌ایم که همواره خوشایند دیگران را لحاظ می‌كنند..

درس‌گفتار رویکرد وجودی به نهج البلاغه

@Mostafamalekian