Get Mystery Box with random crypto!

عوارض قدرت طلبی مصطفی ملکیان حق طلبی در برابر قدرت طلبی ی | مصطفی ملکیان

عوارض قدرت طلبی

مصطفی ملکیان

حق طلبی در برابر قدرت طلبی
یکی از عوارض قدرت طلبی این است که انسان اگر قدرت طلب شد به جای مقوله «حق و باطل» مقوله «ضعیف و قوی» برایش مطرح می شود. انسان که قدرت طلب نیست از حق پشتیبانی میکند و هر که بر باطل است پشت وی را رها می کند. اگر من حق طلب باشم کسانی باید انتظار پشتیبانی مرا داشته باشند که اهل حق بوده اند. اما اگر من قدرت طلب باشم پشتیبانی من متوجه اقویا و عدم پشتیبانی ام متوجه ضعفا می شود. یعنی هر که را که قویتر است حمایت می کنم. این نخستین عارضه قدرت طلبی است.

این خودش پارادوکس است. یعنی شما طرفدار قدرت بودید و تلاش می کردید به آن برسید و این شما را به راهی کشاند که از اقویا طرفداری کنید و این موجب می شود که قوی را بر ضد خود تجهیز کنید. در نتیجه خودتان خود را به موضع ضعف انداخته اید. به تعبیری  «بزرگترین قربانیان قدرتمندان آنها هستند که او را به قدرت می رسانند ». این همان پارادوکسی است که در فلسفه سیاست مطرح می شود. آن که قدرت طلب است و به انگیزه قدرت طلبی در هر امری جانب قدرتمند را می گیرد غافل از اینکه با این کار، خود را از قدرت فروانداخته و خلع سلاح کرده است. این امر از نظر اخلاقی هم انسان را بسیار منحط میکند.

بی توجهی به قدرت دیگران
یکی دیگر از عوارض قدرت طلبی این است که موجب میشود که چشممان از قدرت دیگران بسته بماند. در نتیجه از همان ناحیه سیلی بخوریم؛ مثل مادری که شتابان به سوی فرزندش که مدتها او را ندیده است میدود. او فقط فرزندش را میبیند دیگر موانع راه را نمی بیند. به همین جهت ممکن است پایش به مانع برخورد کند و زمین بخورد. اما ناظر بیگانه که طالب نیست، این موانع را به خوبی میبیند. قدرت طلب«قدرت» را خوب می بیند اما «قدرتمندان» دیگر را نمی بیند و آنها را ناچیز می انگارد و از همان ناحیه ضربه می خورد. البته قدرت این رقبا ممکن است ناچیز باشد اما وقتی کیفیت اینها افزایش یابد قدرت معتنابهی میشود و هیچ انسانی در مقابل مجموعه قدرتها نمیتواند مقاومت کند. یکی از دلایل سقوط دیکتاتورها هم همین است که از قدرت مردم غافل میمانند و قدرت آنها را ناچیز تصور میکنند. به مقتضای اخلاق این امر سبب میشود که انسان خود را از بهره ای که از انسانهای دیگر میتواند ببرد، محروم کند.
هیچ معلمی نیست که از شاگرد خود درس نگیرد. هیچوقت هیچ انسانی آن قدر بی دانش نیست که شما از او بی نیاز باشید ولو افلاطون و سقراط زمان باشید. باید بدانیم در هر کسی قوتی هست. اگر این قوت را ببینم این قوت به من منتقل میشود و خود من پخته تر میشوم.

فرد قدرت طلب هیچگاه سیراب نمی شود
عارضه سوم قدرت طلبی این است که چون قدرت طلبی حدیقف ندارد شما را در عطشناکی باقی میگذارد. هیچوقت سیراب نخواهی شد. در باب قدرت مهلکه انگیزترین چیز تقابل «حق» و «قدرت» است .سمبل مادیت در «قدرت» و سمبل معنویت در« حق» است. در حق به میزانی که از او حمایت میکنم به همان میزان ارضا میشوم. حق مثل آب شیرین است و قدرت مثل آب شور. هر چه بخورم تشنه تر میشوم. در طرفداری از حق، به هر میزان طرفداری کنیم به همان میزان توجیه و ارضا میشویم.حق ما را سیراب میکند اما قدرت، تشنه لب باقی میگذارد.

خداوند می فرماید: بعضی از شما به دنبال سراب میدوید و سراب به شما سه ظلم میکند:

1. نیروی فراوان از شما می گیرد.
2. در ازای این نیرویی که می گیرد هیچ نمی دهد.
3. به هر آستانه که می رسم آستانه دیگر را می بینم.

سراب اینطور است که به هر آستانه که میرسم آستانه دیگر را میبینم و این مشکل را مضاعف میکند. قدرت هم اینطور است. این جلوه گری های سراب برای آنهاست که «تشنه اند». در مورد قدرت هم آنها که تشنه قدرتند وقتی به یک آستانه میرسند آستانه دیگر جلوه گری میکند. اما حق اینطور نیست و تمام ملال ما به خاطر سرپیچی از حق است.

درس‌گفتار رویکرد وجودی به نهج البلاغه

@Mostafamalekian