اخلاقیات ثورو مصطفی ملکیان این اصول به دو دسته تقسیم میش | مصطفی ملکیان
اخلاقیات ثورو
مصطفی ملکیان
این اصول به دو دسته تقسیم میشود؛ اولا اخلاقیات ناظر بر درون آدمی یعنی اخلاقیات مربوط به روان انسان یعنی ناظر به احساسات و عواطف و خواستهها و آرزوها و آرمانها و باورها و ثانیا اخلاقیات ناظر به بیرون آدمی یعنی اخلاقیات رفتاری یعنی اخلاقیات ناظر به گفتار و كردار و زبان بدن آدمی.
اخلاقیات رفتاری ثورو
ساده زیستی: در كل فرهنگ جهانی اگر بتوان یك نكته اختصاصی برای ثورو قائل شد، تاكید او بر سادهزیستی است. سادهزیستی به زبان روانشناسی، یعنی آدمی باید به نیازهای خود توجه كند، نه خواستههای خود. اگر روزی نیازها و خواستههای ما در دو جهت سیر كردند، وظیفه ما این است كه نیاز را بر مقدم خواسته بداند و خواسته را فدای نیاز كند. اگر به این بلوغ رسیدیم كه نیازها و خواستههای ما همسو بودند، كمال مطلوب است. اما اكثریت آدمیان تا آخر عمر به این بلوغ نمیرسند و تا آخر عمر با این تعارض مواجه هستند. قدما این تعارض را تعارض خوشایند و مصلحت میخواندند. از دید ثورو اخلاقیات ما انسانها بیشتر دنبال تامین خواستههاست، درحالی كه اخلاق درست، به دنبال نیازهای ما است و ما به اخلاق نیاز، نیاز داریم. ما آدمیان در ناحیه جسم سه نیاز بزرگ (سلامتی، قدرت و زیبایی) و در ناحیه ذهن هشت نیاز و در ناحیه روان 54 یا 56 نیاز بزرگ داریم. شكوفایی یا self fulfillment انسان به تامین نیازهای اوست. قانون و حقوق از سویی و اخلاق از سوی دیگری به پدر و مادرها اجازه میدهد تا 18 سالگی در زندگی بچهها دخالت كنند و مانع از آن شوند كه او خواستههایش را بر نیازهایش ترجیح دهد، زیرا بچهها در اعم موارد دنبال خوشایندهای خود هستند و نیازهایشان را فدای خواستههای خود میكنند. اكثر آدمها بعد از این سن معمولا خواستههای خود را بر نیازهای خود ترجیح میبخشند. ثورو معتقد بود ما از جهت عدم ترجیح نیازها بر خواستهها به خودمان خسارات عظیمی میزنیم.
توجه به بدن: نزد افلاطون و نوافلاطونیان و بسیاری از نحلههای عرفانی تحت تاثیر ایشان به بدن توجه نمیشود، گویا ما یك موجود روحانی هستیم كه در قفس بدن گیر كردهایم و به همین علت بدن برای ما در حكم مانع و مزاحم است. یعنی اگر روح بخواهد تعالی یابد، باید به بدن شكنجه بدهد و بالعكس.
تا تو تن را چرب و شیرین میدهی/ گوهر جان را نیابی فربهی
این تضاد در فلسفه غرب، عرفان مسیحی، الهیات ادیان ابراهیمی و… سخت شایع است، اما ثورو معتقد است كه ما یك موجود «روان تنی» (سایكو سوماتیك) هستیم و نزاعی میان این دو نیست و نیازهای بدن و ذهن و روان باید برآورده شود، نه خواستههایشان.
مراقبه: ما نیاز به یك تمركز در زندگی داریم، هر اسمی بخواهد داشته باشد، اعم از مدیتیشن یا یوگا یا …یعنی آدمی در زندگی باید از نقش عاملیت بیرون آید و نقش ناظریت بیابد. یعنی انسان نباید به عملگرایی (agency) اكتفا كند و گاهی نظرورز (spectator) باشد. این امر از راه تمركز به دست میآید، خواه تمركز معطوف به بدن، یا تمركز معطوف به ذهن یا تمركز معطوف به روان. مثلا یوگاهای هفتگانه برخی معطوف به ذهن، گروهی معطوف به روان و برخی معطوف به بدن است.
اخلاقیات درونی ثورو
آزادگی و وارستگی: آزادگی به معنای آزادی از قید و بندهای درونی است. این را تعلق خاطر نداشتن یا به تعبیر مایستر اكهارت وارستگی میخوانیم. علو طبع یا استغنای روحی: یعنی به آنچه دیگران دارند، هیچ نظری ندارم و بنابراین از حرص و طمع رها هستم. به تعبیر حافظ:
در این بازار اگر سودی ست با درویش خرسند است/ خدایا منعمم گردان به درویشی و خرسندی
توكل به هستی: ثورو در این جهت وامدار رواقیان است و میگوید هر چه در توان است انجام ده، اما كاری به نتایج نداشته باش و توكل به هستی كن. به تعبیر مثنوی:
ما همه كردیم كار خویش را/ نوبت تو شد بجنبان ریش را
اما توكل به هستی هرگز به معنای انفعال نیست. رواقیان میگفتند هر وظیفه اخلاقی كه داری، انجام بده، اما جهان هستی هم نسبت به كارهای تو واكنش دارد. این واكنشها را نتایج اخلاقی زیستن بدان. در قرآن تعبیری هست كه عرفا زیاد از آن استفاده میكنند: اذا فرغت فانصب. یعنی به محض اینكه از كاری فارغ شدی، به كار بعدی مشغول شو. كار من در زمام خود من است، اما نتایج كار من به میلیاردها چرخ و دنده هستی بستگی دارد.
صبوری (patience): البته این صبوری با صبوری علم اخلاق اعم از اخلاقهای فلسفی یا الهیاتی یا عرفانی فرق دارد.»