چه تجربه هایی از جهنم بدتر است؟ مصطفی ملکیان اگر جهنمی وج | مصطفی ملکیان
چه تجربه هایی از جهنم بدتر است؟
مصطفی ملکیان
اگر جهنمی وجود داشته باشد چیزی جز حسرت، پشیمانی و غم نیست. بنابراین من باید همیشه در زندگیم به این فکر بکنم که طوری زندگی کنم که کمترین پشیمانی کمترین حسرت و کمترین غم عارضم شود وگرنه باور کنید پشيمانی، حسرت و غم از موحش ترین صحنه هایی که از جهنم ترسیم کرده اند ترسناکتر است. باور کنید اگر آدم شبانه روز شکنجه ببیند ولی با خودش در آشتی باشد زندگیش قابل تحملتر از کسی است که با خودش در آشتی نیست و یا به خاطر اینکه حسرت زده است یا به خاطر اینکه پشیمان است یا به خاطر اینکه اندوهگین است. بنابراین من باید همیشه در زندگی بگویم این سبک زندگی که در پیش گرفتم این نحوه موضع گیری این نوع گفتار، این نوع کردار مرا فردا به این سه تا یا به دوتا از این سه تا یا یکی از اینها دچار نکند.
یک وقت نشود که ببینم خطای اخلاقی مرتکب شدهام و پشیمانم. یک وقت نشود که بفهمم خطای محاسباتی مرتکب شدهام و فرصتهایی را از دست دادهام آن وقت حسرت زده میشوم و یک وقت هم نشود که ببینم چه آرمانی برای خودم تصویر کرده بودم در ۲۰ سالگی و حالا آن آرمان اینقدر از من دور شده که آن را نمیبینم. از بس دور شده هرچه چشم میاندازم و چشمم را تنگ میکنم اصلا دیگر آرمان را نمیبینم و غم مرا بگیرد. خطای اخلاقی بخواهیم و نخواهیم پشیمانی میآورد. خطای محاسباتی و فرصتها را از کف دادن حسرت میآورد و فاصله افتادن بین آرمانهایی که برای خودم تصویر کرده بودم و آنچه دارم برای من اندوه میآورد. اندوهگین میشوم. باور کنید این بزرگترین جهنمی است که یک آدم ممکن است دچارش شود و من فکر میکنم تنها چیزی که می شود گفت تا آنجا که آدم در توانش هست البته آدم هم خطای محاسباتی را هر قدر دقت کند آخرش انجام میدهد، هم خطای اخلاقی را هر قدر دقت بکند و هم دور افتادنش از آرمان هرقدر حواسش جمع باشد آدم در آناتی، لحظاتی، در تصمیم گیریها، در بزنگاههایی در یک موقعیتهایی از آرمانش دور می افتد. ولی خب لااقل این را به کمترین حد برساند.