Get Mystery Box with random crypto!

(ادامه) نقد و بازنگری در اخلاق نه امحاء و استیصال آن اكثر | مصطفی ملکیان

(ادامه)

نقد و بازنگری در اخلاق نه امحاء و استیصال آن

اكثر چیزهایی كه به اسم امور ارزشمند مثبت اخلاقی می‌شناسیم، در واقع اخلاقی نیستند و ما به خاطر جهل عمیق نسبت به طبیعت بشری، آنها را دارای ارزش مثبت اخلاقی تلقی می‌كنیم و از آنها یك سلسله تكالیف اخلاقی استخراج می‌كنیم. ثورو و امرسون آن‌قدر در این زمینه تاكید كرده‌اند كه برخی تصور كرده‌اند اینها ضداخلاق هستند و از این جهت ثورو شبیه نیچه است، درحالی كه مطلقا چنین نیست. نقد نیچه به اخلاق با نقد ثورو به اخلاق متفاوت است. ثورو از طبیعت ناشناسی و شناخت اندك ما از ساختار و كاركرد وجود آدمی سخن می‌گفت و معتقد بود ما به همین دلیل به اشتباه اموری را اخلاقی تلقی می‌كنیم. اگر به ساختار و كاركرد انسان توجه كنیم، ارزش‌ها و تكالیف اخلاقی‌مان متفاوت می‌شود. بنابراین بسیاری از خوبی‌های بشر، در واقع بدی‌های اوست و بالعكس.

نیاز به تنبه و بیداری معنوی

ما اولا در قبال خودمان و ثانیا در قبال همنوعان باید توجه كنیم، نیاز به تعلیم و تربیت داریم. ثورو در فصل اول والدن می‌گوید من این كتاب را برای دانش‌آموزان و دانشجویان فقیر نوشته‌ام، اما نه فقیر مادی، بلكه كسانی كه می‌دانند فقر آموزشی و پرورشی دارند. بنابراین ما نیاز به آموزش و پرورش جدی داریم. او این نكته را نیاز به تنبه و بیداری معنوی می‌نامد. ما در واقع در زندگی خوابگردی می‌كنیم، یعنی راه می‌رویم، اما نه آگاهانه. اگر هم كار درستی كردیم و راه درستی رفتیم، از سر اقبال است، نه اندیشیده. ما نیاز به یك انتباه معنوی داریم و باید از خواب بپریم.

در برابر حكومت‌ها

از دید ثورو ما در قبال حكومت‌ها یك وظیفه داریم. اینجاست كه نقد عنیف و شدید ثورو به ناعادلانه بودن همه حكومت‌ها مطرح می‌شود. برخی می‌گویند ثورو نسبت به حكومت‌ها بی‌رحم است و معتقد است همه حكومت‌ها فاسدند و درجه فسادشان فرق می‌كند. بنابراین ما آدم‌ها وظیفه داریم، خط خود را از خط حكومت‌ها جدا كنیم. این نكته در چند آموزه جلوه می‌یابد؛ یكی آموزه معروف نافرمانی مدنی است كه می‌گوید هر وقت انسان استنباطش این بود قوانینی كه مدار كار در جامعه است، غیراخلاقی هستند یا مجریان غیراخلاقی عمل می‌كنند، من وظیفه دارد نافرمانی مدنی كند و از آنها سربپیچد. این نافرمانی مدنی ثورو همان چیزی است كه بعدها رالز در نظریه عدالت تحت عنوان استنكاف یا سرپیچی از بدی از آن یاد كرد. البته تفاوت ظریفی هم بین آنها هست. اما رالز می‌گوید ما یك وظیفه اخلاقی داریم و آن سرپیچی یا استنكاف از بدی حكومت‌هاست. ما نباید بگوییم حكومت از آنجا كه حكومت است، هر چه می‌خواهد بكند. ثورو می‌گوید: «اطاعت از حكومت صرفا به این جهت كه حكومت است، چیزی نیست جز واگذاری انسانیت خود.» گاهی هم ثورو می‌گوید من باید در مقابل هر بی‌عدالتی مقاومت كنم، اما چون منشا این بی‌عدالتی‌ها در جوامع امروزی حكومت‌ها هستند، اولین مخالفتم، باید مخالفت با بی‌عدالتی‌های حكومت‌ها باشد.

سخنرانی اصول اندیشه های هنری دیوید ثورو

@mostafamalekian