Get Mystery Box with random crypto!

فردای بهتر (مصطفی تاجزاده)

آدرس کانال: @mostafatajzadeh
دسته بندی ها: دستهبندی نشده
زبان: فارسی
مشترکین: 42.59K
توضیحات از کانال

✳️کانال تلگرامی «فردای بهتر» با منش اصلاح‌طلبانه با ارائه رویکردی تحلیلی تلاش دارد به گسترش دموکراسی و بسط چندصدایی در جامعه ایران به امید فردایی بهتر برای ایران و ایرانیان قدم بردارد.
✅اینستاگرام: https://instagram.com/seyed.mostafa.tajzade

Ratings & Reviews

4.33

3 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

1

4 stars

2

3 stars

0

2 stars

0

1 stars

0


آخرین پیام ها 341

2022-09-11 14:22:21 خجالت نکشید برای‌تان ضرر دارد! رحیم قمیشی علی به مریم راست می‌گفت. من هم به آلمان رفته‌ام، اتفاقا همان نمایشگاهی که علی سر زده بود، نمایشگاهی از وسایل توانبخشی بسیار پیشرفته. خدا را شکر که علی همراهم نبود تا از پاهای قطع شده‌اش خجالت بکشم. خدا را شکر مریم…
2.4K views11:22
باز کردن / نظر دهید
2022-09-11 14:00:34 خجالت نکشید
برای‌تان ضرر دارد!

رحیم قمیشی

علی به مریم راست می‌گفت.
من هم به آلمان رفته‌ام، اتفاقا همان نمایشگاهی که علی سر زده بود، نمایشگاهی از وسایل توانبخشی بسیار پیشرفته.
خدا را شکر که علی همراهم نبود تا از پاهای قطع شده‌اش خجالت بکشم. خدا را شکر مریم هم نبود.

دختر بسیار زیبای آلمانی با ویلچر برقی آمده بود برای انتخاب ویلچر جدید. لبخند از روی لبش نمی‌افتاد. انگلیسی هم بلد بود. پرسیدم ویلچرهای گران را چطور می‌خری!؟
گفت پولش مهم نیست، دولت پولش را می‌دهد.
دلم برای جانبازهای خودمان سوخت. پرسیدم حادثه باعث شده اینطور شوی؟ هم پاهایش فلج بود، هم دست‌هایش بسیار کم توان. گفت نه! مادرزادی اینطور بوده‌ام.
بیشتر دلم برای جانبازان‌مان سوخت.

با غرور می‌گفت نیازی به کمک هیچ‌کس ندارد. ویلچر قدیمی‌اش همه امکانات را داشت، که دیگر دور انداختنی بود.
شرم کردم بگویم آن را بدهد برای دوست جانبازم.
اما بسیار خجالت کشیدم، فقط امیدوارم مقامات از وضع جانبازان ما خجالت نکشند، ممکن است برای‌شان ضرر داشته باشد!

آقایی کنارم بود، او سال‌ها مسئول خانه جانباز ایران در کلن آلمان بود، می‌دانستم دیگر مسئول نیست، پرسیدم پس چرا برنمی‌گردی ایران؟
گفت اتفاقا آمدم ایران، اما فرزندم که ناتوان جسمی است تحمل ایران برایش خیلی خیلی سخت بود و داشت می‌مُرد!
بخاطر وجود مهندسی بد سیستم و پیاده‌روهای شهری، نه می‌توانست از خانه بیرون برود، نه وسیله‌ای عمومی سوار شود، نه مدرسه‌ای مناسبش. برگشتیم آلمان، الان با همان دو هزار یورویی که دولت آلمان برای نگهداری او می‌دهد همه خانواده زندگی می‌کنیم!

یک وقت مسئولان خجالت نکشند، برایشان ضرر دارد، یاداوری کردم خودم خجالت بکشم از دوستانم که سال‌هاست با سختی و مشقت زندگی می‌کنند و هر که به آنها می‌رسد می‌گوید شما که برای خدا رفتید جبهه، دیگر چه می‌خواهید؟!

دیروز بازار بودم، فروشنده می‌گفت قبلا پنج روز آخر ماه بازار سوت و کور می‌شد، حالا از دهم ماه، بازار دیگر سوت و کور است، می‌گفت مردم همه ناتوان از خرید شده‌اند، نشانم می‌داد پیرزنان و پیرمردان محتاج را که با خجالت گدایی می‌کردند. می‌گفت کل شهر الان گدا شده‌اند. شاید دروغ می‌گفت، شاید او فقط اطرافش را می‌دید. می‌دانم بالای شهر وضع خوبست. مسئولان وضع‌شان خوبست.
فقط خدا کند خجالت نکشند، می‌دانم برای قلب‌شان بد است.

به سمت پایین تهران که می‌رفتم هواپیمایی پایین بود، به نظرم تیک‌آف کرده بود، توی آسمان هم بزرگ بود. به همسرم گفتم ممکن است این را با یک موشک چند متری لاغر اشتباه بگیری و دوبار به طرفش شلیک کنی؟
آمدم بگویم ۲۰۰ انسان نخبه و کودک هم در آن نشسته باشند. بغض نگذاشت بگویم.
و او گفت: و نه کسی استعفا بدهد، نه‌کسی محاکمه شود!
مبادا از مقامات کسی خجالت بکشد.

دیروز خواندم دوست عزیز، دلسوز، دانشمند وزندانی‌ام مصطفی تاج‌زاده را تحت‌الحفظ و با دستبند برده‌اند بیمارستان. قلبش نارسایی داشته، عمل قلب کرده‌ و همچنان به تخت بسته‌اند، مبادا فرار کند!
مادر همسرم که در رگ‌های قلبش استنت گذاشته بودند، دکتر ده‌ها دارو به او داده بود و صدها دستور، که باید در هوای آزاد نرم نرم پیاده روی را شروع کند، نباید استرس داشته باشد، تغذیه‌اش اینطور باشد، مرتب فشارش را بگیریم.
و قرار است تاج‌زاده را فردا برگردانند همان انفرادی.
مردی که تنها سلاحش قلمش بود، و تنها پرسش‌هایی داشت که نمی‌ترسید بپرسد.
آقایان یک وقت خجالت نکشند، ما به‌جای آنها خجالت می‌کشیم!

اینکه زندان‌ها را آباد کردید با زندانی‌های باسواد، اینکه پول‌مان را بی‌ارزش کردید، اینکه جانبازهای ما یک دهم ناتوان‌های آلمان خدمت نمی‌گیرند، اینکه مردم همه فقیر شده‌اند، اینکه پول دارو هم ندارند و می‌میرند، اینکه فرزندان‌تان در کانادا و اروپا به عیشند!
خجالت نکشید، برای قلب‌تان ضرر دارد.

دیروز سایبری‌ها حمله کرده بودند به کانال کوچک و بی‌سر و صدای دل‌نوشته‌هایم، رئیس‌شان مدام تکرار می‌کرد، مگر باکری نگفت بچه‌های خوب جبهه پس از جنگ دق می‌کنند و می‌میرند. می‌پرسید پس چرا هنوز زنده‌ام!؟
پرسیدم چرا خودش دق نکرده، که گفت آن موقع جبهه نبوده!
البته که من و جانبازان و آزادگان و جبهه‌ای‌ها پوست کلفت بوده‌ایم که زنده مانده ایم. شاید خدا خواسته ماها را آزمایش کند. حکمتش را نمی‌دانم، راستش خودمان هم متعجبیم، با این‌ همه درد زنده‌ایم!
شاید زنده ماندیم خجالت بکشیم.
به‌جای مقاماتی که خجالت نمی‌کشند!
به‌جای آنها که فکر می‌کنند خیلی خوبند.
به‌جای آنها که ایرانِ سربلند را گرفتند، خرابش کردند، و همچنان به هنرشان می‌بالند.

به‌جای آنها که خجالت برایشان ضرر دارد.
به جای آنها که نمی‌دانند حق مردم ایران توسعه‌ای بیشتر از آلمان است، و افتخارشان این است که ما افغانستان نشدیم، سوریه نشدیم، سومالی نشدیم!

تا خجالت نکشند
که برایشان ضرر دارد!

@ghomeishi3
@nasiri42
3.0K views11:00
باز کردن / نظر دهید
2022-09-11 13:23:01 وضعیت قرمزی که هرگز اعلام نمی شود!


1) مرداد ۱۳۴۴ نتایج بررسی مهاجرت که توسط سازمان ملل انجام شده بود، ایران را از لحاظ مهاجرت اتباع به کشورهای دیگر در ردیف پنج کشور آخر جدول نشان می‌داد [ نزدیک به صفر ]

2) این بررسی ده سال بعد در سال ۱۳۵۴ نیز مجددا انتشار یافت که تغییری در رتبه ایران نشان نمی‌داد و مهاجرت ایرانیان نزدیک به صفر بوده است.

3) در سال 1357 شمار ایرانیان مهاجرت کرده به زیر 50 هزار نفر رسیده بود.
از این آمار‌ها چنین برمی آمد که ایرانیان تمایلی به مهاجرت به کشورهای دیگر نداشتند.

4) اما این ارقام از سال 1357 به بعد به شکل ناباورانه‌ای تغییر کرده است. ایران دیگر در رتبه انتهای جدول نیست و برعکس به صدر جدول رسیده است. ایرانیان سومین مردمان در جهان هستند که به دنبال مهاجرت هستند.

5) در بین اتباع کشورهای مختلف ایرانی‌ها بیشتر متقاضی برای مهاجرت به استرالیا را دارند که سالانه د‌ها نفر نیز جان خود را در این راه می‌دهند.

6) شمار جمعیت ایران ۲ برابر شده، اما میزان مهاجران ایرانی به عدد نزدیک به 7 میلیون نفر یعنی 140 برابر رسیده است.

7) در این بین حجم خروج نخبگان از کشور نیز قابل تامل است. طبق آمار صندوق بین‌المللی پول، ایران از نظر فرار مغز‌ها در بین 91 کشور جهان مقام اول را از آن خود کرده ‌است.

8) سالانه تا 180 هزار نفر با تحصیلات عالیه از ایران مهاجرت می‌کنند.

9) بنیاد ملی نخبگان ایران اعلام کرد، 308 نفر از دارندگان مدال المپیاد و 350 نفر از برترین‌های آزمون سراسری از سال 82 تا 86 به خارج مهاجرت کرده‌اند.

10) همچنین هفته نامه سازمان مدیریت و برنامه ریزی نوشت است، 90 نفر از 125 دانش آموزی که در سه سال گذشته در المپیادهای جهانی رتبه کسب کرده‌اند
هم اکنون در دانشگاه‌های آمریکا تحصیل می‌کنند.

11) طبق آمار صندوق بین‌المللی پول هم اکنون بیش از 250 هزار مهندس و پزشک ایرانی در آمریکا هستند.
طبق آمار رسمی اداره گذرنامه،
در سال 87 روزانه 15 کار‌شناس ارشد،
4 دکترا و سالانه. 5475 نفر لیسانس از کشور مهاجرت کردند.

12) در سال 1391 حدود 150 هزار دانشجو تقاضای خروج از کشور را کرده‌اند که بیشترشان دانشجوی دوره دکترا بودند. همچنین 64 درصد دانش‌آموزان ایرانی مدال‌آور المپیاد طی 14 سال گذشته از ایران مهاجرت کرده‌اند.

13) حمید گورایی رئیس پژوهشکده رویان جهاد دانشگاهی نیز هشدار داد که دانشمندان رشته سلول‌های بنیادین ایران هر روز بیشتر از گذشته جذب دیگر نقاط جهان می‌شوند.

14) پروفسور عباس میلانی مشاور اقتصادی اتحادیه اروپا می‌گوید، فرار مغز‌ها در چند سال اخیر 300 برابر جنگ ایران و عراق به اقتصاد ایران صدمه زده است.

15) این‌ها در حالی است که در کشور تقریبا کلامی درباره این فاجعه ملی، خصوصا صدا و سیما، سخن گفته نمی‌شود..
@MostafaTajzadeh
@A_pajhohi
2.9K views10:23
باز کردن / نظر دهید
2022-09-11 12:50:01 طالقانی، هوش ارتباطی و عقل مهربان

امیر یوسفی
روزنامه اطلاعات ۲۰شهریور ۱۴۰۱

در میان مردان مؤثر معاصر در ایران، سیدمحمود طالقانی نامی شاخص و شهره است. به نظر می‌رسد که اشتهار او در میان طبقات اجتماعی، طیف های سیاسی، قشرهای حوزوی و دانشگاهی، فعالان درون‌حاکمیتی و برون‌حاکمیتی و ... در حد اجماع است و اختلاف‌نظر چشمگیر و معناداری در این زمینه وجود ندارد. به این اعتبار کمتر صاحب‌نظری را می‌توان در میان اهل تحقیق یافت که در مقام تدوین دایره‌المعارفی از نام‌آوران سده اخیر ایران زمین برآید و نام این شخصیت نام‌آور و نوآور را در میان انتخاب‌های خود نگنجاند.
طالقانی به عنوان یک روحانی شریعتمدار، حتی به نزد گرایش‌های دین‌پرهیز و دین‌گریز هم، صاحب مکانت و مقبولیت است و جریان‌های چپ‌گرا، سکولار و لائیک نیز در فهرست منتخبان خود از افراد شاخص و شهره معاصر، نام او را جای داده‌اند.
رحلت طالقانی در روزهای پرشور انقلاب، تصویری مسیح‌گونه از او ترسیم کرد و این، به خودی خود عاملی مضاعف برای ماندگاری ایشان در خاطره قومی و ملی ایرانیان شد.

آیت‌الله طالقانی به واسطه مقدمه‌نویسی و شرح کتاب «تنبیه‌الامّه و تنزیه‌المله» از میرزا محمدحسین غروی نائینی، عملاً به دفتر فقه سیاسی شیعه ورود کرد؛ با تألیف «پرتوی از قرآن»، به سلک مفسران معتبر این کتاب آسمانی درآمد؛ با نگارش «اسلام و مالکیت»، به جرگه محققان فقه اقتصادی پیوست؛ با ترجمه متونی از بزرگان اهل سنت، نامش را به فهرست فعالان عرصه تقریب مذاهب افزود؛ و بالاخره با نگارش مقاله «تمرکز و عدم تمرکز مرجعیت و فتوا» در کتاب «بحثی درباره روحانیت و مرجعیت»
(تهران، شرکت سهامی انتشار، ۱۳۴۱)، در زمره نقادان نظام سازمانی روحانیت شیعه قرار گرفت. تأکید او بر اهمیت شورا یا رفتار او در ترویج تساهل و مدارا یا دعوتش به تأمل در مفهوم آزادی به عنوان سرشت اصیل انسان، قابل انکار نیست؛ اما به نظر نمی‌رسد مایۀ ماندگاری طالقانی در تاریخ ایران، این ها باشد.
می توان گفت آثار و دریافت‌های طالقانی در پاره‌ای موارد، سرچشمۀ پژوهش‌های ژرف نظری شد. (مثلا آنجا که به شأن شورا در نظام سیاسی ـ اجتماعی اسلام توجه می‌داد) و در پاره‌ای دیگر از موارد، «مؤید و مددرسان» تحقیقات جاری و رایج واقع شد (مثلا آنجا که به وجه اجتماعی قرآن و یا نظام اقتصادی اسلام درباره مفهوم مالکیت می‌پرداخت).
معنای این حرف آن است که گرچه نباید انتظار یک نظریه‌پرداز از طالقانی داشت، اما از میراث فکری و فراورده‌های نظری او نیز نمی‌توان و نباید غافل بود. چه بسا کسانی در پژوهشی ژرف، آرام‌آرام ابعاد و زوایای چیزی را که مستحق نامیده شدن به «مکتب یا مدرسه طالقانی» است، بتوانند احیا کنند و مطرح سازند.

رواداری و تحمل در وجود طالقانی شعله ور بود؛ به همین دلیل مناسبات عاطفی تقریبا یکسانی با همه فعالان مبارزاتی برقرار می‌کرد و در مواجهه با تمامی طیف های سیاسی، رفتاری نسبتا واحد بروز می‌داد و متقابلا همه گرایش‌های سیاسی و حزبی هم، نگاه تقریباً یکسانی به او داشتند.
به این اعتبار، طالقانی را اگر نتوان « آموزگار» نظری مدارا و تحمل در تاریخ مبارزات سیاسی ـ فکری ایران معاصر دانست، دست‌کم می‌توان « نماد عملی» آن دانست. در عین حال او نماد تساهل دینی و سیاسی در ایران معاصر نیز هست.

درک طالقانی از دینداری، آشکارا نقطه مقابل درک طالبانی از دین است؛ چرا که در مقابل و در مقابله با انحصارگرایی قرار داشت.
سیدمحمود طالقانی چه در کشاکش مبارزات و چه در گرماگرم پیروزی، و به طور کلی در جغرافیا و هندسه انقلاب، نقطه ارشمیدسی تحولات بود؛ جایی که اهرم انقلاب روی آن می‌نشست و بار سهمگین نهضت را به وقت ضرورت، جابجا می‌کرد یا اعتدال و توازن را عندالاقتضاء تأمین می‌نمود. این نقطه احتمالا تنها جایی در تاریخ انقلاب اسلامی بوده است که می‌توانیم بدون هر گونه شبهه و شائبه‌ای، گرانیگاه تجمیع تمام انرژی‌های انسانی نهضت بدانیم. تنگه‌ای که طالقانی روی آن بیتوته کرده بود، چشم‌اندازی یکسان به یمین و یسار لشکر انقلاب داشت؛ فاصله یگان‌ها با این خیمه فرماندهی نیز به یک میزان بود. انتخاب چنین نقطه‌ای برای رصد لشکر، ناشی از «هوش ارتباطی» و «عقل مهربان» یک انقلابی پخته و واقع‌گرا بود. هوش ارتباطی به طالقانی فرصت می‌داد تا باب ارتباط و مفاهمه با هیچ جناح و جبهه‌ای را مسدود نکند تا شبکه‌ای مرتبط و هم‌افزا از نیروهای به‌ظاهر متعارض در یک نهر خروشان به هم برسند. عقل مهربان نیز سایه‌ای از اعتماد و محبت بر سر نیروهای انقلاب می‌افکند. چنان هوش و عقلی طبعاً موهبتی خداداد بود، اما طالقانی هم شکر این نعمت را به خوبی به‌جای آورد و به بهترین شکل از این عطایای الهی بهره برد.
@MostafaTajzadeh
روانش شاد و یادش گرامی باد
2.5K views09:50
باز کردن / نظر دهید
2022-09-11 12:40:03 نظر شهید بهشتی درباره دیکتاتوری صالح

اصلا خدا از اول قرار نبوده یک مشت موجودی بیافریند که به زور به سمت کمال بفرستد. قرار آفرینش بر این نبوده است. قرار آفرینش بر این بوده است که در میان موجودات رنگارنگ این عالم، یک موجود آفریده شود به نام انسان. به این موجود استعدادها و نیروهای رنگارنگ بدهند، محیط رنگارنگ بدهند، در آن محیط انگیزه‌ها و عوامل رنگارنگ وجود داشته باشد، چهار قدم که در خیابان راه می‌رود، چهار انگیزه فساد ببیند، چهار انگیزه صلاح ببیند و بعد در میان این کشمکش نیروهای گوناگون و خواسته‌های درونی گوناگون، با بینش و سنجش و اراده‌ای نیرومند، خودش به سمت کمال جلو برود. قرار بر این بوده است.

در حکومت‌های دیکتاتوری، آن دیکتاتورهای صالح را می‌گوییم (دیکتاتورهای فاسد که هیچ)، دیکتاتور صالح حرفش چیست؟ می‌گوید این مردم عقل ندارند، شعور ندارند، خودشان نمی‌فهمند به چه راهی باید بروند. باید چه کار کرد؟ باید چنان آن‌ها را چشم‌ترس کرد که جرئت نکنند چپ و راست بروند. همان راهی را بروند که جلوی پایشان می‌گذاریم. آیا این‌گونه رژیم دیکتاتوریِ صالح از نظر شما برای زندگی بشر خوب است یا بد؟ می‌گویید بد است. چرا بد است؟ می‌گویید برای اینکه در این حکومت، اصلا انسان‌ها و افراد ملت هیج‌وقت رشد نمی‌کنند. خودشان هیچ‌وقت نمی‌فهمند که باید چه‌کار کنند.

قرار بر این است که محیط مساعدی برای رشد بشر به‌وجود بیاید که خودش برای رشد خودش تلاش کند. مردمی می‌گویند برای سعادت ملت‌ها و مردم کم‌رشد حکومت‌های دیکتاتوری صالح لازم است، که انسان را درست نشناخته باشند و خیال کنند انسان موجودی است که باید افسار گردنش بیندازند و به هر طرف بخواهند او را بکِشند.

ما اصلا این را جسارت به مقام انسانیت می‌دانیم. کسانی که انسان را درست شناخته‌اند می‌گویند معلمی که در کلاس بخواهد کلاس را با دیکتاتوری اداره کند، معلم خوبی نیست. مدیر مدرسه‌ای که بخواهد مدرسه را با دیکتاتوری اداره کند، مدیر خوبی نیست. پدر یا مادری که بخواهد در خانواده با دیکتاتوری بچه تربیت کند، پدر و مادر کم‌حوصله‌ای است؛ پدر و مادر رشدیافته‌ای نیست. فرمانروای ملت و کشوری که بخواهد مردمش را با دیکتاتوری به سمت صلاح ببرد، فرمانروای رشدیافته‌ای نیست. چون آدمیزاد در این محیط‌ها هیچ‌وقت رشد نمی‌کند و این اصلا جسارت به مقام آدمیزاد است، میدان رشد رو به آدمیزاد بسته می‌شود.

سیدمحمد حسینی بهشتی، در مکتب قرآن (تفسیر شهید بهشتی)، انتشارات روزنه، ج ۶، صص ۲۸-۲۷. @MostafaTajzadeh
2.6K views09:40
باز کردن / نظر دهید
2022-09-11 12:00:47
#تاریخ_خوانی

بودجه مملکت برای مملکت است نه محل چراغانی برای من!

وقتی(دکتر مصدق) پیروزمندانه از دادگاه لاهه به میهن برگشته بود تمام ایران و مخصوصاً در تهران همه جا جشن و چراغانی بود.

مرحوم دکترمصدق به محض این که
از هواپیما پیاده شد از باقر کاظمی،
کفیل نخست‌وزیری که به استقبال او
آمده بود پرسید در غیبت من از بودجه محرمانه نخست‌وزیری برداشتی شده است یا خیر؟

مرحوم کاظمی جواب می‌دهد چون اهالی و کسبه جنوب‌شهر می‌خواستند در این جشن ملی شرکت کنند و قدرت مالی نداشتند، ما از بودجه محرمانه شش هزار تومان برای چراغانی و مشارکت آنها در جشن عمومی پرداختیم.

دکتر مصدق علی‌رغم این که برای مرحوم کاظمی احترام خاصی قائل بودند با تندی می‌گوید
«این بودجه مملکت است نه محل چراغانی برای من،

و همان جا کیفش را روی پایش می‌گذارد
و دسته چک شخصی خود را در می‌آورد و یک برگ چک‌ شش هزار تومانی صادر می‌کند
و آن را به مرحوم کاظمی می‌دهد و می‌گوید این را همین امروز به جای مبلغی که از حساب برداشته‌ای بگذارید.

@MostafaTajzadeh
2.8K views09:00
باز کردن / نظر دهید
2022-09-11 11:30:45 آذر منصوری: دولت سیزدهم در برابر چالش‌ها و بحران‌های موجود، ناتوان‌تر از همه دولت‌های ۴۳ سال اخیر است/ برخوردهای سلبی و قهری در مواجهه با سبک زندگی مردم در حاکمیت یکدست تشدید شده/ برخوردهای خشن به نام دین، قرار است چه دستاوردی برای حاکمیت یکدست و بانیان آن داشته باشد؟/ فرآیند در حال وقوع در حوزه زنان، یادآور امارت اسلامی طالبان است/ ظاهرا ایران محل زندگی بانیان یکدستی حاکمیت با ایران محل زندگی شهروندان، دو جزیره جدا از هم هستند!

آذر منصوری، دبیرکل حزب اتحاد ملت ایران اسلامی:
بیانیه تفصیلی حزب اتحاد ملت ایران اسلامی، حاصل ساعت‌ها جلسات کارشناسی کمیسیون‌های دفتر سیاسی و جلسات این دفتر در حزب اتحاد بوده و طبعا به دلیل تفصیلی بودن ممکن است که خیلی از افراد هنوز متن کامل آن را نخوانده باشند.
ما طبق وعده‌ای که داده بودیم، بعد از یک سال از روی کار آمدن آقای رئیسی این بیانیه انتقادی را منتشر کردیم. خوشبختانه در سطح احزاب، فعالان سیاسی و صاحبنظران طبعا مورد توجه قرار گرفت. اما مخاطب اصلی این بیانیه دولت سیزدهم است که با روی کار آمدن آن حاکمیت در ایران مجددا یکدست شد. من از رئیسی هم خواستم که به نقدهای این بیانیه پاسخ بدهند.
برای شکل‌گیری این دولت و تحقق یکدستی، مدت‌ها قبل از ۱۴۰۰ همه ابزارهای قانونی و شبه قانونی کشور به کار گرفته شد. مجموعه اتفاقاتی که در سال‌های به‌خصوص ۹۶ به بعد افتاد به ‌روشنی گویای آن است که فرایند ناامیدسازی جامعه از پی‌جویی مطالبات اصلاح‌طلبانه و زمینه‌سازی قهر آن با سیاست با پیچیده‌ترین روش‌های امنیتی، سیاسی و رسانه‌ای و همچنین به کار بستن همه توان کانون‌های موازی اعمال قدرت پی‌گرفته شد تا زمینه برگزاری «انتخاباتی مطمئن» برای روی کار آمدن «گزینه مطلوب» در غیاب اکثریت صاحبان حق رأی فراهم شود.
تجربه یکدستی که بین سال‌های ۸۴ تا ۹۲ شکل گرفت، چنین حکومت یکدستی قدرتمند و کارآمد نخواهد بود و روشن اینکه همین یکسال هم نشان داد که در برابر مشکلات، چالش‌ها و بحران‌های موجود ناتوان‌تر از همه دولت هایی است که در طول ۴۳سال گذشته روی کار آمده‌اند.
متاسفانه برخوردهای سلبی و قهری در مواجهه با سبک زندگی مردم در حاکمیت یکدست تشدید شده است. من واقعا نمی‌دانم چه اتاق فکری وجود دارد که جز تولید خشم و نفرت، دستور و برنامه دیگری ندارد. آن هم در مواجهه با جامعه‌ای که مستعد خشونت و التهاب است. این دامن زدن به خشم مردم و برخوردهای خشنی که به نام دین صورت می‌گیرد، قرار است چه دستاوردی برای حاکمیت بکدست و بانیان آن داشته باشد؟
به نظر می‌آید که ایرانی که بانیان حاکمیت یکدست در آن زندگی می‌کنند با ایرانی که شهروندان در آن زندگی می‌کنند، دو جزیره جدا از هم هستند! چرا که آنچه در سیاستگذاری‌ها و رفتارهای حاکمیت یکدست می‌بینم؛ روز به روز نسبت خود را با آنچه در جامعه ایران می گذرد از دست داده و تنها آورده آن در ایران امروز، افزایش سطح و عمق انواع شکاف‌ها و گسست‌ها بینج حاکمیت و مردم است.
متاسفانه در حوزه زنان فرآیندی در حال وقوع بوده که بیشتر، تداعی کننده رفتار امارت اسلامی طالبان است. در حالی که خداوند با پیامبر خود که در حقانیت او تردیدی نداریم، یادآوری می‌کند که اگر با تندی و خشونت با مردم رفتار کنی از تو زده شده و پراکنده می‌شوند./ امتداد
https://tinyurl.com/4an5z8tw
@MostafaTajzadeh
کانال تلگرام حزب:
@ETEHADMELLATIRAN
2.2K views08:30
باز کردن / نظر دهید
2022-09-11 11:10:00 ناصرالملک به صراحت می‌گوید:
علوم و معارفی که علما در مدرسه‌ها خوانده و یاد گرفته‌اند در زمینه اداره مجلس کار ساز نیست.
«اگر کسی تمام اشعار عرب و عجم را از حفظ داشته باشد» صلاحیت عضویت در مجلس را پیدا نمی‌کند، «بلکه اشخاصی باید باشند که وقتی از ایشان بپرسند چه جهت دارد که روز به روز پول ما در تنزل است.» بتوانند جواب درست بدهند، «چاره‌اش را هم بدانند».
از اینگونه اشخاص «در تمام ایران یک صد نفر نمی‌توانید پیدا کنید، پس برای چه فریاد می‌کنید.....

محمدعلی موحد
خواب آشفته نفت - از قرارداد دارسی تا سقوط رضاشاه @MostafaTajzadeh
3.0K views08:10
باز کردن / نظر دهید
2022-09-11 10:47:01 طالقانی: استبداد، لجنزار متعفنی است که همه منکرات و فحشا از آن تولید می شود

مهدی نصیری

امروز سالمرگ روحانی آزادیخواه و ضد استبداد آیت الله طالقانی است که یکی از کارهای سترگ او احیای کتاب «تنبیه الامه و تنزیه المله» فقیه نامدار معاصر، آیت الله محمد حسین نایینی است. اثری که اگر مورد توجه و تدریس در حوزه های علمیه قرار می گرفت، شاید می توانست تاثیرات مهمی بر جمهوری اسلامی بگذارد و ساختار سیاسی را به سمت ولایت مطلقه نمی کشاند.

طالقانی بر خلاف ذهنیت غالب بر فقه و روحانیت و حوزه های علمیه، استبداد را ام الفساد می دانست و نه آزادی را:
«استبداد لجنزار متعفنی است که همه منکرات و فحشا از آن تولید می شود و بدون خشک نمودن این ام الفساد نهی از منکر در موارد طبقات و اشخاص یا بی اثر است یا اثر آنی دارد.» (محمد اسفندیاری، انسانم آرزوست، ص 198 نشر نگاه معاصر به نقل از پاورقی تنبیه الامه و تنزیه المله ص 52)

طالقانی به تأسی از نایینی، استبداد دینی را بدتر از انواع دیگر استبداد می دانست و در نقد و مذمت آن می نوشت:
«از قوای پاسدار استبداد، شعبه استبداد دینی است. کار این شعبه این است که مطالب و سخنانی از دین یاد گرفته و ظاهر خود را آن طور که جالب عوام ساده باشد می آرایند و مردمی را که از اصول و مبادی دین بی خبرند و به اساس دعوت پیمبران گرام آشنایی ندارند، می فریبند و مطیع خود می سازند و با این روش فریبنده به نام غمخواری دین و نگهداری آیین، ظل الشیطان را بر سر عموم می گسترانند و در زیر این سایه شوم جهل و ذلت، مردم را نگه می دارند. این دسته چون با عواطف پاک مردم سر و کار دارند و در پشت سنگر محکم دین نشسته اند، خطرشان بیشتر و دفعشان دشوارتر است. (پاورقی تنبیه الامه و تنزیه المله ص 120)

طالقانی استبداد دینی و سلب آزادیهای مردم را به نام دین، مقدمه بسط بی دینی و مادی گرایی در جوامع مسلمان می دانست:
«در هر جامعه و ملتی که ... حکومتها از این سلاح فطری بشری (دین) خواستند در راه ظلم و سلب آزادی حق مردم استفاده کنند، این بیماری (مادیگری) شایع می شود...پس از ظهور اسلام....مجالی برای ظهور میکروبها و بذرهای الحاد که در ایران و بعضی ناحیه های دیگر وجود داشت باقی نماند. ولی آنگاه که خلافت به صورت سلطنت درآمد و مردمی مانند بنی امیه زیر سپر دین، تمام مبانی دین را پایمال کردند و حقوق ملل مسلمان و آزادی بندگان خدا را از بین بردند...میکروب های نیم مرده مادیگری...جان گرفت. (محمد اسفندیاری، انسانم آرزوست، اندیشه نامه آیت الله طالقانی، ص 201، نشر نگاه معاصر)

طالقانی دال مرکزی امر به معروف و نهی از منکر را نقد و ایستادگی در مقابل حاکمان و صاحبان قدرت می دانست و از آن به عنوان سرّالاسرار دموکراسی یاد می کرد:
«اصل امر به معروف و نهی از منکر حق انتقاد و اعتراض است که قرآن به همه مسلمانان داده و روی این حق هر فرد عادی وظیفه دارد و بر او واجب است که در برابر انحراف و تجاوزات از هر کسی و از هر طبقه ای که باشد بایستد. این سرّ الاسرار دموکراسی و حق عمومی است. حتی یک فرد عادی می تواند به کسی که در رأس مملکت است، امر به معروف و نهی از منکر کند. همین شما که اینجا نشسته اید و صدها و هزاران گوش که سخنان مرا می شنوید نباید تعبدا قبول کنید. فرد فرد شما مسئولید به من بگویید اینجا اشتباه کردی و اینجای کلامت نابجا بود. اگر عده ای را برای مجلس خبرگان و مجلس شورا انتخاب کردید خیال نکنید که از شما رفع مسئولیت شده است. فرد فرد شما مسئولید و باید با تمام شعور و چشم و گوشتان مراقب اعمال اینها باشید.» (سخنرانی 23 مرداد 58)
یاد این روحانی مفسر قران، آزادیخواه و مردمی را گرامی می داریم.
@nasiri42 @MostafaTajzadeh
2.9K views07:47
باز کردن / نظر دهید
2022-09-11 08:00:36 دکتر حسین عباسی
اقتصاددان و استاد دانشگاه مریلند

وقتی هر چهارچرخ توسعه پنچر است!


دنی رادریک،‌ اقتصاددان و استاد دانشگاه هاروارد، به‌طور خلاصه چهار اصل را در حوزه اقتصاد توسعه برمی‌شمارد که برای دستیابی به توسعه لازمند:
«ثبات اقتصاد کلان»
«حقوق مالکیت و نفوذ قرارداد»
«روابط بین‌الملل»
و «اعتماد عمومی به نهادها» این چهار اصل هستند هر کدام را کمی بیشتر توضیح می دهیم.

برای بهبود شرایط وجود ثبات نسبی در اقتصاد کلان ضروری است. در اقتصاد ایران مهم‌ترین مشکل در همین حوزه است، یعنی تورم که ناشی از کسری بودجه دولت است. دولت کسری بودجه‌اش را از طریق چاپ پول تامین کرده و می‌کند. هر زمان که شرایط برای صادرات نفت مهیا و قیمت آن در بازارهای جهانی بالا بوده، چاپ پول برای تامین کسری کمتر و تورم هم حدود ۱۵ تا ۲۰ درصد در نوسان بود. این تعادل بد برای نزدیک به نیم‌قرن از اوایل دهه ۵۰ تا همین چند سال اخیر شکل گرفته و پابرجا بود. وقتی تحریم‌ها شدت گرفت و درآمدهای نفتی از این معادله حذف شد، چاپ پول بالا رفت و تورم را هم به حوزه بالای ۴۰ درصد کشاند.
ترجمه ساده مساله حقوق مالکیت و نفوذ قرارداد این است که اگر دولت از فعال اقتصادی انتظاری دارد و برای کسب‌وکارها تعیین تکلیف می‌کند، باید توجیهی از جایی غیر از دولت برای صاحب کسب‌وکار وجود داشته باشد که مثلاً نظام مجوزدهی، استانداردگذاری و سایر مداخلات ریز و درشت دولت را بپذیرد. در عین وجود این توجیه، باید حق شکایت برای او محفوظ باشد. ببینید دولت چه حقی دارد که یک روز صادرات مرغ و تخم‌مرغ را ممنوع و یک روز آزاد کند؟ اگر مصرف‌کننده از افزایش قیمت در بازار داخلی ناراحت است، حقی برای دولت ایجاد نمی‌شود که در کار تولیدکننده مداخله کند. تولیدکننده با طرف خارجی قرارداد بسته و موظف به ایفای تعهداتش در برابر اوست و دولت نمی‌تواند با ایجاد ممنوعیت صادرات به دلیل تنظیم بازار داخل، تولیدکننده و صادرکننده را از حق خودشان محروم کند. این مصداق بی‌توجهی و به رسمیت نشناختن حق مالکیت و نفوذ قرارداد است.

هیچ اقتصادی بدون ارتباط تجاری با دنیا نمی‌تواند در دنیای امروز توسعه پیدا کند. در چند ماه گذشته و با روی کار آمدن دولت بایدن، از سختی تحریم‌ها اندکی کاسته شده و همین موجب رشد تجارت خارجی، بهبود فروش نفت و رشد اقتصاد شده. همین رخداد خود حجتی است بر اینکه ماندگاری این تحریم‌ها طی سال‌های گذشته تا امروز شرایط اقتصاد را سخت کرده و شواهد آن هم مشخص است. حتی اگر بهترین سیاست‌های اقتصادی در داخل کشور پیاده شود اما روابط خارجی بد باشد و تحریم پابرجا بماند، باز هم اقتصاد از توسعه باز می‌ماند. روابط خارجی صرفاً فروش کالا به خارج یا وارد کردن کالا از خارج نیست؛ مهم‌تر از آن مساله «یادگیری» است که طی این بده‌بستان‌ها حاصل می‌شود و تقریباً یک دهه است که در اقتصاد ایران اندک بوده و به سمت صفر میل کرده است. یعنی در یک بازه ۱۰ساله رشد اقتصادی ایران نزدیک به صفر بوده اما ترکیه تولیدش دو برابر و چین ۲.۵ برابر شده است.

اصل چهارم مربوط به چفت‌وبست اجتماعی و سیاسی و مجموعه مبهمی از عواملی مانند اعتماد، اطمینان، خوش‌بینی به حاکمیت، امید به بهبود شرایط در آینده و... است. وقتی میزان نومیدی مردم از آینده بالا برود، رفتار آنها تغییر می‌کند. این ناامیدی را با تبلیغات تلویزیونی و شعاردرمانی و سخنرانی نمی‌توان درمان کرد. اگر مردم احساس بی‌پناهی در برابر نهادهای حاکم داشته باشند، انتظاری به بهبود نخواهند داشت. در این شرایط باید سیستم تامین اجتماعی فعال‌تر شود، امنیت جانی و مالی و روانی مردم تامین شود و پوشش گسترده‌تری داده شود. خارج کردن مردم از شرایط بی‌اعتمادی و نومیدی و اقناع آنها به اینکه اقتصاد در مسیر درستی قرار گرفته، کاری است که دولت باید انجام دهد. نظام حکمرانی کشور باید اقدامات خود را در راستایی قرار دهد که ریسک زندگی مردم کمتر و کمتر شود (مقاله دکتر حسین عباسی منتشر شده در تجارت فردا)

تجویز راهبردی
اگر در جستجوی پیشرفت و عدالت باید حواسمان به هر چهار چرخ توسعه باشد.باید
پیش بینی پذیری را به اقتصاد و اجتماع برگردانیم با بودن در شرایط حساس کنونی به توسعه نمی رسیم
فعالان اقتصادی (از صادرکننده محصولات پتروشیمی یا خانمی که بوتیک شال و روسری دارد) باید مطمئن باشد که منافع فعالیت اقتصادی اش محترم است و به او می رسد.
به جای گفتار درمانی برویم به سمت واقعیت درمانی. با گفتار نمی شود مشکل امید را برطرف کرد، مردم بر اساس واقعیت ها قضاوت می کنند نه گفتارها و سخنرانی ها و وعده های تکراری ما
درهای کشور را باز کنیم. بگذاریم جهان ایران را کشف کند و ایران نیز جهان را. روابط بین الملل باید حداقل دو دهه در خدمت تام و تمام اقتصاد باشد. (شبکه توسعه)
@MostafaTajzadeh
4.4K viewsedited  05:00
باز کردن / نظر دهید