Get Mystery Box with random crypto!

فردای بهتر (مصطفی تاجزاده)

لوگوی کانال تلگرام mostafatajzadeh — فردای بهتر (مصطفی تاجزاده)
موضوعات از کانال:
گرم
تاج
آدرس کانال: @mostafatajzadeh
دسته بندی ها: دستهبندی نشده
زبان: فارسی
مشترکین: 42.75K
توضیحات از کانال

✳️کانال تلگرامی «فردای بهتر» با منش اصلاح‌طلبانه با ارائه رویکردی تحلیلی تلاش دارد به گسترش دموکراسی و بسط چندصدایی در جامعه ایران به امید فردایی بهتر برای ایران و ایرانیان قدم بردارد.
✅اینستاگرام: https://instagram.com/seyed.mostafa.tajzade

Ratings & Reviews

4.33

3 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

1

4 stars

2

3 stars

0

2 stars

0

1 stars

0


آخرین پیام ها 2

2024-04-13 16:30:34 ‍ دیدار نوروزی

فخرالسادات محتشمی‌پور

امروز دیدار نوروزی آقای خاتمی در دفتر ایشان به واقع یک تیر و چند نشان بود.
علاوه بر تازه شدن دیدار با خاتمی عزیز جمع کثیری از دوستان قدیم و همکاران و دوست‌داران همسرجان حضور داشتند که مجالی برای دیدار و گفتگو با آنان فراهم آمد و از آن مهم‌تر فرصتی مغتنم برای تبریک عید عزیزان به یار دربندم.

دست‌اندرکاران می‌گفتند عیددیدنی امسال از سال‌های پیش خیلی شلوغ‌تر است. علتش آشکار بود: پیام مردم را شنیدن و در کنار آنان ایستادن. درست به عکس خلوتی نماز جمعه اخیر با دلیل روشن مقابل مردم ایستادن و لجاجت و انگشت در چشم آنان کردن.

چه جالب که در کنار صف طویل عید دیدنی با سید محمد، صفی هم برای عرض سلام به سید مصطفی تشکیل شد!
از این که توانستم، در همان انفرادی سپاه و رهبر خواسته، صدای او را به رفقایش در جمعی گرم و صمیمی برسانم و اسباب خیر فراهم آورم خیلی خوشحال بودم.

یاد نوروز ۸۹ افتادم که او بعد از نه ماه اسارت در دوالف سپاه به مرخصی آمده بود و با هم به دیدار نوروزی آقایان خاتمی و موسوی و کروبی رفتیم. آن روزها خوش‌خیال منتظر گشایش و بهبود اوضاع کشور بودیم و باور نمی‌کردیم گره بی‌تدبیری آقایان، مست از باده‌ی قدرت، این‌چنین کور شود و حال وطن و هم‌وطنان عزیز این‌گونه خراب.

امروز همه می‌پرسیدند «عاقبت چه می‌شود؟» و چرا نباید پیش بینی آینده‌ی روشنی را داشت وقتی هنوز کارشناسان دلسوز و مشاوران دغدغه‌مندی هستند که فارغ از اندیشه به منافع شخصی، مصالح عمومی را اهمیت دهند و راه‌گشایی کنند.

سوال پرتکرار دیگر از من و همسرجان در مورد مرخصی ایشان بود و مقایسه این سال‌ها با سال‌های کودتایی که می‌شد با بازجوها حرف زد و حالی‌شان کرد که استقلال قوه قضائیه را زیر سوال بردن امری قبیح است. بد است دادستان در مورد دادن هر حق و حقوقی بگوید با اجازه بازجو بله‌ و بی اجازه بازجو خیر! هرچند آن موقع هم بازجوهای اطلاعات و سپاه کم آزار و اذیت و زشت‌کاری نمی‌کردند.

من لحظاتی کنار آقای خاتمی نشستم‌. احوال همسرجان را پرسیدند و حال دخترها را. گفتم خوبند و دعاگوی ملک و میهن ویران شده‌مان. ایشان برای تنهایی و محدودیت‌های مضاعف مصطفی و تبعید دکتر مدنی به زندان دماوند هم اظهار تأسف کردند. آن موقع هنوز از انتقال دکتر بهزادیان نژاد به اوین مطلع نبودیم که از استمرار این همه کینه‌توزی آقایان ابراز انزجار کنیم.

شاخه گلی را به نشان سپاس تقدیم خاتمی عزیز کرده برای سپردن نوبت به دیگر مشتاقان خداحافظی کردم.

آخرین نفری که با همسرجان صحبت کرد گفت آقای تاج‌زاده در زندان امیدوارتر از ماست که بیرونیم. گفتم اتفاقا تاج‌زاده به همین دلیل در زندان است. چون امید دارد نقد رهبر نهایتا کارساز باشد و بازگشت او به مردم و تغییر رویه‌اش، مملکت و مدیریت آن را به صلاح آرد.

راستی جهت اطلاع دوستانی که در مورد تلفن از خط ناشناس، در لحظات آخر این دیدار، سوال کردند، لازم است بگویم از دفتر مهندس ضرغامی بود در رابطه با اقدام ناصواب احداث مسجد در پارک قیطریه به دنبال پیامی که برایشان داده بودم.
نگران نباشید!
@MostafaTajzadeh
14.5K viewsedited  13:30
باز کردن / نظر دهید
2024-04-12 19:47:35
آن قُلِّۀ سِپیدِ دَماوَند
به شهروند نمونه دکتر سعید مدنی

ای درد‌مَندِ !
ای شَهروَندِ در بَند !
دانش‌ پَژوهِ در تَبعید !
عید در پِیِ عید !
با ما بِگو
تا چند عیدِ دیگر وَ تبعید دیگر
می توان رسید
به آن قُلِّۀ سِپید ؟
*
تبعیدیِ بی عید !
با آن مویِ سِفید !
با ما بِگو
تا چند عیدِ دیگر وَ تبعید دیگر
می توان رسید
به آن قُلِّۀ بُلَند
آن قُلِّۀ سِپیدِ دَماوَند ؟
*
ای سَربُلَند !

    سعید شهرتاش
14 فروردین 1403

@MostafaTajzadeh
18.8K viewsedited  16:47
باز کردن / نظر دهید
2024-04-09 00:39:17 ‍ آزادی زندانیان بی‌گناه محیط زیستی و قصه آقای مدنی

فخرالسادات محتشمی‌پور

این بهترین خبر آغازین روزهای فصل بهار و سال نو بود. اما با خبر عجیب صدور حکم ۷۴ ضربه شلاق برای حسین رزاق شیرینی آن در کاممان تلخ شد. نمی‌دانم قاضی وقتی قلم را به روی کاغذ می‌لغزاند، خودش می‌فهمد چه دارد می‌کند؟! آخر برای زندانی سیاسی بیماری که به گواهی اطبا و به شهادت هم‌بندانش به دلیل شدت بیماری و استیلای دردی دائمی و مستمر بر جانش، عدم تحمل کیفر دارد، حکم شلاق می‌نویسی؟ آن هم در ماه مبارک رمضان برای یک روزه‌دار؟ علت عدم دسترسی به متهم زندانی در مورد حکم آقای رزاق به همان میزان خنده‌دار است که اتهام اجتماع و‌تبانی در زندان برای آقای تاج‌زاده!

از اینها که بگذریم قصه پرغصه زندانی سیاسی مظلوم، دکتر سعید مدنی و خانواده مظلوم‌ترش ، انسان را متحیر می‌کند که ما داریم کجا زندگی می‌کنیم و چه کسانی برما حکومت می‌کنند و قاضیان حکومتی در دستگاه قضای وابسته و‌مطیع بازجوهای اطلاعات و سپاه دارند چه بر سر اسرای منتقد و آزاده و‌ بیش از خود آنان، بر سر خانواده‌هایشان می‌آورند؟

امروز همسر و فرزند آقای دکتر مدنی در زندان دماوند با ایشان ملاقات داشتند. با توجه به عدم برخورداری این زندان از امکانات، وسایل ضروری و مقداری خوراکی هم برایشان برده بودند که متأسفانه جز اندکی از آن را نپذیرفته بودند.

قرار بود در این ملاقات من هم همراهشان باشم که متأسفانه امکانش فراهم نشد. از منصوره جان و‌نازنینی دخترش خواهش کرده بودم بعد از ملاقات پیش من بیایند و اندکی استراحت کنند. ساعت نزدیک سه بود که رسیدند با حالی که من خوب می‌ فهمش و همه‌ی آن‌ها که تجربه‌ی مشابه دارند. منصوره گفت خوب شد نیامدی کارت ملی می‌دیدند و فقط بستگان درجه‌ی یک را راه می‌دادند.

وقتی شرایط امروزش را با زندان رجایی شهر مقایسه می‌کرد، من تازه یادم آمد که این زن چه دوران‌های سختی را سپری کرده و تحسینش کردم که علیرغم تحمل همه‌ی این سختی‌ها چقدر مقاوم است و صبوری می‌کند. و چقدر جا خوردم وقتی ناگهان پرسید فخری‌جان شما چطور با این‌‌همه سال زندان همسرجانت کنار آمدی؟

گفتم عزیزم به آن‌چه رفته فکر کن آن‌چه مانده هم به زودی سپری می‌شود و در دل خودم را ملامت کردم از این پاسخ دم دستی. واقعا گذران نه سال حکم را چطور می‌توان توجیه کرد و هضم کرد؟

خدا ریشه‌ی ظلم را بکند هرچند که طبق وعده‌ی قرآنی ظلم خود‌به‌خود و ناگزیر ریشه‌ی ظالم و حکومتش را خواهد کند.

#زندانیان_سیاسی_را_آزاد_کنید
#ظلم_بس_است

@MostafaTajzadeh
13.3K viewsedited  21:39
باز کردن / نظر دهید
2024-04-06 10:01:17
*برای عبدالله مومنی*
*و نجابت‌اش*

*شب*
*به تاریکی می‌نازد*
*کویر به خشکی*
*مرگ به سرطان*
*سلاطین به زندان*
*آنان که از غیظ ذره ذره دود می‌شوند*

*روز*
*به خورشید مفتخر است*
*دریا به سخاوتش*
*زندگی به امید*
*رهایی به آزادگان*
*آنان که پیوسته در شهر تکثیر می‌شوند*

*بهروز گرانپایه*


*فروردین ۱۴۰۳*
@MostafaTajzadeh
14.7K viewsedited  07:01
باز کردن / نظر دهید
2024-04-02 23:47:55 ‍ نامه همسر تاج‌زاده به همسر رهبر جمهوری اسلامی ایران

سرکار خانم منصوره خجسته باقرزاده
سلام علیکم

این اولین نامه‌ای است که به عنوان همسر یک زندانی سیاسی، در سال نو، برای شما می‌نویسم.
از آن‌جا که جواب سلام واجب است، امیدوار بودم نامه‌ی پیشین را پاسخ گویید. ولی درعین‌حال بی‌جواب گذاشتن آن مرا از وظیفه آگاهی رسانی به شما بازنمی‌دارد.
شاید بپرسند چرا همسر رهبر را مخاطب سوالات مربوط به ایشان قرار می‌دهم؟ پاسخ این است که فعلا نقد رهبر و نوشتن نامه‌ سرگشاده از نظربازجوها گناهی نابخشودنی و مستوجب کیفر است و هنوز در مورد نامه نگاری به اعضای بیت‌ ایشان دستوری صادر و اجرا نشده است.

سرکار خانم خجسته

من از روز اول عید بنا داشتم با شما در باب ستمی که به زندانیان سیاسی و خانواده‌هایشان می‌شود، سخن بگویم و بار دیگر بپرسم که آیا در زمان بازداشت همسرتان در رژیم گذشته هم این‌گونه رفتار می‌شد؟ و اگرنه چرا در جمهوری اسلامی و حکومت روحانیون، برخلاف سنت پیامبر (ص) و ائمه معصومین (ع) با مخالفین چنین غیراصولی و‌خشن و غیرانسانی برخورد می‌شود.

سرکار خانم

بناداشتم در مرقومه‌ی نوروزی‌ام شما را از نمونه‌هایی از برخوردهای غیرانسانی با زندانیان آگاه کنم اما خبر عجیب و تأسف‌باری که امروز شنیدم مرا برآن داشت که عجالتا همین یک فقره «تبعید یک زندانی سیاسی اندیشمند از اوین به زندان دماوند» را عنوان کنم.

امروز وقتی برای مراسم شب‌هفت استاد ارجمندم، بانوی فرهیخته و خدمتگزار، سرکار خانم زهرا شجاعی به بهشت زهرا رفته بودم، همسر عزیزم در تماس تلفنی به من گفت که آقای مدنی را به دماوند برده‌اند. فکر می‌کنید واکنش من چه بود؟ ذوق زده پرسیدم واقعا برده‌اند دماوند که چند روزی کنار خانواده باشد؟

همسرجان دلش نیامد بلاهت مرا به رویم بیاورد و گفت نه عزیزم او را به درخواست بازجوهای اطلاعات و با دستور قضایی به زندان دماوند منتقل کرده‌اند. آه از نهادم برآمد وقتی یاد مشکل زانودرد هم‌نام شما منصوره خانم اتفاق همسر دکتر مدنی افتادم که راه رفتن و به خصوص بالا رفتن از پله را برایش سخت کرده و حالا ملاقات‌ها نه در پایتخت بلکه در شهری دیگر باید انجام شود و با دردسرهای تازه.

واقعا عیدی از این بهتر نبود که به خانواده مظلوم این جامعه‌شناس ارجمند، که حاصل پژوهش‌های اجتماعی‌اش را سخاوت‌مندانه حتی در اختیار بازجوها گذاشته، بدهند؟
و آیا در این شب قدر عمل صالحی نبود که آقایان آمر و عامل انجام دهند و یا لااقل در این شب‌های عزیز بدنامی‌شان را بیشتر نکنند!

خواهر عزیز!

دوست دارم شما از همسرجانتان بخواهید به این پرسش خانواده‌های زندانیان سیاسی، بلکه همه‌ی شهروندان، پاسخ دهند که تا کی قرار است به جای پاسخ مقتدرانه به تهدیدات خارجی، فشار بر مردم را و خصوصا بر منتقدان محترم اسیرشان که دیوارشان از همه کوتاه‌تر است، زیاد کنند؟!

و البته سوال دیگری هم یادم آمد: رهبر پیام تسلیت درگذشت دکتر زهرا شجاعی را، که به عنوان اولین مدیر زن در جمهوری اسلامی،صادقانه و خالصانه و‌بی منت در وزارت آموزش و‌پرورش، وزارت کشور و ریاست جمهوری خدمت کرد، خطاب به چه کسی دادند؟

امروز بر سر مزار ایشان بیش از همیشه مرگ را به خود نزدیک دیدم شاید آخرین سوال این باشد که ما باورمندان به جهان آخرت چرا از عاقبت خود نمی‌ترسیم.

با تشکر از توجه‌تان
و با آرزوی تقدیری نیکو برای ملت عزیزمان در این شب قدر

فخرالسادات محتشمی‌پور همسر آزاده دربند سید مصطفی تاج‌زاده
۱۴فروردین ۱۴۰۳
۲۲رمضان‌المبارک ۱۴۴۵
@MostafaTajzadeh
22.9K viewsedited  20:47
باز کردن / نظر دهید
2024-03-31 01:15:53
سید مصطفی تاج‌زاده خطاب به بازجو:
من از ایران نمی‌روم
اگر می‌خواهید به این مردم خدمت کنید، باید در فراز و نشیب باید کنارشان باشید.
@MostafaTajzadeh
12.6K viewsedited  22:15
باز کردن / نظر دهید
2024-03-29 00:08:55 خاطرات هاشمی رفسنجانی، ۲۰ اسفند ۱۳۷۹:

خاتمی در مورد تاج زاده چه گفت؟/انتخاب

#تاریخ
#خاطرات
#آیت‌الله_هاشمی

جزئیات در
https://www.entekhab.ir/003EEf
@Tarikh_Entekhab_ir

@MostafaTajzadeh
13.2K views21:08
باز کردن / نظر دهید
2024-03-28 19:41:21 هیچ جریانی معادل ملت ایران نیست

سیدمصطفی تاجزاده


اعتراف می‌کنم که ذهنیت من مانند بسیاری دیگر از شهروندان نسبت به نسل جوان، بعد از مهسا کاملا مثبت شد. همیشه به جوانان امیدوار بودم، اما این نسل با جنبش زن، زندگی، آزادی نشان داد که می‌شود به آن‌ها تکیه کرد و آینده کشور را به آن‌ها سپرد تا فردای بهتری را برای ایران و ایرانی رقم بزنند.

من هرقدر در ستایش این نسل بگویم، کم گفته‌ام و این را از هوشمندی آن‌ها می‌دانم که به‌رغم تمام عصبانیت و خشم از بی‌کفایتی و گرانی و تبعیض و فساد و انسداد، دل به خارجی نبستند و خشونت را راه نجات نیافتند.

عزم و زمان‌شناسی و شجاعت و فداکاری آنان بود که حکومت را در مسئله حجاب اجباری مجبور به عقب‌نشینی کرد و گشت ارشاد را برچید. اما مسئله تمام نشده است. من همان حرفی را که به رهبر می‌زنم، به مخالفان او نیز می‌گویم که نه جمهوری اسلامی، تمام ملت ایران است و نه مخالفانش.

ما ملت متکثری هستیم و بزرگ‌ترین واقعیت جامعه ما تکثر و تنوع آن است که یک‌طرف داعش شیعی نشسته که معتقد به حجاب اجباری، بلکه پوشیه‌ی اجباری است و طرف دیگر هم معتقد به آزادی مطلق پوشش است و اصل حجاب را نشانه عقب‌ماندگی و خرافات می‌داند.

گرچه درصد و تعداد این طیف‌ها بسته به شرایط کم و زیاد می‌شود، اما مسئله این است که یک ملت متکثر نمی‌تواند به ثبات پایدار برسد، مگر آنکه همه نیروها مخالفان خود را به‌رسمیت بشناسند. آن‌ها را ببینند و به حساب آورند و در یک نظام دمکراتیک و مشارکتی به رقابت سالم و آزاد بپردازند.

به باور من امروز هر جریانی به هر اسمی خود را معادل ملت ایران بداند و درصدد حذف مخالفان خود برآید، به سرعت با بن‌بست و شکست مواجه خواهد شد.

عرض من به نسل جوان این است که از مشروطه تا امروز تمام نیروهای سیاسی، انحصارطلب بوده‌اند و می‌گفتند که اگر ما سر کار بیاییم، ایران گلستان می‌شود و البته همه‌شان هم شکست خورده‌اند. از آسمان هم که نمی‌شود نیروی جدید آورد! بالاخره همه بخشی از این ملت هستیم. به‌جای اینکه بگوییم ما «آری»، دیگران «نه»؛‌ بهتر است که بگوییم سازوکار انحصاری و حذفی «نه» و سازوکار دمکراتیک و مشارکتی «بلی». سازوکاری که در آن آحاد شهروندان احساس کنند راه رشد شخصی و تحقق مطالبات ملی ایشان باز است.

(بخشی از فصل ششم مصاحبه حسین رزاق با سیدمصطفی تاجزاده)

(گفت‌وگوهای زندان-پاییز۱۴۰۲)

برای خواندن متن کامل فصل ششم اینجا را لمس کنید.

@MostafaTajzadeh
12.8K views16:41
باز کردن / نظر دهید
2024-03-25 14:15:59یکه‌تازی رهبر پس از درگذشت هاشمی

سیدمصطفی تاجزاده


من اصلاحات به سبک و سیاق سابق و سیاست‌ورزی در چارچوب سیاست‌های کلانی که رهبر تعیین می‌کند و در حدی که او اجازه ورود به ارکان حکومت می‌دهد را با بن‌بست مواجه می‌بینم.

دقت شود که آقای خامنه‌ای، به‌ویژه پس از فوت آقای هاشمی، هیچ مخالفتی را با نظریات خود در درون نظام برنمی‌تابد و جز به تسلیم بی‌قیدوشرط تمام مقامات به مواضع و سیاست‌های خود راضی نمی‌شود و صرفاً به کسانی اجازه ورود به قدرت می‌دهد که نخواهند یا نتوانند در سیاست‌ها و برنامه‌هایی که ایران را به وضع اسف‌بار کنونی کشانده، تغییر معناداری بدهند.

جناح رهبری درعین‌حال از اصلاح‌طلبان می‌خواهند با معرفی نامزدهایی با شرایط بالا، ظاهری رقابتی به انتخابات بدهند و شریک جرم در مشکلات انباشت‌شده و نیز در سرکوب‌ها و بگیروببندها شوند، بدون آنکه بتوانند بهبودی آشکار در اوضاع به‌وجود آورند.

من با زینت‌المجالس شدن اصلاح‌طلبان مخالفم، ولی با اصلاحات ساختاری و رویکردی نه‌تنها مخالف نیستم، بلکه آن‌ها را مفید و حتی ضروری می‌دانم. با این تفاوت که بعد از جنبش »زن، زندگی، آزادی» آن‌ها را کافی نمی‌دانم و معتقدم باید با روش‌های مدنی و مسالمت‌آمیز، اصلاحات ساختاری و رفراندوم تغییر قانون اساسی را هم‌زمان دنبال کنیم.

از سوی دیگر دلیلی نمی‌بینم که هرگونه اصلاح اساسی درونی را ناممکن بخوانم. اگرچه معتقدم نباید به آن دل ببندیم و از تنویر افکارِعمومی و بسیج شهروندان برای تحولات بزرگ غفلت کنیم. می‌دانم استبداد سکولار مردم را به اسارت می‌گیرد، ولی استبداد دینی مردم را به بردگی می‌کشاند. و بین اسیر و برده تفاوت بسیار است و به‌همین‌دلیل پدیده‌ای پلیدتر از استبداد دینی نمی‌شناسم.

اما همچنین می‌دانم که استبداد به اسم اسلام، قدرت تحریک و بسیج بسیاری از قشرهای مذهبی را دارد و همین ویژگی، دمکراتیک‌کردن آن حکومت را دشوارتر، طولانی‌تر و پرهزینه‌تر می‌کند. به باور من باطل‌السحر جهل مقدس که پایه استبداد دینی است، آگاهی روزافزون شهروندان، به‌ویژه مومنان از ضررهای حکومت فقها و روحانیون است.


(بخشی از فصل بیستم مصاحبه حسین رزاق با سیدمصطفی تاجزاده)

(گفت‌وگوهای زندان-پاییز۱۴۰۲)


برای خواندن متن کامل فصل بیستم اینجا را لمس کنید.

@MostafaTajzadeh
13.1K viewsedited  11:15
باز کردن / نظر دهید
2024-03-23 10:55:15 ‍ بهارنامه برای آزاده‌ی دربندم

فخرالسادات محتشمی‌پور

سلام یاردربند ستم!
نوروزت مبارک

رسیده‌ایم به چهارمین روز بهار و من هنوز باور نمی‌کنم اهریمن این‌سان قوی‌پنجه دل‌های کسانی یا کسی را که باید مجوز حضورت در آغوش گرم خانواده را امضا می‌کرد، تسخیر کرده تو را و‌ ما را از بدیهی‌ترین و ابتدایی‌ترین حق‌مان محروم کرده باشد.

مهربانم!
ما این بهار نیز به دل طبیعت سخاوتمند پناهنده شده‌ایم و نیک می‌دانیم که دیوارهای بلند زندان و قفل‌های آهنین بندها و سلول‌ها مانع بهره‌مندی شمایان از این موهبت الهی نیست.چرا که این قفل‌ها به واقع بر دل ستمگر است که نه با آمدن بهار طبیعت نرم و نه با آمدن بهار قرآن رئوف می‌شود و بر زبان اوست که از خشونت به محبت و دوستی و مهر میل نمی‌کند.
و زنجیرها بر دست و پای ستمگر است که مانع گام نهادنش در مسیر حق و عدالت است و گشودن گره از مشکلات.

عزیزجانم!
این روزها که به لطف فضای مجازی هر روز پرده‌ای تازه و شگفت از چپاول و دروغ و دغل مدعیان مقابل چشمانمان به نمایش درمی‌آید، چقدر خوشحالیم و‌خدای را شاکریم که حقایق زود برایمان آشکار شد و صف خود را از ریاکاران دغلباز جدا کردیم و در زیر چتر وحدت مردم عزیزمان پناه گرفتیم. حال تو تاوان این نه گفتن به ابتذال و دروغ و نیرنگ را با حبس و محرومیت‌های مضاعف، به جرم نقد رهبر، می‌پردازی و‌ ما با محرومیت از حضور گرم و امیدبخشت در کنارمان.

آزاده دربندم!
من هم مانند تو خوب می‌دانم که دستگاه قضا و حتی بازجوهایی که عادت کرده‌اند در برابر زندانی، خود را حاکم و صاحب اختیار مطلق بدانند، هیچکاره‌اند و هم از این رو متقاضیان حقوق آزادگان دربند را به یکدیگر پاس می‌دهند. دادستان از دادیار ناظر زندان نظر می‌خواهد و او از مسئولین زندان و آنگاه که مسئولین زندان قصد مساعدت دارند دادیار می‌گوید نظر دادستان شرط است. دادستان که تا پیش از این شرط سپری شدن یک سوم حکم را مانند برگ برنده‌ای مقابل چشمان ما می‌گرفت. حالا که مدتی است این شرط محقق شده زبان در کام فروبرده به مقام بالادست چشم‌دوخته است.
رئیس قوه قضائیه هم که به گفته‌ی بازجوها کاره‌ای نیست. آن‌ها همان روزهای نخست بازداشت غیرقانونی تو پیروزمندانه به من گفتند که کل این پرونده معظم پیچیده در دستان ماست. پرونده‌ای که انتشارش، با هک شدن سایت قوه قضائیه، سازندگانش را بیش از پیش رسوا کرد.

همسرجانم!
درجایی خواندم که رئیس عدلیه در پیام نوروزی خود گفته «سالی که گذشت، مبارزه با فساد درون قوه‌ای و برون قوه‌ای را در صدر اولویت‌های کاری خود نشاندیم»
اما نمی‌دانم ایشان چرا به سوال ساده و روشن من در سالی که گذشت یک پاسخ صریح نداد و مطالبه حقوقی‌ام را از عدالت‌خانه در آخرین روز اداری بی پاسخ گذاشت.
همه‌ی این‌ها می‌دانند که جرم بزرگ و نابخشودنی تو نقد رهبر است اما جرأت بیانش را ندارند. و همه‌ی ما گوش به صدای تو سپرده‌ایم که از زندان رساتر از همیشه به ما می‌رسد.

مصطفی جان!
در سال نو گام‌هایت در راه حق استوارتر و زبانت در بیان حقیقت گویاتر باد

یار همراهت
فخری
۴ فروردین ۱۴۰۳

رونوشت:
-رئیس محترم قوه قضائیه
-سرکار خانم‌ منصوره خجسته

@MostafaTajzadeh
13.7K viewsedited  07:55
باز کردن / نظر دهید