جام لطیف

2018-04-30 15:12:53 لینک زیر حاوی اطلاعات خوبی است. یک مطالعه طولانی روی سلامت انجام شده که نشان داده است روابط بر سلامتی اثر بیشتری دارند تا ژن، شهرت، ثروت و امثال آن. دقیق و کامل آن را در لینک زیر مطالعه کنید:
https://news.harvard.edu/gazette/story/2017/04/over-nearly-80-years-harvard-study-has-been-showing-how-to-live-a-healthy-and-happy-life/ باز کردن / نظر دهید

2018-04-21 15:53:20 برای کسانی که دوست دارند مباحث علمی را از افراد موثق یاد بگیرند عضویت در سایت مکتبخونه را توصیه می کنم. البته اپ آن در بازار هم هست. امکان بهره برداری از اساتید دانشگاه های مطرح کشور همچون دانشگاه صنعتی شریف، امیر کبیر، تهران و ...
https://maktabkhooneh.org/ باز کردن / نظر دهید

2018-04-21 15:39:37 عامل رشد و توسعه
چند بار در طی این 6 سال اخیر متنی از مسیر های مختلف دستم رسیده است. روایتی در مورد چرچیل در بحبوهه جنگ جهانی. اینکه ایشان قصد شرکت در جلسه ای را داشتند ظاهرا راننده از مسیر ورود ممنوع قصد میانبر زدن داشته که پلیس از عبور آنها ممناعت کرده و در پاسخ اینکه این اتوموبیل آقای چرچیل است گفته است قانون قانون است و برای همه یکسان. در آن هنگام هم ظاهرا چرچیل به راننده اش می گوید که ما جنگ را خواهیم برد چون هنوز در این کشور احترام به قانون وجود دارد و نظم برقرار است.
کاری به درست و غلط بودن ماجرا ندارم چون مطلب را پی گیری دقیق نکردم.
امروز جلو چشمان من اتفاقی افتاد که به نظر خیلی عادی است. یک موتور سوار از پیاده رو در حال عبور بود. پلس در حاشیه خیابان در حال متوقف کردن موتورسواران بود. یک سرباز وظیفه با لحنی ترحم برانگیز به موتور سوار گفت «خب می بینی که جریمه می کنند». این را گفت اما چشم پوشی کرد تا او بگذرد.
راستش کاری ندارم به اینکه آن دو چه کردند (قانون شکنی). اما اصل داستان منی بودم که شاهد آن ماجرا بودم. نمی دانم چرا برای لحظه ای کار آن پلیس جوان را خوب و افتخار آمیز دیدم. به قول خودمان گفتم دمش گرم چه آدم مشتی و باحالی!!
اگر نظم و قانون را موتور رشد و توسعه بدانیم این روایت ما و به ویژه رفتار کسانی در جایگاه من (ناظران، رهگذران، افرادعادی، عامه مردم) ما را در چه مرحله ای از آمادگی برای رشد و توسعه نشان می دهد.
بیایید به خودمان و به اطراف مان عمیق تر نگاه کنیم و به جای سرزنش دیگران رفتارهای خودمان را اصلاح کنیم و نظم و قانون را ارجح بدانیم.
https://t.me/mybookchannel باز کردن / نظر دهید

2018-04-21 15:33:28 سلام و وقت بخیر پیرو نظر برخی از دوستان در مورد اظهار نظر درباره برخی از مسایل اقتصادی روز از جمله نرخ ارز لازم است صادقانه عرض کنم اگر قرار به حرف زدن باشد و فرضیه بافی کردن می توانم شبانه روز داد سخن دهم اما اگر قرار باشد حرف درست بزنم واقعا حرفی برای گفتن ندارم. باز کردن / نظر دهید

2018-04-20 14:02:22 https://www.aparat.com/v/RUybu باز کردن / نظر دهید

2018-04-17 16:58:10 سلام ادرس این کانال در پیام رسان های داخلی
سروش [Forwarded from سروش]:
https://sapp.ir/personal24
بله
@personal24 باز کردن / نظر دهید

2018-03-30 19:02:08 سلام به همگی و آرزوی سالی همراه با سلامتی، تندرستی و هدفگرایی
برای همه کسانی که احساس خوبی از خودشان ندارند نکته ای دارم به خصوص آنهایی که این احساس در آنها بسیار شدیدتر است. به نقطه اقدام رسیده اند برای تغییر. نمی خواهم زیاد حرف بزنم چون خودم هم زیاد نمی دانم اما چند نکته ای با تجربه کسب کرده ام آنها را با شما شریک می شوم شاید کمک کننده باشد.
1. واقعیت به آن اسفباری که فکر می کنیم نیست. مراقب باشیم ذهنمان ما را گول نزند. واقعیت را در نظر بگریم برای معنی بخشی به آن سعی کنیم روز و مورد را بفهمیم. یعنی چی؟ یعنی اینکه در تفسیر مورد نگاهی به موارد همتا هم داشته باشیم. اگر کار ما خوب پیش نمی رود کار کسانیکه در پوزیشن های مشابه ما هستند را نیز در نظر بگیریم این یعنی درک روز. دیگری اینکه مورد را در گستره زمانی رصد کنیم. یعنی تغییرات در طول زمان.
2. همیشه بدتر از بد وجود دارد. اجازه ندهیم ذهن ما به ما بقبولاند که بدتر از این دیگر نمی شود. یک خودتاملی بکنید خواهید دید که همیشه بدتر از آنچه که می بینید می تواند رخ دهد. این منطقی می شود که تفکر را رها کنیدعقل را رها کنید. عقل کارش لگام زدن به نفس است اگر آن را رها کنید نفس می تازد و نتیجه اش مشخص نیست.
3. توقعات خود را واقعی کنید به جای وابسته بودن این باور را جایگزین کنید که کسی نگران شما نیست. با داد زدن و سرو صدا کردن انرژی خود را از دست ندهید. همه به فکر خود هستند پس طوری رفتار کنید که آنها هم به پیش بروند در عوض این احساس، انرژی آنها هم بر بادبان شما خواهد وزید.
4. هزینه نتراشید. این نکته مقداری محافظه کارانه است اما اگر یادمان باشد این نکات مربوط به زمانی است که به هر دلیلی احساس خوبی نداریم و این حس ناخوشایند ما را به انجام کاری (هر کاری. این باور ایجاد شده است که هرجایی بهتر از اینجاست که هستم) تحریک می کند. این کار برای فردی در این موقعیت روانی مانند بوکسوری است که ضربه خورده و هنوز متوجه نشده موقعیت خودش و رقیبش چگونه است اقدام به انجام حملات ریسکی می کند. در اکثر مواقع این حملات نتیجه معکوس دارند. باید صبور بود و گذاشت مقداری گرد و خاک ها بخوابد. مطمئن باشید اگرچه فرصت ها گذرا هستند اما چنانچه شما هوشمند بمانید خودشان صدایتان خواهند زد. به ویژه در این شرایط مراقب حرکات اغوا گرانه باشید. در رمان قمارباز داستایوفسکی ترسیم جالبی در مورد باخت های بزرگ و آس و پاس شدن وجود دارد. افرادی هستند که عامدانه یا غیرعامدانه شما را به شرط بندی بزرگتر برای جبران شکست قبلی تحریک می کنند این افراد ممکن است خود شما باشید.
https://t.me/mybookchannel باز کردن / نظر دهید

2018-03-06 10:09:43 زندگی را بتکانیم
در فرهنگ ما ایرانیان رسوم بسیار خوبی وجود دارد یکی از آنها رسم خانه تکانی قبل از شروع سال نو است. در خانه تکانی انگار ما یک عمر خاطره را مجدد ورق می زنیم. یه چیزهایی پیدا می کنیم که امروز دیگر به آنها نیاز نداریم اما زمانی که می خواستیم و دنبالش گشتیم از پیدا نشدندش چه فشارهایی رو که تحمل نکردیم چه آسیب ها به خود و روابطمان که نزدیم. اما حالا پیدا شد خاطره اش بروز کرد اما فراموش نکنیم ما بدون بودن آن زنده ماندیم. دوام آوردیم. در همین نقطه می خواهم عمیق تر شویم. یک نگاهی به زندگی مان بیندازیم چه قدر چیزهایی که ما برای آنها خیلی زحمت کشدیم برای داشتن آنها و احساس می کردیم بدون آنها نمی شود و نمی توانیم اما امروزه می بینم شده و می توانیم. خیلی چیزها مثل برخی وسایل خانه در خانه تکانی هستند می شود آنها را کنار گذاشت،داخل انباری یا حتی خارج از خانه گذاشت. نه تنها چیزی از دست نمی رود بلکه فضا برای چیزهای مناسب تر باز می شود. یک احساس تعلق بین ما و آن وسایل وجود دارد انگار همزیستی ما را به هم به لحاظ روانی گره زده در حالی که ما انسانیم و آن یک شی. برای حس بهتر و موثرتر بودن امروزه باید ابزار و وسایلی که امروز نیاز داریم را ابتیاع کنیم و برای ابتیاع آنها باید از وسایل غیرضروری دل بکنیم. برای رفتار های جدید باید رفتارهای قدیمی ناموثر را کنار بگذاریم. ما نیاز به خانه تکانی در ذهن و در کسب و کار همانند خانه مان داریم.
یک بازاندیشی نیاز داریم تا چیرهای خیلی موثر قدیمی را که امروز دیگر نیازی به آنها نیست، شکوهمندانه و در قالب یک رویداد معنی دار از قطار زندگی، کسب و کار و امثال آن پیاده کنیم. این کمک می کند سبک تر شویم و سبک تر شدن یعنی موثرتر شدن، انرژی کمتر مصرف کردند و فعالیت بیشتر داشتن. کار سختی است اما گریزی از آن نیست اگر حال خوب را خواهانیم.
https://t.me/mybookchannel باز کردن / نظر دهید

2018-03-03 16:22:14 مدل غیر خطی تکامل فناوری
باور عام در مورد نوآوری و فناوری این است که فناوری در ادامه سلسله مراتبی از تلاش های پژوهشی شکل می گیرد یعنی ابتدا پژوهش بنیادینی انجام شود، سپس پژوهش های کاربردی انجام شود تا یافته های بنیادین را به مسایل بشری ربط دهد و سپس پژوهش های تحقیق و توسعه شکل گیرد و از دل آن فناوری هایی تکامل یابد تا به صورت علمی به مسایل بشری پاسخ دهد.
این تفکر در جامعه جهانی تا 1980 هم خیلی رایج بود اما تنوع فناوری ها و خاستگاه های آنها نشان داد که اساس این منطق منطق جامعی نیست و نمی تواند تبیین درستی برای برخی از نوآوری ها داشته باشد.
همین نواقص تا اندازه ای باعث شد که مدل خطی به نوآوری مورد تردید قرار گیرد و مدل های غیر خطی مورد توجه قرار گیرند. این مدل در واقع ترتیب سه گانه فوق را رد نمی کند بلکه بیان می کند که تمامی فناوری ها با آن مدل تبیین نمی شوند.
نتیجه این می شود که حرکت فناوری با حرکت علم و نظریه همراه نیست. اگر فرضیه مدل خطی درست بود باید تمامی فناوری ها از دل یافته های علمی و یا توسط افراد علمی دانشگاهی مطرح می شد اما در حالی که این گونه نیست و خیلی از نوآوری ها و اختراعات در دنیا توسط افراد غیر دانشگاهی و بدون اتصال با نظریه های علمی شکل گرفته اند.
نتیجه: 1. اگر به عنوان یک کارآفرین به دنبال پاسخ دادن به یک نیاز هستید صرفا خود را مقید به یافته های نظری نکنید، گاهی شهود و خلاقیت آگاهانه و گاهی تصادفی می تواند به راه حل های سودمندی ختم شود.
2. گاهی برای یافتن راه حل کمتر نیاز به نظریه ها و یافته های علمی داریم تا دیدن نقاشی های کودکانه و یا دیدن کارکرد یک دستگاه و یا دیدن تلاش های یک مورچه و امثال آن.
3. برای کارآفرین شدن حتی در فناوری های سطح بالا الزاما مدرک تحصیلی از دانشگاه های معتبر کمک کننده نیست.
https://t.me/mybookchannel باز کردن / نظر دهید

2018-03-03 16:03:47 مراقب دیو حماقت باشیم
مراقب حماقت خودمان باشیم. نه برای حفظ خود بلکه برای توسعه و پرورش خود و کامیابی بیشتر در هر زمینه ای. عادت کرده ایم بیشتر از اینکه بخوانیم و تلاش برای دانستن کنیم تلاش برای تبیین کردن و توضیح دادن و توجیه کردن می کنیم. از ما می پرسند که چرا مثلا این کالا رو خریدید. واقعیت را نمی گوییم که چرا؟ اما تا دلمان بخواهد توجیهاتی برای آن می آوریم. و گاها اینقدر به این توجیهات خودتولیدی دلبسته می شویم که حاضریم جانمان را برایش هزینه کنیم.

این به معنی آن نیست که شانسی و تصادفی دست به کار شویم نه بلکه توجه به این است که در زمان تصمیم گیری با دقت بر اساس توان خود به جستجوی اطلاعات و مقایسه بپردازیم و بعد از تصمیم گیری نیز در توجیه آن فقط همان ها را که می دانیم بیان کنیم نه انبوهی از اطلاعات ناسنجیده و مورد مداقه قرار نگرفته. حماقت در ندانستن نیست بلکه از نظر من در وانمود کردن به دانستن چیزی است که واقعا نمی دانیم.

برای دوری از دام حماقت، لازم است نگرش خود را تغییر دهیم. باور کنیم که دنیا یک سیستم کاملا شناخته شده برای بشر نیست. حتی دم دستی ترین مسایل رو به روی ما توجیه علمی دقیق و قطعی ندارند و اکثر اوقات با یک فهم جدید در فضای علمی ساختمان دانش در زمینه های مختلفی دچار زلزله می شود.
https://t.me/mybookchannel باز کردن / نظر دهید