Get Mystery Box with random crypto!

گـزیده‌هایی از کتـاب « درآمـدی به تـاریخ فل | نصرالله حكمت

گـزیده‌هایی از کتـاب
« درآمـدی به تـاریخ فلسفهٔ اسـلامی »

ادامهٔ مبحث پیشین دربارهٔ
« فلسفهٔ نقـد عقـل »

و إنّ الانفس البشریّة أشدُّ مُناسبةً لتلک الجواهرِ المَلَکیّةِ منها للأجسام المحسوسةِ ، و لیس هناک احتجابٌ و بُخلٌ ، انّما الحجابُ للقوابل . ۱

ارتباط و مناسبت نفس‌های انسانی ، با آن جـواهـر ملکی بسیار بیش‌تر است تا با اجسام محسوس ؛ و در آن جا هیچ گونه بخل و احتجابی نیست ؛ هر چه حجاب است از آن قوابل است .

در ذیل این فقره ، گفتنی‌ها را باید گفت هر چند کوتاه . اولین گفتنی این است که نفس انسانی ، از آن جا که ذاتش شعور و خودآگاهی است ، گر چه در جهان اجسام محسوس گـرفتار آمـده ، مناسبت و ارتباطش با عالم ملکوت و علم و آگاهی آن عالم ، به مراتب بیش‌تر از جهان محسوس است . دنیای اجسام محسوس ، دنیای ناآگاهی و غیبت و عدم حضور است . اجزای جهان محسوس ، از یکدیگر غایب و بی‌خبرند . نفس انسانی که از سنخ عالم ملکوت و جهان علم و آگاهی است ؛ نسبتی هم با این دنیای غیبت و بی‌خبری دارد ؛ و در حال برزخیت و «میان‌بودگی» مستقر است ؛ برزخ میان دنیای اجسام محسوس که دنیای بی‌خبری است ، و عالم ملکوت که ساحت علم و آگاهی است .

در چنین وضعیتی یک مفهوم دیگر متولد می‌شود و قـدم به میدان می‌نهد ؛ مفهوم «قابلیّت» . با پیدایی مفهوم «قابلیّت» بابی گشوده می‌شود به نام «نقادی» و ضرورت آن . این نقّادی نگـرشی سنجشی است که همهٔ جوانب وجودی انسان را در بر می‌گیرد ؛ یعنی نقد انسان است و نفس او و قوای ادراکی او و عقل او . امّا در این جا هنوز یک نکته ناگفته مانده است و آن این که پیرو تولّد مفهوم «قابلیّت» در وضعیّت برزخی و «میانْ‌بودِ» انسان ، اینک وقوف بر این وضعیّت ، و التفات به این قابلیّت ، شرط تحقّق نقّادی است . یعنی اگر انسان ، جایگاه خود را در جهان هستی نشناسد ، و از «میانْ‌بودگی» و «قابلیّت» خود بی‌خبر باشد ، یا به نقّادی عقل و ادراک خود ، اقدام نمی‌کند و یا اگر اقدام کند ، اقدامی عقیم و عبوس و بی‌ثمر است ؛ و یا ثمری تلخ و گس و نامطلوب دارد . وقوف بر وضعیّت برزخی ، و آگاهی از «قابلیّت» را ، که شرط تحقّق نقّادی همه جانبه و ثمربخش است ، «میانْ‌بود آگاهی» می‌نامم .

در مبحث «قابلیّت» ، انگار ابن‌سینا پرسش مقدّری را مد ّنظر دارد . اگر کسی بگوید که درست است که انسان در وضعیّت قابلی و در حال پذیرش از عالم ملکوت و عوالم برتر قرار دارد امّا شاید که عوالم برتر و عالم ملکوت میل به آن نداشته باشند که همهٔ آگاهی و دانـایی و علـم را در اختیار انسان نهند . اینک چه باید کرد ؟.
پاسخ ابن‌سینا این است که : «لیس هناک احتجابٌ و بخلٌ» در آن جا ، هیچ‌گونه حجاب‌اندازی و بخلی در کار نیست . آن جا که «جهان بر سو» و عالم ملکوت و فراسوی جهان انسان است ، منبع بارش و ریـزشِ علم و آگاهی است ؛ و هیچ‌گونه حجاب و بخل و امساکی در کار نیست ؛ از آن‌جا بی‌وقفه علم فرو می‌بارد . حجابی اگر در کار است - که هست - از این سو است ؛ از سوی «قوابل» ؛ «انما الحجاب للقوابل» .

وقتی ابن‌سینا از «حجاب قوابل» سخن می‌گوید ، مرادش این است که هر گونه اختلالی در علم و آگاهی ، و هر کاستی و نقصی در دانایی پدید می‌آید ، ریشه‌اش را باید درون انسان جست . جهان ، جهان علم و آگاهی است و از آسمان ، دانایی و شناخت می‌بارد ؛ این ، انسان است که باید ریشهٔ نقصان معرفت و نبود دانش و آگاهی را در اندرون خود بکاود و بیابد .
۱ . کتاب النفس ، ص ۲۴۷ .

درآمـدی به تـاریخ فلسفهٔ اسـلامی
صص۳۹۷-۳۹۹

#دکتر_نصرالله_حکمت
#همراه_با_کتاب
#درآمدی_به_تاریخ_فلسفه_اسلامی
@nasrollahhekmat