۶ . کربلا و شبهات مقدمتاً دو نکته را به اختصار میگویم ( این دو نکته را در مباحث سال گذشته به مناسبت حلول ماه محرم و ذیل عنوان «عاشورا نهری از نور در ظلمت شب تاریخ» بحث کردهام) : الف . عاشورا گرچه در بستر زمان و در برههای از تاریخ ، واقع شده اما حقیقتی فراتاریخی دارد و با لحاظ همین حقیقت است که توانسته نقطهٔ عطفی در تاریخ بشری باشد . بنابراین پارهای از جزئیات آن که در تاریخ، ثبت شده یا نشده ، اهمیت چندانی ندارد و نباید اصل این حقیقت را تحتالشعاع این جزئیات قرار داد و بر اساس آنها حقیقت واقعه را مخدوش دید . ب . کسانی میتوانند با این واقعه ، ارتباط برقرار کنند و زبان آن را دریابند که در ساحت آن ، قرار داشته باشند و به مثابهٔ انسان بزرگ ، این واقعه را در کنار سایر وقایع فراتاریخی ، پنجرههایی تلقی کنند که به روی جهان غیب و حقایق هستی گشوده است . کسی که در فضای این واقعه قرار ندارد و بیرون از آن ، میخواهد آن را از راه خواندن تاریخ و یا از طریق کلمات بشناسد ، هرگز نخواهد توانست با آن ارتباط برقرار کند .
اینک سخن ما این است که تقریبا همهٔ شبهاتی که در بارهٔ واقعهٔ عاشورا شنیده میشود ، از ناحیهٔ کسانی صادر میشود که به نحوی بیرون از ساحت این واقعه هستند و هیچگونه ارتباط ایمانی و وجودی و عاطفی با آن ندارند . وقتی از منظر اینان و همهٔ کسانی که در «جهانلانه» زیست میکنند ، به کربلا و واقعهٔ عاشورا به عنوان رویدادی صرفا تاریخی بنگریم ، لبریز از اشکال و ابهام و سؤال و شبهه است ؛ و وقتی کار کسانی را بنگریم که پس از گذشت صدها سال از این رخداد ، امروز مینشینند و در عزای حسین و یارانش ، گریه و زاری و فغان میکنند و بر سر و سینه میزنند ، کارشان را خندهدار و مضحک میبینیم. اکنون برای این که عظمت و شکوه این عزاداری و سینه زنی و تعزیه خوانی و مرثیهسرایی را بفهمیم و درک کنیم ، هیچ راهی نیست جز این که از جهان کوچک خود خارج شویم و قدم در ساحت والای این واقعه نهیم و بدین گونه تبدیل به «انسان بزرگ» شویم ؛ آنک بیتردید ، در فراق حقیقت و پاکی و زیبایی ، خواهیم گریست و در سوگ انسان و انسانیت ، فغان خواهیم کرد و بر سر و سینه خواهیم زد .