Get Mystery Box with random crypto!

نصرالله حكمت

لوگوی کانال تلگرام nasrollahhekmat — نصرالله حكمت ن
لوگوی کانال تلگرام nasrollahhekmat — نصرالله حكمت
آدرس کانال: @nasrollahhekmat
دسته بندی ها: دستهبندی نشده
زبان: فارسی
مشترکین: 2.14K
توضیحات از کانال

كانال با نظارت و اشراف دكتر نصرالله حكمت اداره شده و هدف آن "نشر آگاهى" و "بسط خود آگاهى" در حوزه‌هاى ايمان، عرفان و فلسفه، با محوريت آراى ايشان است.
لينک ارجاع به ابتدای كانال:
https://t.me/nasrollahhekmat/1
ادمين‌ها:
@farzadfarshid
@nahekmat

Ratings & Reviews

3.33

3 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

1

4 stars

1

3 stars

0

2 stars

0

1 stars

1


آخرین پیام ها

2022-09-01 14:06:15
بـرگی از کتاب «مسئله چیست؟»

بذرهای سوخته
اطاعت ، تنها در برابر قدرت تحقّق می‌یابد و آن‌جـا که قدرتی در کـار نیست ، اطاعتی هم نیست . جایی که قدرت ، قدرت حقیقی است اطاعت لازم است و انسان باید فقط در برابر قدرت حقیقی ، تسلیم باشد .
قدرت حقیقی چیست و از آنِ کیست ؟
قدرت از زوایای گوناگون قابل بحث و بررسی است . این‌جا به مناسبت بحث استخفاف به یکی از نشانه‌های بارز و برجستهٔ قدرت حقیقی و به یکی از ثمرات مهمّ آن -- و متقابلاً به همان نشانه و ثمره در قدرت دروغین و کاذب -- اشاره می‌شود تا سخن ما در باب استخفاف به برگ و بار نشیند :

الف . یکی از علائم بسیار مهمّ قدرت حقیقی این است که صاحب آن ، تمام ظرفیّت اقتدار خویش را به کار نمی‌گیرد ؛ بل قدرت او تابع اراده‌ای است که آن اراده برخاسته از حکمت ، فرزانگی و ایمان به غیب است . در میان انسان‌ها آن‌که فهیم و پخته و صاحب کمال است و در عین حال قدرت دارد -- خواه در شکل ثروتی تجلّی کند ، یا مقام ، یا علم ، یا محبوبیّت ، یا سخنوری و غیره -- چنین نیست که او با داشتن قدرت ، ترکتازی کند و هر چه بتواند انجام دهد . مثلاً اگر قدرت بیان سحرآمیزی دارد و می‌تواند با نفوذ کلامش بسی کارها کند ، چنین نیست که از این حربهٔ قاطع همواره و در همه‌جا و به منظور رسیدن به اهوای نفسانی خود بهره گیرد ؛ بل سخن به قاعده و سنجیده و در حدّ نیاز می‌گوید . در سایر قدرت‌ها نیز چنین است ؛ پهلوان ناموری که هیچ کس را یارای معارضه با او نیست ، اگر صاحب کمال باشد ، فـروتن و افتاده است و نه تنها ضعیفان را نمی‌آزارد که یاور و پناه آنان است . به اجمال و سربسته باید گفت که همین است سرّ دست یافتن به اسم اعظم خداوند . قدرت حقیقی را به کسی می‌دهند که بر خویش مسلّط باشد و از آن به قاعده و درست بهره گیرد . در این قدرت ، قدرت رحمانی است . در برابر ، آن‌که فاقد کمال و ایمان است ، از همهٔ ظرفیّت قدرت خود استفاده می‌کند . کسی که ظرفیّتش کم و اندک است ، از همهٔ آن بهره می‌گیرد شاید بزرگ و ستبر به چشم آید . او با استفاده از تمام توان خود ، می‌خواهد کوچک و حقیر بودن ظرف خود را پنهان کند . عمدهٔ تعدّی‌ها ، تجاوزها و حق‌کشی‌ها در دنیای انسـان‌ها مولود قدرت‌های حقیر و کوچک است که می‌خواهند در اوج خود ظاهر شوند . این قدرت ، قدرت شیطانی است . شیطان ، قدرت بزرگی نیست ؛ مکر و فریب او به اندازهٔ خود او ، ضعیف و کوچک و حقیر است ؛ امّا ویرانگری و تخریب این قدرت ضعیف ، از آن‌جا ناشی می‌شود که او از تمام ظرفیّت این قدرت -- بی‌هیچ قید و بندی -- بهره می‌برد و برای رسیدن به مقصود هیچ کاری را فرو نمی‌گذارد ؛ در این‌جا اراده‌ای لگام گسیخته و سرکش ، تابع محض قدرتی حقیر است .
مسئله چیست ؟
صص ۱۲۴ - ۱۲۵

#دکتر_نصرالله_حکمت
#همراه_با_کتاب
#مسئله_چیست

@nasrollahhekmat
130 views11:06
باز کردن / نظر دهید
2022-08-29 09:26:55 .
از کتاب
      «زندگی معنا» یا «معنای زندگی» ؟

     در معبد خدای
     دین استبداد ،
     دین متولیان ادیان ،
     نخستین قربانی ،
     «زندگی معنا» است
     و پیامد آن
     به قربانگاه بردن
     علوم انسانی است .


@nasrollahhekmat
352 views06:26
باز کردن / نظر دهید
2022-08-29 03:26:34 ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
«بــازنشــر»


تفسیر عاشورا

۸ . کربلا و حقیقت ناب عقل و دین

    السلام علیک یا اباعبدالله الحسین
       السلام علی الشیب الخضیب
          السلام علی الخد التریب
         السلام علی البدن السلیب

آن‌چه در این ‌جا می‌گویم و پیش از این در بارهٔ کربلا و عاشورا گفته‌ام ، نه کلام است ، نه تئولوژی ، نه اعتقادات ، نه ایدئولوژی و نه حتی انتولوژی ؛ بلکه فراتر از انتولوژی و هستی‌شناسی است . این‌ها در قالب هیچ‌گونه «لوژی» و «لاجیکی» نمی‌گنجد و هیچ مفهومی تاب حملشان را ندارد . حقایق تجربی و انضمامی زندگی ایمانی یک انسان است . حقایق ایمانیِ عریان و نابی است که بر خاک افتاده و سمکوب شده است . حقایقِ در خاک و خون طپیده است . آری این‌جا کربلا است . سرزمین حقایق سربریده و خاک‌آلوده و به خون خفته .
   از کربلا می‌گویم . از سرزمین حقایق ناب عقل و دین . غیر آن را نمی‌شناسم و نمی‌دانم که چه می‌گویند ؛ نه روشنفکرانِ از حقیقت گریخته را ؛ و نه  دین‌فروشانِ حقیقت‌به‌منفعت آمیخته را . این هر دو به یاری هم چیزی از عقل و دین باقی ننهاده‌اند . هر روز به دست آنان تکه‌ای از عقل و دین، تخریب می‌شود .
من فقط کربلا ، و عقل و دین کربلا را می‌شناسم و می‌خواهم . عقل و دین من ، عقل و دین حسین است . بندهٔ حقیر به عنوان کوچک‌ترین مرثیه‌خوان کربلا ، وظیفهٔ خود می‌دانم که برای «تک‌انسان»‌هائی که می‌خواهند هم از دام حقیقت‌فروشان برهند و هم از دام حقیقت‌گریزان ، حقایق ناب ایمانی و فلسفی را که در کربلا ، به خاک و خون طپیده ، به قدر ظرف کوچک فهمم  بگویم . برای هر یک از این معانی یک کتاب حرف و سخن دارم اما این‌جا فضای تنگ اجمال و ابهام است و منِ فقیر ، نه روشنفکر که ابهام اندیشم .
     سال‌ها پیش ، کسی که چند کتاب فلسفه خوانده بود ، روزی به من گفت که : « زیارت عاشورا ، فحشنامه است .» و مرادش این بود که در این متن ، آل امیه و آل مروان و دیگر جفاپیشگان ، پیوسته  لعن شده‌اند. به راستی باید گریست برای غربت حقیقت در متن روزگار «ستر المحجوب» . از نگاه من ، زیارت عاشورا ، زیارت جامعهٔ کبیره ، و متن همهٔ زیارت‌ها و دعاهائی که از ناحیهٔ امامان معصوم شیعه درود خدا بر آنان ، رسیده است ، مشتمل بر حقایق ناب ایمانی است که با تنزل مرتبه ، می‌توان آن‌ها را در ساحت عقل ناب فلسفی به تأمل نشست و‌ اسرار جهان هستی ، و رموز زندگی انسانی را از دل کلمات عظیمش استنباط کرد . خاک بر سر من که چنان ذهنم آلوده به مسائل خوار و خفیف فلسفیِ این روزگار شده که قدرت درک حقایق ناب ایمانی و فلسفی را از دست داده‌ام . در زیارت عاشورا  حقایق ناب عقلی ، از شکل مفهومی و انتزاعی خود به در آمده و در قالب تجربه‌ای عینی و انضمامی قرار گرفته و اینک مرد میدان تفکر می‌طلبد تا بتواند چگونگی رویارویی حقیقت و ضد حقیقت را دریابد و دریابد که چگونه ضد حقیقت می‌تواند در چهرهٔ حقیقت ظهور کند و حقیقت را به خاک و خون کشد و سر ببرد . اینک می‌توان دریافت که قدرت ، چگونه می‌تواند حقیقت را از پای درآورد و درهم بشکند. قدرت چگونه می‌تواند مبدل به ضد حقیقت شود .
   ای کاش کربلا و زیارت عاشورا و زیارت جامعهٔ کبیره ، به غرب می‌رفت و به دست فیلسوفان بزرگ آن سرزمین می‌افتاد . ای کاش اسپینوزا ، هگل ، کی‌یرکه‌گور ، هوسرل ، دریدا ، آگامبن ، نیچه ، هایدگر ، فوکو و هابرماس و صدها فیلسوف دیگر غربی ، کربلا را می‌شناختند .

#تفسیر_عاشورا

@nasrollahhekmat
341 viewsedited  00:26
باز کردن / نظر دهید
2022-08-27 08:33:06 ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
«بـازنشـر»


تفسیر عاشورا

۷. ادامهٔ «کربلا و شبهات»

حقیقت و دوربین
سال گذشته در ایام محرم ، دوستی خوب و دوست‌داشتنی ، از قول یکی از روشنفکران محترم گفت که : « ذاکران و مداحان و کسانی که واقعهٔ عاشورا را توصیف می‌کنند ، چنان از کربلا حرف می‌زنند که انگار هزار دوربین ، آن وقایع  را ثبت کرده است .» .
بندهٔ حقیر اساسا اهل پاسخ‌گوئی به شبهات نیستم و میل به شبهه‌زدائی ندارم . زیرا آن را حرکتی در راستای نگاه تئولوژیک و کلامی به دین می‌دانم و قائلم که نه شبهه ، قدرت ایمان زدایی دارد و نه شبهه زدایی، قدرت ایمان‌زائی. بنابراین می‌کوشم که حتی‌المقدور ، قدم در وادی شبهه‌زدائی ننهم . اما مسئلهٔ «دوربین» کمی فراتر از شبهه و شبهه‌زدائی است و متضمن موضوعی است که می‌توان آن را ذیل عنوان «دوربین و حقیقت» به تفصیل مورد بحث و کندوکاو قرار داد . در عین حال ، این مجال تنگ ، گنجایش بحث مبسوط ندارد . در این ‌جا صرفا می‌خواهم دو مطلب را به اختصار بگویم و بحث تفصیلی در باب مطلب دوم را برای فرصتی مناسب بگذارم ؛ ضمن این که خوانندهٔ گرامی را به اندیشیدن دربارهٔ آن دعوت می‌کنم .

   مطلب اول :
برای بیان و بازگفتنِ آن‌چه در کربلا گذشته و برای توصیف جنایت‌ها ، و ظلم و تعدی و ستمی که بر جمعی از انسان‌ها (اعم از زن و مرد و کودک) -- و نمی‌گویم بندگان صالح و پاکیزهٔ خدا -- روا داشته‌اند ، کافی است بدانیم که سی‌هزار نفر مجهز به تمام ابزارها و ادوات جنگی آن روز ، در اوج بی انصافی و ناجوانمردی و درنده‌خوئی ، بر سر هفتادودو تن ریخته‌اند و از هیچ گونه ستم و جفائی دریغ نکرده‌اند . کم‌ترین جفایشان این است که آب را به روی این جمع ، و به روی زنان و کودکان بسته‌اند ؛ و کودکان  و اطفال شیر‌خواره از تشنگی و از عطش له‌له می‌زده‌اند.
     همین مقدار کافی است که ما بر اساس آن ، صد کتاب مصیبت و مقتل بنویسیم و در نگارش آن ، از هیچ منبع تاریخی ، و هیچ سندی استفاده نکنیم .

    مطلب دوم :
امروز ما  در روزگاری به‌سر می‌بریم که دستگاهی اختراع شده به نام «دوربین» که می‌تواند وقایع و رویدادها را ثبت تصویری کند .
   حال بنده در مورد نسبت میان دوربین و حقیقت ، این پرسش را مطرح می‌کنم که : آیا ما از طریق دوربین و با رفتن به سینما یا نشستن پای تلویزیون ، و دیدن فیلم‌ ، می‌توانیم مطمئن باشیم که حقیقت را می‌بینیم ؟، یا این که باید بگوئیم فیلم‌ها می‌توانند به سادگی حقایق را وارونه و معکوس کنند و ضد حقیقت را به جای حقیقت به خوردمان دهند .
     حتی می‌توانیم از حقیقت صرف نظر کنیم و  فقط در مورد جنبهٔ  معرفتی و شناختی فیلم پرسش کنیم و این مسئله را مطرح نمائیم که : آیا ما می‌توانیم از راه واسطهٔ فیلم ، به شناخت و معرفت دست یابیم ؟ .

در حالی که ما امروز دوربین به دست داریم و می‌توانیم همه چیز را ثبت کنیم اما در وضعیتی به‌سر می‌بریم که حقیقت را گم کرده‌ایم ، تاریخ مدون و نامدون ما حقایقی را برای ما می‌گوید که ما کم‌ترین تردیدی در آن‌ها نداریم . اینک باید پرسید که چه چیز اتفاق افتاده که دوربینِ ثبت کننده ، قدرت انتقال حقیقت را ندارد اما گفته‌ها و ناگفته‌های تاریخی ، قدرت انتقال حقیقت را دارد ؟.

#تفسیر_عاشورا


@nasrollahhekmat
364 views05:33
باز کردن / نظر دهید
2022-08-26 00:28:14
ماجرای متافیزیک‌خوانی ابن‌سینا ، و اعراض او از مابعدالطبیعه ، و بازگشت او به وساطت رسالهٔ «اغراض» فارابی ، یکی از زیرساخت‌های فلسفهٔ اسلامی است .

ابن‌سینا می‌گوید :
در هر مسئله‌ای که به تحیر می‌رسیده و راه حلش را نمی‌یافته ، دست به دامن «نماز» می‌شده و از خدا می‌خواسته که یاری‌اش کند .

ابن‌سینا --بنا به گفتهٔ خودش-- از خواب ، بهرهٔ حداکثری می‌برده و آن را در جهت حل مسائل ، مدیریت می‌کرده است .

#سه_فیلسوف_سه_اثر_سه_رخداد
#دکتر_نصرالله_حکمت
408 views21:28
باز کردن / نظر دهید
2022-08-25 20:58:53 .
از کتاب
«زندگی معنا» یا «معنای زندگی»؟

در غیابِ
زندگی معنا
جستن معنای زندگی
همانند جستن زیبائی
در غیابِ
عشق است .


@nasrollahhekmat
393 viewsedited  17:58
باز کردن / نظر دهید
2022-08-23 08:55:54 ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
«بــازنشـر»

تفسیر عاشورا

۶ . کربلا و شبهات
مقدمتاً دو نکته را به اختصار می‌گویم ( این دو نکته را در مباحث سال گذشته به مناسبت حلول ماه محرم و ذیل عنوان «عاشورا نهری از نور در ظلمت شب تاریخ» بحث کرده‌ام) :
الف . عاشورا گرچه در بستر زمان و در برهه‌ای از تاریخ ، واقع شده اما حقیقتی فراتاریخی دارد و با لحاظ همین حقیقت است که توانسته نقطهٔ عطفی در تاریخ بشری باشد . بنابراین پاره‌ای از جزئیات آن که در تاریخ، ثبت شده یا نشده ، اهمیت چندانی ندارد و نباید اصل این حقیقت را تحت‌الشعاع این جزئیات قرار داد و بر اساس آن‌ها حقیقت واقعه را مخدوش دید .
ب . کسانی می‌توانند با این واقعه ، ارتباط برقرار کنند و زبان آن را دریابند که در ساحت آن ، قرار داشته باشند و به مثابهٔ انسان بزرگ ، این واقعه را در کنار سایر وقایع فراتاریخی ، پنجره‌هایی تلقی کنند که به روی جهان غیب و حقایق هستی گشوده است . کسی که در فضای این واقعه قرار ندارد و بیرون از آن ، می‌خواهد آن را از راه خواندن تاریخ و یا از طریق کلمات بشناسد ، هرگز نخواهد توانست با آن ارتباط برقرار کند .

اینک سخن ما این است که تقریبا همهٔ شبهاتی که در بارهٔ واقعهٔ عاشورا شنیده می‌شود ، از ناحیهٔ کسانی صادر می‌شود که به نحوی بیرون از ساحت این واقعه هستند و هیچ‌گونه ارتباط ایمانی و وجودی و عاطفی با آن ندارند . وقتی از منظر اینان و همهٔ کسانی که در «جهان‌لانه» زیست می‌کنند ، به کربلا و واقعهٔ عاشورا به عنوان رویدادی صرفا  تاریخی بنگریم ، لبریز از اشکال و ابهام و سؤال و شبهه است ؛ و وقتی کار کسانی را بنگریم که پس از گذشت صدها سال از این رخداد ، امروز می‌نشینند و در عزای حسین و یارانش ، گریه و زاری و فغان می‌کنند و بر سر و سینه می‌زنند ، کارشان را خنده‌دار و مضحک می‌بینیم. اکنون برای این که عظمت و شکوه این عزاداری و سینه زنی و تعزیه خوانی و مرثیه‌سرایی را بفهمیم و درک کنیم ، هیچ راهی نیست جز این که از جهان کوچک خود خارج شویم و قدم در ساحت والای این واقعه نهیم و بدین گونه تبدیل به «انسان بزرگ» شویم ؛ آنک بی‌تردید ، در فراق حقیقت و پاکی و زیبایی ، خواهیم گریست و در سوگ انسان و انسانیت ، فغان خواهیم کرد و بر سر و سینه خواهیم زد .

#تفسیر_عاشورا

@nasrollahhekmat
488 views05:55
باز کردن / نظر دهید
2022-08-21 11:43:41 گـزیده‌هایی از کتـاب
« درآمـدی به تـاریخ فلسفهٔ اسـلامی »

ادامهٔ مبحث پیشین دربارهٔ
« فلسفهٔ نقـد عقـل »

و إنّ الانفس البشریّة أشدُّ مُناسبةً لتلک الجواهرِ المَلَکیّةِ منها للأجسام المحسوسةِ ، و لیس هناک احتجابٌ و بُخلٌ ، انّما الحجابُ للقوابل . ۱

ارتباط و مناسبت نفس‌های انسانی ، با آن جـواهـر ملکی بسیار بیش‌تر است تا با اجسام محسوس ؛ و در آن جا هیچ گونه بخل و احتجابی نیست ؛ هر چه حجاب است از آن قوابل است .

در ذیل این فقره ، گفتنی‌ها را باید گفت هر چند کوتاه . اولین گفتنی این است که نفس انسانی ، از آن جا که ذاتش شعور و خودآگاهی است ، گر چه در جهان اجسام محسوس گـرفتار آمـده ، مناسبت و ارتباطش با عالم ملکوت و علم و آگاهی آن عالم ، به مراتب بیش‌تر از جهان محسوس است . دنیای اجسام محسوس ، دنیای ناآگاهی و غیبت و عدم حضور است . اجزای جهان محسوس ، از یکدیگر غایب و بی‌خبرند . نفس انسانی که از سنخ عالم ملکوت و جهان علم و آگاهی است ؛ نسبتی هم با این دنیای غیبت و بی‌خبری دارد ؛ و در حال برزخیت و «میان‌بودگی» مستقر است ؛ برزخ میان دنیای اجسام محسوس که دنیای بی‌خبری است ، و عالم ملکوت که ساحت علم و آگاهی است .

در چنین وضعیتی یک مفهوم دیگر متولد می‌شود و قـدم به میدان می‌نهد ؛ مفهوم «قابلیّت» . با پیدایی مفهوم «قابلیّت» بابی گشوده می‌شود به نام «نقادی» و ضرورت آن . این نقّادی نگـرشی سنجشی است که همهٔ جوانب وجودی انسان را در بر می‌گیرد ؛ یعنی نقد انسان است و نفس او و قوای ادراکی او و عقل او . امّا در این جا هنوز یک نکته ناگفته مانده است و آن این که پیرو تولّد مفهوم «قابلیّت» در وضعیّت برزخی و «میانْ‌بودِ» انسان ، اینک وقوف بر این وضعیّت ، و التفات به این قابلیّت ، شرط تحقّق نقّادی است . یعنی اگر انسان ، جایگاه خود را در جهان هستی نشناسد ، و از «میانْ‌بودگی» و «قابلیّت» خود بی‌خبر باشد ، یا به نقّادی عقل و ادراک خود ، اقدام نمی‌کند و یا اگر اقدام کند ، اقدامی عقیم و عبوس و بی‌ثمر است ؛ و یا ثمری تلخ و گس و نامطلوب دارد . وقوف بر وضعیّت برزخی ، و آگاهی از «قابلیّت» را ، که شرط تحقّق نقّادی همه جانبه و ثمربخش است ، «میانْ‌بود آگاهی» می‌نامم .

در مبحث «قابلیّت» ، انگار ابن‌سینا پرسش مقدّری را مد ّنظر دارد . اگر کسی بگوید که درست است که انسان در وضعیّت قابلی و در حال پذیرش از عالم ملکوت و عوالم برتر قرار دارد امّا شاید که عوالم برتر و عالم ملکوت میل به آن نداشته باشند که همهٔ آگاهی و دانـایی و علـم را در اختیار انسان نهند . اینک چه باید کرد ؟.
پاسخ ابن‌سینا این است که : «لیس هناک احتجابٌ و بخلٌ» در آن جا ، هیچ‌گونه حجاب‌اندازی و بخلی در کار نیست . آن جا که «جهان بر سو» و عالم ملکوت و فراسوی جهان انسان است ، منبع بارش و ریـزشِ علم و آگاهی است ؛ و هیچ‌گونه حجاب و بخل و امساکی در کار نیست ؛ از آن‌جا بی‌وقفه علم فرو می‌بارد . حجابی اگر در کار است - که هست - از این سو است ؛ از سوی «قوابل» ؛ «انما الحجاب للقوابل» .

وقتی ابن‌سینا از «حجاب قوابل» سخن می‌گوید ، مرادش این است که هر گونه اختلالی در علم و آگاهی ، و هر کاستی و نقصی در دانایی پدید می‌آید ، ریشه‌اش را باید درون انسان جست . جهان ، جهان علم و آگاهی است و از آسمان ، دانایی و شناخت می‌بارد ؛ این ، انسان است که باید ریشهٔ نقصان معرفت و نبود دانش و آگاهی را در اندرون خود بکاود و بیابد .
۱ . کتاب النفس ، ص ۲۴۷ .

درآمـدی به تـاریخ فلسفهٔ اسـلامی
صص۳۹۷-۳۹۹

#دکتر_نصرالله_حکمت
#همراه_با_کتاب
#درآمدی_به_تاریخ_فلسفه_اسلامی
@nasrollahhekmat
472 views08:43
باز کردن / نظر دهید
2022-08-18 06:01:07 .
گاهی کمی سخن
نوزده

خوش به حال ماتمزدگان
استادی که دیر به دنیا آمده است ، روزی چنین گفت :
-- خوش به حال افسردگان و ماتمزدگان ، و همهٔ کسانی که در زندگی خود هیچ روزنهٔ امیدی ندارند و همه چیز و همه جا را سیاه و تاریک می‌بینند .
گفتم :
-- طوری سخن می‌گوئی که انگار به حالشان حسرت می‌خوری !
گفت :
-- آری به حالشان حسرت می‌خورم .
گفتم :
-- چطور ؟
گفت :
-- می‌دانی ، این جماعت ، تنها جماعت این عالمند که همه چیز برایشان فراهم است . برای ماتمزدگی و افسردگی و به تعبیر قدیمی‌ها برای «غمبرک‌زدن» هیچ کم و کسری ندارند ؛ همه چیز در اختیار آن‌ها است .‌ در هر زمان و مکان که اراده کنند می‌توانند اسباب غم و اندوه و ماتم را رایگان و بدون کوچک‌ترین زحمتی مهیا کنند . شاید دقیق‌تر این باشد که بگوئیم اسباب ماتمزدگی ، همه جا و همیشه در دسترس آنان است و آن‌چه را طلب می‌کنند ، از در و دیوار برایشان می‌بارد . به سهولت تمام می‌توانند ماتمی بر ماتم‌های خود بیفزایند و راه خود را ادامه دهند . برای ادامهٔ ناامیدی و ماتمزدگی هیچ مانعی بر سر راهشان نیست . به راستی خوش به حالشان . دیگران چنین هنری ندارند .


@nasrollhhekmat
558 views03:01
باز کردن / نظر دهید
2022-08-16 02:56:12چـهارمین جلسه از دورهٔ نهم
متن‌خـوانی و تفسیر تعلیقات ابن‌سینا

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
پوشهٔ صوتی شمارهٔ ۲

۱ . این حقیقت را در کدام سو باید جست‌وجو کنیم ؟
۲ ‌. این حقیقت چه نام و نشـانی دارد ؟
۳ . طبق خوانش استاد حکمت ، تفاوت نوعی فلسفه ما با فلسفه یونان با این پرسش آغاز می‌شود .
۴ . انسان می‌خواهد حقیقت را بشناسد ، آیا آن حقیقت هم می‌خواهد شناخته شود ؟ یا این خواستن ، یک‌جانبه است و حقیقت محکوم ارادهٔ انسان است ؟
۵ . سه پرسشِ پیشافلسفی برای سفر عقلی ما :

۵.۱ . آیا آن حقیقت فعّال است یا منفعل و تابع ارادهٔ «من» است ؟

۵.۲ . اگر این حقیقت فعّال است و دارای علم و اراده و قدرت است ، آیا میل و اراده به آشکـارگی و عیان گشتن دارد ؟

۵.۳ . آیا آن حقیقت خودش را آشکار کرده است و نام و نشـانی از خودش به ما داده است ؟

۶ . نقطهٔ تمایز و جداییِ فلسفهٔ اسلامی از فلسفهٔ یونان .
۷ . رسالهٔ اغراض فـارابی مبدأ تأسیس یک مابعدالطبیعه است .
۸ . فارابی : «و هو الشئ الذی ینبغی أن یسمیه باسم الله جل جلاله و تقدّست أسمائه» .
۹ . متولیان ادیان خدای خالق را به خدای آمر و ناهی تنزّل داده‌اند چرا که این خدا منافع آنان را تأمین می‌کند .
۱۰ . دو جریان و دو فلسفه ؛ یکی در یونان که در جست‌وجوی حقیقت بی‌نام و نشان است و یکی فلسفهٔ اسلامی که در جست‌وجوی حقیقتی است که نام و نشان دارد .
۱۱ . فلسفهٔ فـارابی و ابن‌سینا با «مدیریت از مقصد» .
۱۲ . فلسفهٔ یونان با «مدیریت از مبدأ» .

#دکتر_نصرالله_حکمت
#متن_خوانی_و_تفسیر_تعلیقات_ابن_سینا
#کلاس_آنلاین
#متن_خوانی
#تعلیقات_ابن_سینا


@nasrollahhekmat
568 views23:56
باز کردن / نظر دهید