Get Mystery Box with random crypto!

در رشته‌ی تاریخ نیز این نوع اباطیل اگر بیشتر از رشته‌های دیگر | زیر سقف آسمان

در رشته‌ی تاریخ نیز این نوع اباطیل اگر بیشتر از رشته‌های دیگر یافت نشود بدون تردید کمتر نیست، زیرا این رشته‌ها به مراتب جعل‌پذیرترند. هنگامی که ادعایی شبه‌علمی مثلاً در حیطه‌ی فیزیک مطرح شود، به سادگی و با قاطعیت تمام ابطال آن میسر خواهد بود، چون این رشته‌ها از روشمندی سخت برخوردارند اما در تاریخ چه بسا سر کلاس درس، یک استاد دانشگاه ادعایی شبه‌تاریخی را ترویج کند زیرا راستی‌آزمایی آن با کیفیتی مشابه آزمون و خطاهای فیزیک و شیمی و زیست‌شناسی مقدور نیست.

برای مثال در تاریخ ممکن است مورخان بر سر واقعه‌ای مربوط به صدسال قبل اختلافی حل ناشدنی داشته باشند اما در کیهان‌شناسی درباره‌ی ده میلیارد سال قبل هم اختلافی نباشد زیرا با چشمان خود مستقیماً آن رویداد را می‌بینند! به همین سبب کاستی‌های موجود در روش تاریخ این مجال را برای غرض‌ورزان فراهم ساخته تا با دست‌درازی به شواهد و مدارک به روایت دلخواه خود از تاریخ برسند.

البته این کاستی‌ها آن‌قدر نیست که نتوان با پژوهشی سخت‌گیرانه و با رعایت اصول، سره را از ناسره تشخیص داد. با تکیه بر روش‌های موجود نیز می‌توان روایات تاریخی را سنجید و بر روی هرگونه ادعای خام و آلوده به تعصب خط بطلان کشید، اما دیوار حاشا و انعطاف در این حیطه‌ها برای متعصبان بلند است و این امر سبب رونق این گفتمان‌های ناصواب شده است و افزون بر این، سوگیری مخاطبان عام و غیر متخصص هم مقوم این کژخوانی‌ها می‌شود.

به قول پاتریشیا آلتنبرد جانسون:
“دروغ همیشه پذیرفتنی‌تر از واقعیت است و با عقل بیشتر جور درمی‌آید، چون دروغ‌گو این مزیت بزرگ را دارد که پیشاپیش می‌داند که مخاطبان آرزومند یا منتظر شنیدن چه هستند. حال‌آن‌که واقعیت این خصلت اضطراب‌آور را دارد که ما را با چیزی غیرمنتظره روبرو می‌کند که آماده‌اش نبودیم.” [4]

نکته‌ی آخر نقدی بر پژوهشگران

بسیاری از پژوهشگران که خود را از گزند این نوع تعصبات و سوگیری‌ها مصون نگه می‌دارند و می‌کوشند تا روایتی منصفانه به‌دست دهند -از جمله محدثی، که او را به عنوان نمونه در نظر آوردم زیرا اخیراً بحث نیکویی را در این باب مطرح کرد – همچنان نگاه خود را به قول کارل پوپر به “تاریخی‌گری” معطوف می‌کنند و آن‌هم نوعی تاریخی‌گری که در آن گزینش بخشی از تاریخ و استخراج آن برای امروز الزامی است. به این معنا که باید کوشید نظریه‌ای مبتنی بر روایتی خاص از تاریخ و به‌طور خاص تاریخ ایران عرضه کرد و تنها تذکار او پس زدن و طرد (اپوخه کردن) بخش بردگی ایرانیان در تاریخ است. هر چند وی از کثافت تاریخ به درستی یاد کرده اما گویی این نگرش را تخفیف می‌دهد و مجدداً از رجوع به تاریخ کنش‌گری سخن می‌گوید. اگر او را به قول مولانا هیچ حاجت تاریخ نیست، که در این‌ صورت کند و کاو تاریخ کنش‌گری هم چندان ره‌گشا و ضروری نیست،اما اگر رجوع به تاریخ را الزامی می‌پندارد، پرسش این است چرا چنین ضرورتی وجود دارد؟

در زمانه‌ای که دم به دم نو می‌شود و مسائل و نیازهای غافل‌گیرانه هر دم بر سر انسان امروز فرود می‌آید، چه الزام و اجباری در کار است که حتما بایستی راه حل را در پس‌کوچه‌های تاریخ سراغ گرفت؟ مقتضیات زمانه و سرعت تطور و صیروریت مسائل دوران ما بیشتر از آن است که بازخوانی و به‌کارگیری تاریخ، ولو تاریخ معاصر، برای ما گره‌گشا و وافی به مقصود باشد. می‌توانیم به جای این‌که با ذره‌بین در انبار کاه تاریخ استبداد‌زده به‌دنبال سوزن کنش‌گری‌‌‌ها پرسه بزنیم، در پی افکندن بنیانی نوین بکوشیم.

نکته بعدی این است که محدثی از روایتی جدید برای هویت‌مندی ایرانی سخن می‌راند اما چنین مبنایی را پیش چشم آوردن لاجرم به آثار و آفاتی مانند طرد و حذف ختم می‌شود چون هویت خاص در دل هویت‌های عام تعریف خواهد شد. به دیگر سخن هویت خاص-هویت‌مندی ایرانی – دایره‌ای در دل هویت‌ها ترسیم می‌کند و درون و برون ، یا خودی و غیرخودی می‌سازد. تأکید لفظی بر حفظ کثرت نیز با ساختار نظری وی چندان سازگار نخواهد بود.

از آثار و نتایج خاصی که بر مبانی نظری ما مترتب است گریز و گزیری نیست، در مبانی نظری هویت‌محور (محدثی یا هر کسی که چنین مبنایی را ارائه کند)، نطفه‌ی خودی و دیگری کاشته‌ خواهد شد که مراحل بعدی آن هرچه که باشد به حفظ کثرت نمی‌انجامد و این مراد در لابه‌لای سطور آن نظریه به‌عنوان یک شعار باقی می‌ماند و شایسته و بایسته این است که در همین نقطه‌ی آغازین از رسوخ و نفوذ این مفاهیم اجتناب شود.

ادامه دارد.

http://52hertzz.com/nationalist/

https://t.me/arian_xboy/1466
#کورش
#ملی‌گرایی
#ایران‌شهری‌گری
#کثافتی_به_نام_تاریخ
#ملی‌گرایی_باستان‌گرایانه


@NewHasanMohaddesi