Get Mystery Box with random crypto!

نیک پند

لوگوی کانال تلگرام nikpand — نیک پند ن
لوگوی کانال تلگرام nikpand — نیک پند
آدرس کانال: @nikpand
دسته بندی ها: دستهبندی نشده
زبان: فارسی
مشترکین: 3.08K
توضیحات از کانال

#یک_دقیقه_مطالعه

۱۳۹۴-۱۴۰۰
پل ارتباطی‌‌‌‌: ‌‌‌‌ ‌

‌‌‌‌ ‌
‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌
‌‌‌‌‌ ‌ ‌‌‌‌ ‌
‌‌‌‌ ‌
#رفتن_از_کانال

Ratings & Reviews

2.67

3 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

0

4 stars

1

3 stars

0

2 stars

2

1 stars

0


آخرین پیام ها 18

2021-10-12 10:30:03 #تلنگر

تا سال ۱۹۵۴ ، باور تمام دنيا بر این بود که انسان با توجه به محدودیت های فیزیکی که دارد ، هیچ گاه نخواهد توانست یک مایل را زیر چهار دقیقه بدود!

تا اینکه راجر بنستر در مسابقه ای ،
یک مایل را در کمتر از چهار دقیقه دوید!

از آن پس در مدت یکسال ، حدود ۲۰ هزار نفر این رکورد را زدند و کم کم این کار به سطح دبیرستانها کشیده شد!!

چه چیزی فرق کرد در عرض یکسال؟
هیچ چیز، جز یک کلمه
باور ، باور به شدن، باور به امکان

"باورتان را تغيير دهید تا زندگيتان تغيير كند "

لطفا کانال نیک پند را به دوستان خوبتان معرفی کنید

@NIKPAND
896 views07:30
باز کردن / نظر دهید
2021-10-11 10:30:02 #داستان_کوتاه

پدرش کشاورز بود، دانشگاه اکسفورد قبول‌شد، به بازیگری علاقه داشت و عضو گروه کمدی دانشگاه شد ولی لکنت زبانش باعث میشد به او نقش ندهند.

یک روز فهمید وقتی نقش شخصه دیگری را بازی می کند لکنتش برطرف میشود ولی باز به او بازی نمی دادند چون صورت سینمایی و هیکل خوبی نداشت.
رفت و کاراکتر خودش را ساخت.

مستر بین...

معروف ترین کاراکتر کمدی دنیا.
او الان ۱۳۲ میلیون پوند ثروت دارد. فقط با تلاش و اراده ی خودش...
او ثابت کرد برای موفقیت نیازی به قیافه و هیکل و این چیزها نیست.

لطفا کانال نیک پند را به دوستان خوبتان معرفی کنید

@NIKPAND
1.0K views07:30
باز کردن / نظر دهید
2021-10-10 10:30:00 #یک_دقیقه_مطالعه

در نظام مردمسالاری سوئد همه افرادی که در پست های دولتی به کار گمارده می شوند باید از هر گونه خطایی، چه در گذشته و چه در زمانی که مشغول خدمت هستند، پاک باشند.

در انتخابات پارلمانی سوئد در سال ۲۰۰۶ ائتلافی از احزاب دست راستی با به دست آوردن ۱۷۸ کرسی نمایندگی، اکثریت کرسی های مجلس را نصیب خود کرد و دولت تشکیل داد.
چندی بعد نخست وزیر به تدریج وزرای کابینه اش را معرفی کردو خانم «ماریا بورلیوس» به عنوان وزیر بازرگانی معرفی شد. روز بعد دختری به یکی از روزنامه ها اطلاع داد این خانم چند سال پیش او را به مدت یک ماه برای نگهداری از بچه اش استخدام کرده بود بدون اینکه موضوع...

را به اداره مالیات گزارش داده باشد. در سوئد هر گاه کسی فردی را به کاری بگمارد باید آن را به اطلاع اداره مالیات برساند و به عنوان کارفرما مالیات و هزینه بیمه آن فرد را بپردازد. هر کس کار می کند باید در زمان انجام کار بیمه باشد تا اگر اتفاقی حین کار بیفتد بیمه بتواند نیازهای آن فرد را پوشش دهد.

بورلیوس به عنوان کارفرما باید استخدام آن دختر را به اداره مالیات اطلاع می داد و علاوه بر حقوق دختر، هزینه کارفرما را نیز به اداره مالیات می پرداخت. بورلیوس به اداره مالیات اطلاع نداده بود و خلاف قانون رفتار کرده بود. وقتی این مساله فاش شد وی از طریق تلویزیون از مردم سوئد پوزش خواست و گفت در زمان انجام این کار خلاف که سال ها پیش اتفاق افتاده بود، وضع مالی خانواده آنها چندان خوب نبوده است .
روزنامه نگاران و وبلاگ نویسان که مانند سایر مردم بدون هیچ محدودیتی حق تحقیق و گزارش دارند دست به کار شدند و پرونده مالی خانم وزیر را طی سال های گذشته مورد بررسی قرار دادند.
همه شهروندان در سوئد می توانند اطلاعات مالی افراد دیگر را مطالعه کنند.. برای این کار کافی است به سالن کامپیوتر اداره مالیات مراجعه کنند و با وارد کردن نام یا شماره شخصی افراد در رایانه ها، اطلاعات مربوط به درآمد افراد، اشتغال آنها و مقدار مالیات پرداختی توسط هر فرد را به دست آورند. پس از برملا شدن کار خلاف این خانم وزیر، شهروندی به نام ماگنوس فورا در وبلاگ خود نشان داد این خانم دروغ می گوید و درآمد آنها در سالی که آن دختر خانم را به کار گرفته است، بالای یک میلیون کرون یعنی خیلی بیشتر از درآمد متوسط شهروندان سوئدی بوده است. دو روز بعد نخست وزیر سوئد اعلام کرد خانم بورلیوس از کار خود کناره گیری کرده است . بورلیوس نه تنها از کار وزارت کنار گذاشته شد بلکه بنا بر گزارش روزنامه ها «خانم بورلیوس از سوئد فرار کرد». او خانه و زندگی اش را در مدت کوتاهی فروخت و به انگلستان کوچ کرد تا چشمش به چشم مردمی که به آنها دروغ گفته بود نیفتد

لطفا کانال نیک پند را به دوستان خوبتان معرفی کنید

@NIKPAND
1.3K views07:30
باز کردن / نظر دهید
2021-10-09 22:30:47
بچه ایی که آبرودار، باباش نباشه نباید...

@NIKPAND
1.1K views19:30
باز کردن / نظر دهید
2021-10-09 10:30:01 #حكايت_آشنا

"ابن هرمه" به نزد منصور(خلیفه عباسی) آمد،
منصور وی را عزیز داشت و تکریم کرد و پرسید؛ چیزی از من بخواه!
گفت؛ به کارگزارت در مدینه بنویس که هر گاه مرا مست گرفتند، مرا حد نزنند!
منصور گفت؛ "ابطال حدود" را راهی نیست، چیز دیگری بخواه و اصرار کرد.
اما ابن هرمه بیشتر اصرار کرد!
سرانجام منصور گفت به کارگزار مدینه بنویسند؛
هر گاه "ابن هرمه" را مست نزد تو آورند، وی را هشتاد تازیانه زن، و آورنده اش را صد تازیانه!!
از آن پس ابن هرمه مست در کوچه ها میرفت و کسی معترضش نمی شد!

حالا شده حکایت اختلاسگرا و مفسدین اقتصادی و نمایندگان و مسئولینی که بر ملا کننده اش را مجازات میکنند!

لطفا کانال نیک پند را به دوستان خوبتان معرفی کنید

@NIKPAND
1.1K views07:30
باز کردن / نظر دهید
2021-10-08 10:30:00 #داستان_پندآموز

روزی امیرالمومنین(ع) از جلوی دکان قصابی می گذشت.

قصاب به آن حضرت عرض کرد، گوسفند نر جوانی ذبح کرده ام، یا امیرالمومنین ، دوست دارم ببرید.

حضرت فرمودند الان پول ندارم که بخرم.
قصاب گفت: اشکالی ندارد من صبر می کنم بعدا پول مرا بدهید.

حضرت فرمودند:

"به شکم خود می گویم صبر کند هر وقت پول داشتم گوشت میل کند.

هر وقت به شکمم نتوانستم بگویم صبر کند، از تو گوشت می خرم تا تو را در صبر و انتظار قرار دهم.
شکر خدا، فعلا می توانم به شکمم بگویم صبر کند."

منبع: حکایت ها و هدایت ها نوشته شهید مطهری

لطفا کانال نیک پند را به دوستان خوبتان معرفی کنید

@NIKPAND
1.3K views07:30
باز کردن / نظر دهید
2021-10-07 20:03:27 ماجرای پنجره فولاد امام رضا (ع) چيست؟

پنجره ای که به نماد کرامت و بازکردن گره های بسته زندگی تبدیل شده است. این جا«پنجره فولاد» حرم امام رضا(ع) است. محبوب ترین پنجره دنیا.
وقتی صحن عتیق(انقلاب) در دوره صفوی و با طرح «شیخ بهایی» ساخته شد، «ملا محسن فیض کاشانی» که حکیم، فیلسوف ، عارف و شاعر آن دوره بود، پیشنهاد داد برای کسانی که به هردلیل نمی توانند وارد حرم مطهر شوند و کنار ضریح بایستند، فضایی طراحی شود که بتوانند در نزدیک ترین فاصله از ضریح مطهر، بایستند و بتوانند ضریح امام رضا (ع) را ببینند و زیارتنامه بخوانند. بنابراین پنجره ای فولادی در محلی که مشرف به ضریح مطهر بود نصب شد و از آن به بعد به «پنجره فولاد» معروف شد.

اولین پنجره فولاد در قرن نهم هجري قمري در دوره صفويه و در زمان شاهرخ ميرزا تيموری، همسر گوهرشاد خانم در سال 2701 قمری ساخته شد. اين پنجره نسبتاً كوچك از جنس فولاد بود و در نزديك‌ترين مكان ممكن به ضريح مطهر رضويم، در صحن انقلاب اسلامي (عتيق) قرار گرفته تا اشخاصی كه به خاطر عذر شرعی و يا موارد مشابه، از رفتن به كنار ضريح معذورند، بتوانند از پشت اين پنجره كه ضريح مطهر از داخل شبكه‌های آن پيداست، زيارت‌نامه بخوانند و با امام رضا(ع) درد و دل کنند.
غیر از این ها، پنجره فولاد، مورد توجه یک گروه دیگر هم قرار گرفته بود. گروهی که فرصت زیادی برای زیارت نداشتند و یا مجبور به ترک سریع حرم بودند، پشت این پنجره می ایستادند، رو به ضریح مطهر سلامی می دادند و سپس به سراغ کار خود می رفتند.

شفایافتن بیماران صعب العلاج، معلول و حاجت گرفتن حاجتمندان پشت پنجره فولاد و با کرامت های ویژه امام رضا(ع)، سبب شد تا نگاه ها به این پنجره کوچک، نگاه ویژه ای باشد و به سرعت، این محل را به یکی از شلوغ ترین و محبوب ترین مکان های حرم مطهر امام رضا(ع) تبدیل کرد. تا جایی که بستن پارچه و قفل و زنجیر به شبکه های پنجره فولاد، به تدریج تبدیل به یک سنت برای۰ حاجتمندان و مراجعان به این محل شد. سنتی که البته ریشه دینی نداشته و تنها از یک باور عامیانه سرچشمه گرفته است.

@NIKPAND
1.3K views17:03
باز کردن / نظر دهید
2021-10-07 10:30:03 در تاریخ آمده است:

یكی از مردم كوفه پس از جنگ صفین با شتر خود وارد شهر دمشق شد. فردی از اهالی دمشق دامن مرد كوفی را گرفت و گفت: این شتری كه بر روی آن سواری، ناقه من است كه در جنگ صفین از من گرفته‌اند.

و چون مرد كوفی منكر این مطلب شد،‌ نزاع بالا رفت و قضاوت را نزد معاویه بردند. ضمنا مرد شامی ۵۰ نفر از اهالی شام را گواه گرفت و با خود به دربار معاویه برد كه همگی شهادت میدادند كه آن شتر، ناقه مرد شامی است. پس از رسیدن به دربار معاویه و گفتن ماجرا، از آنجا كه مرد شامی ۵۰ شاهد در آستین داشت، معاویه به نفع او رای داده و شتر را از مرد كوفی گرفت و به او داد. مرد كوفی با عصبانیت به معاویه گفت: خدا درباره تو لطف كند! این شتر، ناقه (شتر ماده)‌ نیست، بلكه جمل (شتر نر)‌ است.

معاویه گفت: حكمی كه صادر شده تغییرپذیر نیست.

سپس وقتی كه مرد شامی رفت، بار دیگر مرد كوفی را احضار كرد و ضمن پرداخت دو برابر قیمت شتر به او، گفت: میدانستم این شتر متعلق به تو است و آن شامی دروغ میگوید، اما وقتی كه به كوفه بازگشتی به علی(ع) بگو كه من با صد هزار نفر سربازی به سراغش خواهم رفت كه حتی یكی از آنها هم تفاوت میان شتر نر و ماده را نمیداند و آنها را از یكدیگر تشخیص نمیدهد.

منبع: لطیفه‌های سیاسی ، محمود حكیمی

لطفا کانال نیک پند را به دوستان خوبتان معرفی کنید

@NIKPAND
1.4K views07:30
باز کردن / نظر دهید
2021-10-06 10:30:04 #داستان_ضرب_المثل

" بز خری می کنی "

روزی بود و روزگاری بود...
یک روز ملانصرالدین تصمیم گرفت "گاوش" را به بازار ببرد و بفروشد.

پیش از رفتن به بازار "آب و ‏علف" خوبی به گاوش داد و آن را به بازار برد.
یکی از آدم های "بدکار" وقتی دید ملانصرالدین گاوش را به بازار آورده تا ‏بفروشد "فکر شیطانی" به ذهنش رسید و نقشه ای کشید که سر بیچاره "کلاه بگذارد."
او با عجله به سراغ دوستانش رفت و نقشه ‏اش را با آن ها در میان گذاشت و "طبق نقشه" یکی یکی به طرف ملا نصرالدین رفتند.

اوّلی گفت: عمو جان این "بز" را چند می فروشی؟!
ملانصرالدین گفت: "این حیوان گاو است و بز نیست."
مرد گفت: گاو است؟
به ‏حق چیزهای نشنیده!
مردم بز را به بازار می آورند تا به "اسم گاو" بفروشند.
ملاّ داشت "عصبانی" می شد که مرد حیله گر راهش ‏را گرفت و رفت.‏
دوّمی آمد و گفت: ملاّ جان بزت را چند می فروشی؟!
ملّا از کوره در رفت و گفت:
"مگر کوری و نمی بینی که این گاو است نه ‏بز؟"
مرد "حیله گر" گفت: چرا عصبانی می شوی؟ بزت را برای خودت نگه دار و نفروش!
چند لحظه بعد سومّی آمد و گفت: «ببینم آقا این حیوان "قیمتش" چند است»

ملا گفت: «ده سکه»
خریدار گفت: ده سکه؟!!
"مگر می ‏خواهی گاو بفروشی که ده سکه قیمت گذاشتی این بز دو سکه هم نمی ارزد..."

ملا باز هم عصبانی شد و گفت:
گاو؟ پس چی که گاو می فروشم...
خریدار گفت: دروغ به این بزرگی!
مگر مردم "نادان" هستند که پول گاو بدهند و بز بخرند.‏
ملاّ نگاهی به گاوش انداخت کمی چشم هایش را مالید و با خود گفت: «نکند من دارم اشتباه می کنم و این حیوان واقعاً بز است ‏نه گاو!!»
خریدار چهارمی سر رسید و با لبخند آرامش گفت:
ببخشید آقا!
آیا این "بز شما" شیر هم می دهد؟
مّلا که "شک" در دلش ‏بود گفت: «نه آقا، بز است، به درد این می خورد که زمین را شخم بزند»
خریدار گفت: «خوب حالا این بزت را چند می ‏فروشی تا با آن زمینم را "شخم بزنم"»
ملا با خود گفت: «حتماً من اشتباه می کنم مردی به این "محترمی" هم حرف سه نفر قبلی ‏را تکرار می کند»
"معامله انجام شد."
ملا گاوش را که دیگر "مطمئن" بود، بز است به "دو سکه" فروخت و به خانه اش برگشت.
" دزدها هم با خیال راحت گاو را به آن طرف بازار بردند و با خیال راحت فروختند."

از آن به بعد وقتی خریداری بخواهد هر ‏جنسی را به قیمت کمتری بخرد می‌گویند؛

" بز خری می کنی "

لطفا کانال نیک پند را به دوستان خوبتان معرفی کنید

@NIKPAND
609 views07:30
باز کردن / نظر دهید
2021-10-05 10:30:01 معجزه مُسَیلَمه

بعد از رحلت پیامبر اسلام (ص) تعدادی ، ادعای نبوت کردند.

مُسَیلَمه بن حَبیب، معروف به «مسیلمه کذاب» یکی از آن افراد بود؛

«قوم مسیلمه از او درخواست کردند همان‌گونه که پیامبر(ص) در چاهی آب دهان انداخته بود و به برکت این آب دهان آب چاه بالا آمده بود، او نیز این کار را انجام دهد. مسیلمه در چاه آب دهان انداخت؛ اما آب چاه، شور و بد مزه شد.»

لطفا کانال نیک پند را به دوستان خوبتان معرفی کنید

@NIKPAND
821 views07:30
باز کردن / نظر دهید