2023-06-11 22:47:10
سخنان آراسته؛ مسائل مهمتری هم هست!از جمله عباراتی که برخی متوجه کسانی میکنند که امر به انجام برخی احکام شرعی یا نهی از برخی گناهان میکنند، این است که: کاری که تو میکنی بیتوجهی به آنچه مهمتر، و اغراق در جزئیات به قیمت بیتوجهی به کلیات و دور زدن در حاشیه به جای متن است.
این مقوله منکِر توجه به موضوعاتی خاص مانند امر به حجاب و نهی از اختلاطِ حرام و تشویق به حضور در نماز جماعت و محافظت از سنتها و انکار برخی از حرامهاست؛ به این بهانه که همهٔ اینها مشغول شدن به جزئیات است و آنچه ضروری است، توجه به کلیات و اصول بزرگ است.
اینجا باید بین دو موضع تفاوت قائل شویم:موضع نخست: اینکه انکار متعلق به خود این احکام باشد، به این معنا که احکام مورد نظر صحیح نیست و گویندهٔ این عبارت اساسا به احکام شرعی معترف نیست و بنابراین واجب آن است که مناقشهٔ ما با او به بحث جزئیات و کلیات و حاشیهای و اصلی کشیده نشود، بلکه او را در همان ابتدا به اصل موضوع برگردانیم و از او بخواهیم بیان کند که چرا احکام مورد نظرش معتبر نیست، تا آنکه بحث در جایگاهِ درست خودش صورت گیرد و موضوع گفتگو اعتبار یا عدم اعتبار آن احکام و درستی یا نادرستی نظر او باشد.
موضع دوم: اینکه شخص گوینده، خودِ این احکام را انکار نکند، بلکه دربارهٔ وزن و اهمیت نسبی آن سخن بگوید و منکر توجه به برخی جزئیات و تفصیلیات و حاشیهها باشد و تاکیدش بر توجه به اصول و کلیات باشد.
موضع دوم، معمولا منظور اصلی گویندگان این مقوله است. تفاوت بسیاری است میان کسی که این سخن را میگوید و اساساً به احکام شرعی اهمیتی نمیدهد و اعتباری برایش قائل نیست و کسی که به آن اهمیت میدهد و معتقد است که همهٔ اینها احکام شرع است اما خواهان عدم اغراق دربارهٔ آن است، چرا که اینها احکام جزئی است و در مقابل باید توجه بیشتر و تمرکز را متوجه اصول و کلیات نمود.
امکان دارد برخی از آنها در حقیقت از تعیین یک موضع واضح در برابر این احکام غافل باشند و برای نشان دادن مخالفت خود نسبت به توجه به جزئیات از این عبارت بهره ببرند.
اما با دقت در این مقوله «مشغول شدن به آنچه مهمتر است» متوجه تاثیر منفی آن در کوچک شمردن هر حکم شرعی خواهیم بود که گویندهاش به آن میلی ندارد؛ زیرا هر توجهی به این حکم شرعی یا دعوت به آن یا انکاری که از آن حکم شرعی برآمده محل رد و ناخشنودی نزد گویندهاش خواهد بود، به این بهانه که این مسئلهای است حاشیهای و همین سرانجام به تفریط و سهلانگاری در اصول خواهد انجامید.
این مقوله در حقیقت متضمن مغالطههای بزرگی است که هنگام درک حقایقِ زیر آشکار میشود:حقیقت نخست: تقسیم احکام در این مقوله به جزئی و کلی و حاشیه و اصل، سببی موضوعی ندارد و به اعتبارات شرعی باز نمیگردد. این تقسیم از خود شریعت برگرفته نشده، تا بر اساس شریعت اصل از فرع و کلی از جزئی شناخته شود، بلکه تقسیماتی است سلیقهای و مزاجی. برای مثال دعوت به توحید نزد برخی از مردم دعوت به جزئیات و حواشی است، حال آنکه در میزان شرع اصلِ اصول است. نزد برخی دیگر توجه به عبادات و اعمال قلوب و آنچه عامل نجات در آخرت است، اموری حاشیهای است، حال آنکه اصول و کلیات از نظر آنان، تنها بخشی از مصالح مهم شرعی یعنی جانب مادی دنیوی است که مستقیما به منافع دنیوی آنان در ارتباط است.
بنابراین خود این تقسیم بندی بر یک اساس قرار داده نشده و وقتی وضع بدتر و بیضابطهتر میشود که برخی از احکام شرعی معتبر را حاشیه مینامند. یعنی مشکل آنان تنها در همین حد متوقف نمیماند بلکه به کوچک شمردن بدون سببِ برخی از احکام شرع و بیارزش دانستن آن میرسد.
حقیقت دوم: مشغول شدن به جزئیات، زیانی به توجه به کلیات وارد نمیکند. اینکه شخصی به تفصیلات احکام شرعی اهمیت میدهد معنیاش این نیست که کلیات را در نظر نمیگیرد، بلکه برعکس، آنکه در جزئیات سهلانگاری میکند، سرانجام کلیات را ضایع خواهد ساخت. کسی که به عبادات نافله توجه نشان میدهد و از انجام حرامها دوری میگزیند و حریص به پیروی از سنت پیامبر ﷺ است و امر به معروف و نهی از منکر میکند، چنین کسی در حقیقت بر کلیات شرعی محافظت میکند و آن را تقویت میکند نه آنکه از آن به چیز دیگر مشغول شود.
مطالعهٔ ادامهٔ مطلب ...
فایل صوتی این مطلب
برگرفته از کتاب سخنان آراسته (مقولههای بنیانگذار انحراف فکری معاصر) صص ۲۲۲-۲۳۰ (نسخهٔ الکترونیکی) (نسخهٔ چاپی)
نويسندگان: دکتر فهد العجلان و شیخ عبدالله العجیری
مترجم: عبدالله شیخآبادی
✾•┈┈••✦❀✦••┈┈•✾
@no_atheism
(رد شبهات ملحدین)
4.3K views19:47