Get Mystery Box with random crypto!

ادامه ... تو نمی توانی نسبت به درد آنقدر حساس باشی. تو از آن | اشو

ادامه ...


تو نمی توانی نسبت به درد آنقدر حساس باشی. تو از آن دست افرادی هستی که زود خوابشان میبرد. تو مثل دائم الخمر ها تلو تلو می خوری. آدم مستی که در خیابان به زمین می خورد و سرش به لبه جدول کنار خیابان اصابت می کند، هیچ حالی اش نمی شود. اگر حال خود بود، حتما درد را احساس می کرد
بودا بی اندازه رنج می برد، و بودا بی اندازه لذت می برد. همیشه به خاطر داشته باش هر گاه به قله رسیدی، همزمان درهای عمیق نیز در کنارش دهان باز خواهد کرد. اگر میخواهی به بهشت دست پیدا کنی، ریشه های تو باید در خود جهنم پا بگیرند. تو به خاطر ترسی که داری، نمیتوانی از درد آگاه شوی، بنابراین نمی توانی درسی بیاموزی.
دقیقا مثل آن است که از دشمن چنان وحشت داشته باشی که درها را به روی خود قفل کنی، حالا راه ورود حتی بر دوستان هم بسته است؛ حتی معشوق هم پشت در مانده است! معشوق مدام به در می کوبد، ولی تو می ترسی نکند دشمن باشد، بنابراین تو بسته ای - من همه شما را اینطور می بینم: بسته و ترسیده از دشمن - و دوست هم نمی تواند وارد شود. تو از دوست دشمن ساخته ای – اکنون تو چنان ترسیده ای که هیچکس نمیتواند داخل شود.
در را بگشای. وقتی هوای تازه به فضای خانه راه می یابد، احتمال ورود هر نوع خطری هم هست. وقتی دوست راه یافت، مرگ هم می تواند بیاید؛ روز و شب، خوشی و ناخوشی، زندگی و مرگ با هم از در وارد می شوند. از درد واهمه ندانسته باش، وگرنه زندگی را در بی هوشی سپری خواهی کرد. جراح پیش از عمل جراحی تو را بیهوش می کند، چون درد فراوانی در پیش است که تو قادر به تحملش نخواهی بود. آگاهی تو تیره و تار شده و او اکنون آماده است تا بدون ایجاد درد بدنت را برش دهد و تو عذاب نخواهی کشید.


ادامه دارد ...

اشو
بلوغ
ص 22

کانال اشو
@Oshocenterr