Get Mystery Box with random crypto!

ادامه ... و مشکل پیچیده تر از این هاست، چون هر قدر بیشتر از | اشو

ادامه ...


و مشکل پیچیده تر از این هاست، چون هر قدر بیشتر از مرگ بترسی، از زندگی هم بیشتر وحشت میکنی. با هر لحظه سپری شده، مرگ نزدیک تر می آید... کسی که از مرگ می ترسد نمی تواند عاشق زندگی باشد، زیرا این زندگی است که سرانجام تو را به دروازه مرگ می رساند. تو چطور می توانی زندگی را دوست بداری؟ به همین دلیل هم بیشتر مذاهب شروع کردند به چشم پوشی از زندگی از زندگی صرف نظر کن، چون این تنها راه صرف نظر کردن از مرگ است! اگر تو زندگی ات را زندگی نکنی، اگر از شغل زندگی کردن استعفا بدهی، از عشق ورزیدن، آواز خواندن، خندیدن دست بکشی، بعد مسلما نیازی نیست از مرگ بترسی، تو در حال حاضر مرده ای!
ما اسم این جور آدمها را گذاشته ایم «قدیس» و آنها را مورد ستایش هم قرار می دهیم. چرا؟ چون می دانیم که دوست داریم ما هم مثل آنها باشیم، هر چند به آن اندازه شهامت نداریم. حداقل می توانیم با ستایش آنها نیات خودمان را آشکار کنیم: «اگر شهامتش را می داشتیم با روزی چنین شهامتی در خود می یافتیم، ما هم دوست داشتیم مثل تو زندگی کنیم: مرده مجسم! قدیس نمی تواند بمیرد، چون در حال حاضر مرده است. او از همه لذات، همه خوشی ها دست شسته؛ همه آن چیزهایی را که زندگی دو دستی به او تقدیم می کند، پس زده. او بلیط اهدایی هستی را به آن بازگردانده و گفته : «دور من یکی را خط بکش. بنده دیگر توی این نمایش نیستم» او چشمهایش را بسته!


ادامه دارد ...

اشو
بلوغ
ص 114

کانال اشو
@Oshocenterr