2021-08-14 19:55:40
برخی واژههای دُژوار شاهنامه:
برجای:
سزاوار. شایسته.
تو دانی که ما سخت بیچارهایم
نه برجای خواری و پیغارهایم
فردوسی بزرگ
برج بره:
برای دریافت این واژه، باید به واژهی «چرخ» بنگریم؛
«چرخ»:
ستارهشناسان دوران پیش، برپایهی دانش زمان خود، برآن بودند که زمین در کانون آسمان جای دارد و آسمانها مانند پیاز، پوستدرپوست، تَبَغهتَبَغه روی هم جای دارند و گرداگرد زمین میچرخند. آسمانها برآمده از هفت تَبَغهاند و نام آنها از پایین به بالا، بر پایهی نزدیکی به زمین چنیناند:
۱-ماه
۲- تیر(که آن را دبیر آسمان نامند)
۳-ناهید (آناهیتا، درخشانترین ستارگان رونده) [که پیشینیان آن را خوششگون دانند!]
۴- آفتاب(خورشید گیهانفروز)
۵-بهرام
۶-برجیس(زاوُش)
۷-کیوان (که پیشینیان آن را بدشگون دانند!)
ط
کسی که تنگدست و بیچیز باشد میگویند: «در هفت آسمان یک ستاره ندارد»
شمارهی چهرههای سپهری که در گردشگاه زمین جای دارند دوازدهتاست که چنیناند:
۱-بره ۲-گاو ۳-دوپیکر ۴-خرچنگ ۵-شیر ۶-خوشه ۷-ترازو ۸-کژدم ۹-کمان ۱۰-بزغاله ۱۱-دول ۱۲-ماهی.
آفتاب در گردش سالانه از برابر این دوازده چهرههای آسمانی میگذرد و هر هنگامهی سال بستگی به آن دارد که آفتاب در برابر کدامیک از آنهاست. پس هنگامی آفتاب از پیش بره، گاو و دوپیکر میگذرد هنگامهی بهار است.
خرچنگ، شیر، خوشه:تابستان.
ترازو، کژدم، کمان:پاییز.
بزغاله، دلو، ماهی:زمستان.
و نیز نام چهرههای آسمانی را به دوازده ماه سال داده آنها را بُرجها میخواندند. ماه یکم سال برج بره و ماه پایانی سال برج ماهی بود. بالای هشت آسمان که در پیش نام برده شد آسمان نهم یا سپهربرین جای دارد که آن را اورنگ یا تخت برین میخواندند.
در سرودههای سخنوران از سپهرها و اختران و چهرههای آسمانی بسیار نام برده میشود، فردوسی هفت آسمان را در یک بند آورده است:
چو کیوان و بهرام و ناهید و شیر
چو خورشید و تیر از بر و ماه زیر
فردوسی بزرگ
داستان کاموس کشانی:
وزین رو فریبرز بر میسره
چو خورشید تابان به برج بره
فردوسی بزرگ
برج حَمَل:
هفتخان اسپندیار:
چو خورشید بر چرخ بنمود چهر
بیاراست روی زمین را به مهر
به برج حمل تاژ بر سر نهاد
ازو خاور و پاختر گشت شاد
فردوسی بزرگ
برج خرچنگ:
داستان کاموس کشانی:
چو برزد سر از برج خرچنگ شید
جهان گشت چون روی رومی سپید
فردوسی بزرگ
برج خوشه:
پادشاهی خسروپرویز:
بدو گفت گردوی؛ نوشه بدی
چو ناهید در برج خوشه بدی
فردوسی بزرگ
برج شیر:
پادشاهی اسکندر:
چو خورشید برزد سر از برج شیر
سپهر اندرآورد شب را به زیر
فردوسی بزرگ
برج کمان:
پادشاهی لهراسپ:
چو خورشید از آن کوشش آگاه شد
ز برج کمان بر سر گاه شد
فردوسی بزرگ
برج گاو:
پادشاهی اسکندر:
چو خورشید برزد سر از برج گاو
ز هامون برآمد خروش چکاو
فردوسی بزرگ
برج ماهی:
داستان سیاوش:
جهانی سراسر به شاهی مراست
در گاو تا برج ماهی مراست
فردوسی بزرگ
دنباله دارد...
تورج آریامنش
بنمایهها
واژهنامک
در ژرفای واژهها
واژهنامهی دهخدا
واژهنامهی پارسی
تارنمای گنجور
19 views16:55