Get Mystery Box with random crypto!

نکته‌ها و عبرت‌های جنگ روسیه علیه اوکراین سهند ایرانمهر با | پنجره عقبی

نکته‌ها و عبرت‌های جنگ روسیه علیه اوکراین
سهند ایرانمهر


با گذشت چند روز از حمله روسیه به اوکراین حالا می توان ارزیابی نسبتا دقیقتری از اوضاع در قالب چند نکته داشت:

1-در کنار متغیرهای متعدد سیاسی و اقتصادی، نباید این واقعه را خالی از بُعد ایدئولوژیک دانست. پوتین از سالها قبل به شدت تحت تاثیر رساله" وظیفه ما" ایوان ایلین، فیلسوف سیاسی و متفکر دینی روسی بوده است. او با پیش‌بینی فروپاشی شوروی ، مبدع ایده روسیه ملی گرای مبتنی بر روح ارتدوکس مسیحی است که باید روح روسی را در سرتاسر روسیه احیا کند و حتی اقوام روسی زبان برای رستگاری روسیه و جهان بکار گیرد و این همه نیازمند ابرمردی است که به جای تمکین از قانون به همراهی روس تباران و تشکیل اتحادیه ارواسیایی برای مقابله با اروپای کلاسیک بیاندیشد. در افکار ایلین، مهار کردن اوکراین عصیانگر در پیشانی شرقی اروپا اهمیت شایانی دارد و نقل قول های متعدد پوتین پیش و پس از اشغال کریمه از ایوان ایلین بی‌سبب نیست.

2- نزاع فعلی بیش از نزاع روسیه و غرب(اعم از اروپا و آمریکا) بیشتر نزاعی اروپایی و روسی است اگرچه نمی‌توان به شکل کامل آمریکا را از آن دور داشت. برنده این نزاع تا اینجای کار، آمریکاست، همچنانکه آمریکا درعین همپیمانی با اروپای آزاد، برنده نزاع پیش آمده در اروپای جنگ دوم جهانی بود. آمریکا، اکنون قرارداد نورد استریم 2 را که باعث وابستگی انرژی اروپا به روسیه -و بالتبع رفتار توام با احتیاط آنان با پوتین بود- دچار شکست می‌بیند. منابع عظیم ارزی روسیه در بانکهای آمریکایی و بریتانیایی بهانه خوبی برای انسداد یافته است و می‌تواند اهرم فشار موثری علیه روسیه شود و اقتصاد ضعیف آن را نیز تحت الشعاع قرار دهد. ماجراجویی روسیه و تبعات به شدت سنگین آن در زمینه اقتصادی، افکار عمومی جهان و آسب پذیرتر کردن اقتصاد روسیه، پیام روشنی به چین و توسع طلبی ارضی آن در مورد تایوان نیز بود و از همه اینها مهمتر اینکه افزایش قیمت جهانی نفت و کاهش نرخ خرید، ضربه هنگفتی به اقتصاد درحال رشد چین تلقی می‌شود.(کسینجر همواره تاکید داشت که رابطه آمریکا با دشمنانش باید بیشتر از رابطه آنان با یکدیگر باشد و نیکسون همواره این نکته را در نظر داشت، این از جمله نکات منفی حوادث اخیر برای امریکاست زیرا چین به روسیه نزدیکتر شده است)

3-غرب با زیرکی و پیش از حمله روسیه به اوکراین، این کشور را در حالت آچمز قرار داد. اگر روسیه به نفوذ روز افزون ناتو در حوزه نفوذ خود(یا خارج نزدیک به تعبیر روس ها) بی‌اعتنا بود، خود را در معرض تهدید جدی امنیتی می‌دید و اگر وارد جنگ می‌شد علیرغم هزینه های سنگین -به عزم خود- چنگ و دندانی به ماجراجویی های غرب نشان می‌داد. روسیه راه دوم را برگزید و تصور می‌کرد که هزینه آن کمتر است و همانند ماجرای کریمه موضوع به راحتی فیصله می‌یابد اکنون نیز استمرار روش سخت نظامی روسیه در اوکراین خطر فرسایشی شدن جنگ و تبدیل اوکراین به باتلاق روسیه را افزایش خواهد داد . این نکته ای است که روسها نیز به خوبی دریافته‌اند و اروپایی‌ها و آمریکایی ها نیز چندان نگران طولانی شدن جنگ نیستند (اگر نگوییم تعلل در حمایت موثر از اوکراین و اجتناب از حضور ناتو، تا حدی عمدی بوده است).

4-اولاف شولتز صدراعظم آلمان در سخنرانی خود در بوندستاگ، سخنان قابل تاملی را بر زبان آورد. او این جنگ را از دو جنبه "اروپایی " و "ضد دموکراسی"بودن حایز اهمیت فراوان در "تاریخ" دانست و گفت که :"اروپای بعد از این اروپای پیش از این نخواهد بود". این سخن واکنش به نظریه‌ای است که این روزها به نظریه"روکش" موسوم شده و هوادارانی یافته است.

طبق این نظریه هر آنچه در دنیای متمدن و آزاد مبتنی بر حقوق و قوانین آزادیخواهانه و مدرن بشری وجود دارد، روکشی موقتی است که زیر خاکستر آن آتش عملگرایی، راستگرایی و استبداد مبتنی بر زور خفته است . بروز دو جنگ جهانی اول و دوم ، بحران بالکان و ماجرای اخیر اوکراین در کنار سربرآوردن جنبش های واگرایانه و دست راستی در سرتاسر اروپا و حتی آمریکا نشان های آشکاری از تایید این نظریه قلمداد می‌شوند. علاوه بر اینها، مدتی است که کارآیی دموکراسی در جهان با عملکرد قاطع و موثر چین در زمینه اقتصادی و مهار بحرانهایی چون کرونا و نیز مشت آهنین روسیه در مسایل بین المللی و داخلی در قبال عملکرد کند و توام با تردید و سراسر تفرقه و اختلاف غرب زیر سوال رفته است . بحران اوکراین آوردگاه جدی غرب برای غلبه بر این تردید است، بنابراین توفیق یا شکست آن تاثیر عظیمی بر تاریخ، اروپا و دموکراسی خواهد داشت و از همین روست که شاهد تغییر رویه "رسمی" آلمان برای ارسال سلاح به مناطق درگیر بعد از جنگ دوم جهانی و تکاپوی غرب هستیم.

..ادامه پست بعد