بررسی جایگاه زبان ملی و زبانهای محلی قومگرایان زبان فارسی ر | انجمن پاردان (ایرانبان بلوچ)
بررسی جایگاه زبان ملی و زبانهای محلی
قومگرایان زبان فارسی را بهعنوان زبان رسمی و ملی ایران، در نقطۀ مقابل زبانهای محلی قرار میدهند و آن را زبانی سلطهگر میپندارند که حق تکلم به زبانها و گویشهای محلی را ضایع ساخته و در نتیجه، عامل ضعف و زوال و انقراض زبانهای محلی است. این دسته بهطور واضح از درک جایگاه متفاوت زبان رسمیِ ملی و زبانهای محلی عاجزند.
آنچه گویشوران محلی تکلم میکنند، غیرمعیار و صرفاً محاورهای است. مثلاً لهجات سراوانی و زاهدانی در زبان بلوچی، به همان گونه گویش محلی به شمار میروند، که لهجات اصفهانی و مشهدی و یزدی و شیرازی و تهرانی در زبان فارسی.
زبان معیار، آن است که از قدمت تاریخی بلندی بهعنوان زبان میانجی و علمی و ادبی برخوردار است و بهراحتی در جامعه ایفای نقش میکند. زبان کهن و بارور فارسی مصداق بارز یک زبان معیار است که در جامعۀ ایرانی رواج داشته است و دامنۀ کاربرد آن از سرزمینهای اروپایی امپراتوری عثمانی تا هند و ماوراءالنهر را نیز در بر میگرفته است؛ لذا به مردم یا منطقۀ خاصی تعلق نداشته و به ایران محدود نبوده است. بدیهی است که چنین زبانی قابل مقایسه با زبانها و گویشهای محلی نیست.
وارون اوهام قومگرایان، زبان فارسی ارتباط واژگانی ویژه و جایگاه والایی از گذشته تاکنون در زبانها و ادبیات محلی ایران داشته است. چنانکه خاستگاه مختلف شعرای فارسیسرا گواه آن است.
شاهکارهای قند پارسی همچون بوستان و گلستان، پندنامه، مثنوی معنوی، شاهنامه، ورقه و گلشاه، بهرام و گلاندام و... جایگاه والای ویژهای میان بلوچها داشتهاند. همچنین شاعران بلوچی چون قاضی نورمحمد گنجابوی، زیب مَگْسی، عبدالله پیشینی، شَی محمد دُرافشان و ناطق مکرانی پارسیسرا بودهاند.
از سوی دیگر، بسیاری از کشورها دارای چندین زبان و گویش و لهجه هستند و همین مسئله لزوم وجود یک زبان رسمی را ایجاب میکند. اگر سیستانی و بندری با یک تهرانی به لهجۀ خود گفتگو کنند، سخن یکدیگر را بهسختی میفهمند. این تفاوت حتی میان گویشهای بلوچی و دیگر زبانهای محلی وجود نیز دارد. ایران دارای زبانهای متعددی است و بدون رسمیت فارسی بهعنوان زبان ملی، مردم ایران بهمانند هند دست به دامان انگلیسی خواهند شد.