زبان مادری بخش دوم نه آموزشِ زبان مادری و نه آموزش به زبان | انجمن پاردان (ایرانبان بلوچ)
زبان مادری
بخش دوم
نه آموزشِ زبان مادری و نه آموزش به زبان مادری هیچیک بهتنهایی دوای این درد نیستند. زیرا آموزشِ زبان مادری تنها به کودکانی کمک خواهد کرد که در فضای خانه و خانواده زبان قومی و مادری خود را نیاموختهاند. آموزش به زبان مادری نیز تنها در مقاطع تحصیلی ابتدایی قابل اجرا است و هرچه روبهجلو برویم تحصیلات عالی نیازمند یک زبان معیار با سابقهٔ علمی و نوشتاری است، ویژگیای که بسیاری از زبانهای رایج در ایران آنرا ندارند. علاوه بر این، تحصیل به چندین زبان مادری نیازمند مقدمات بسیاری است و به سرمایه و نیروی انسانی و زمان فراوانی نیاز دارد و در شرایط امروزهٔ ایران -که نظام آموزشی و پرورشی با مشکلات فراوانی دست و پنجه نرم میکند و حتی بسیاری از روستاها مدرسه هم ندارند- از چاله درآمدن و به چاه افتادن است. زمانی که در ناحیهٔ بلوچستان هنوز بسیاری از کودکان روستایی از مدرسه و تحصیل محروم هستند و بیشتر مدارس روستایی، کپری و بدون امکانات هستند؛ در اندیشهٔ تحصیل به زبان مادری بودن مصداق بارز ضربالمثل « خانه از پای بست ویران است خواجه در بند نقش ایوان است» میباشد.
تحصیل به زبان مادری، نیازمند زیرساختهای فراوان میباشد. نیروی انسانی و متخصصین و و معلمین فراوانی نیاز دارد، سرمایهای فراوان برای ایجاد مدارس و دانشگاهها و کتابخانهها لازم دارد و از جایی که بسیاری از زبانها حتی رسمالخط ندارند و اصطلاحات علمی کافی ندارند زمان و سرمایهٔ زیادی میطلبد. در شرایط امروزی ایران چنین چیزی غیرممکن است و حتی اگر ممکن باشد نه تنها کمکی به دانش آموزان نخواهد کرد بلکه برای آنان مشکلات فراوانی ایجاد میکند و مانعی برای پیشرفتشان میشود. آموزشِ زبان مادری نیز مشکلات خود را دارد، بخش عمدهای از کودکان، زبان مادری خود را در محیط خانه و خانواده میآموزند و نیازی به آموزش آن در مدرسه ندارند. از طرفی دیگر اجباری بودن آن نیز غیرممکن است و تنها میتواند بهصورت کلاس اختیاری و خارج از برنامه برای کودکانی که زبان مادری خود را نیاموختهاند مهیا شود. کلاسهای آموزش به زبان مادری تنها بخشی از مشکلات زبانهای ایران را حل میکنند و حفظ و پیشرفت جایگاه زبانهای ایران نیازمند اقدامات بیشتر و کارآمدتری است.
راه چاره چیست؟ بالا بردن جایگاه و کاربرد زبانها بهترین راهحل است. برای مثال زبان فارسی به عنوان زبان رسمی ایران، میبایستی همچون زبان ترکی یا کرهای یا انگلیسی، جایگاه قابل توجهای در موسیقی و سینمای جهانی داشته باشد. همچنین باید از هجوم واژههای بیگانه به این زبان باید جلوگیری شود، شوربختانه از جایی که این زبانِ آموزشی، علمی و رسمی ایران است، واژگان بیگانه فراوانی به آن راه یافتهاند. برای زبانهای مادری و قومی نیز، در کنار کلاسهای اختیاریِ آموزش این زبانها، میبایستی به ادبیات این زبانها نیز توجه شود. همانگونه که کودکان فارسیزبان، زبان فارسی را در محیط خانه و خانواده میآموزند و در مدارس تنها به خواندن و نوشتن به فارسی و یادگیری ادبیات زبان فارسی مشغول میشوند؛ گویشوران زبانهای قومی و محلی نیز باید ادبیات زبان اول خود را بیاموزند و از این طریق با اصطلاحات، واژهها، فعلها، داستانها، اشعار، ضربالمثلها و... آشنا شوند و آنرا حفظ کنند. همچنین برای گویشوران زبانهای قومی باید محتواهای آموزشی، فیلم، سریال، موسیقی و برنامههای تلویزیونی در رسانههای دولتی و خصوصی تهیه شود و به پویایی این زبانها توجه شود.