چهرهی ژانوسیِ مُد؛ دیالکتیک رهایی و انقیاد علی هداوند ا | Problematicaa
چهرهی ژانوسیِ مُد؛ دیالکتیک رهایی و انقیاد
علی هداوند
از متن: شاید سخن گفتن از مُد در زمانهی حاضر، دستکم از منظر جامعهشناسی و اندیشهی انتقادی، کاری بهغایت محافظهکارانه بهنظر برسد. اکنون بر کسی پوشیده نیست که صنعت مُد در معنای مرسوماش با شعار «بیشتر مصرف کن» چگونه محیطزیست، زندگی حیوانات، هنجارهای زیباشناختی را در معرض تهدید قرار داده و دستخوش تغییر کرده است. حال که جریان سرمایه همهی عرصههای حیات انسانی را درنوردیده، صنعت مُد نیز بهطریق اولی منطق سرمایهای را درونی کرده که چیزی جز ارزشافزایی نیست و بر اساس آن به پوشاک و همینطور زیبایی چونان کالایی قابل مبادله مینگرد که کرانهی نهاییِ آن را «پول» تعیین میکند. صنعت مُد البته با ابتکارات خلاقانهی خود توانسته تکنیکهایی را بهکار گیرد تا این مهم را با قطعیت و کارآمدی بیشتری به پیش براند. موریتزیو لاتزاراتو اشاره میکند که سرمایهداری در عصر حاضر با دستکاریِ عرصهی میل انسانی، چرخهی سرمایه را بیش از پیش شتابناک میکند. اگر مارکس این چرخه را در قالب فرمول پول-کالا-پول و به معنای به گردش درآمدن کالا نه برای مصرف بلکه برای مبادله نشان میداد (مارکس، 1394) حال آپاراتوسهای سرمایه آن را در فرمول مصرف-ناکامی-مصرف کارآمدتر ساختهاند، این بدین معناست که هر مصرفی پیشاپیش باید ناموفق باشد و راه برگذشتن از آن را در مصرفی تازهتر نشان دهد. (Lazzarato, 2014) این دقیقاً همان تکنیکی است که صنعت مُد به شکلی گسترده به خدمت درآورده و از این رو به حیات خود ادامه میدهد. مُد در این چرخه چونان اسطورهای خود را از متن حیات اجتماعی برمیکشاند و ماهیتی خودآیین و تعیینکننده به خود میگیرد، تا جایی که اوست که معیارهای زیباییشناختی را رقم میزند، یک سال لاغری را معیار زیبایی میکند و سال دیگر چاقی را، یک بار تصنعی اغراقشده و باری دیگر ریختی طبیعی و بدوی. مهم این است که سازوکاری نفعبر بر فراز و به جای انسانها امر زیبا را از نازیبا تشخیص دهد و آن را به مدد تبلیغات و رسانه همگانی کند.