2022-05-02 14:27:52
#فوقالعاده
مخمس
جفای خار ها، عید رمضان
دوش رفتم گردش گلزار ها
جای گُل دیدم جفای خارها
بلبلان را زهر در منقارها
مطلب غم می نوازذ تارها
کرگسان در عیش و گیر و دارها
ماه نو زرد و زبون آمد برون
روزه رفت و ماه خون آمد برون
لاله از صحرا نگون آمد برون
وز خجالت سرخگون آمد برون
جای نوش افتاده نیش مارها
باغبان را گُل نمی بخشد گلاب
اشک خون آید زچشمان سحاب
نافه آهو ندارد مِشک ناب
قار قار آید ز حلقم غراب
می زند بر حیفه ها منقارها
آسمان سر گشته و حیران شده
اختران افسرده و پژمان شده
ماه نو از دیده ها پنهان شده
چشمه خورشید یخبندان شده
بی رمق شد ثابت و سیارها
در بهاران موسم دٓی آمده
وز بیابان ناله نَی آمده
کاروان خسته از پی آمده
با دو صد فریاد و هی هی آمده
پای اُشتر مانده از رفتارها
بر رخ گل قطره غم می چکد
خون شب بر جای شبنم می چکد
وز سحر زهرای ماتم می چکد
زاسمان مرگ دمانم می چکد
زخمه سیلی می زند بر تارها
می گساران مست پ مدهوشند و بس
شب پرستان منگ و بیهوشند و بس
کوله بار مرگ بر دوشند و بس
وز غلامی حلقه در کوشند و بس
گوش جان بر گفته بادارها
کشور زیبای ما ویرانه شد
رزمگاه دشمن دیوانه شد
بزم یاران باز ماتم خانه شد
قصه ما در جهان افسانه شد
شد زبان آزرده از گفتار ها
جاوید، کابل، ۱۳ دلو ۱۳۷۴
288 views11:27