پرستویی شد پرپرزنان رفت
به صحراهای بینامونشون رفت
حریفون پیش من با طعنه میگن
ستاره شد و به طاق آسمون رفت
مدتی طول کشید تا مردم بفهمند این تصنیف را آن خوانندهی جوانی خوانده که تازه وارد رادیو شده و در سوگ برادری خوانده که در ظهر بیست و هشت مرداد پیکرش در گرمای طاقتسوز کرمان بسته به ماشین شهربانی در کوچههای این شهر کشیده شد و از میان فاتحان کودتا گذشت: سرگرد محمود سخایی کاشانی.
افسر جوان سیوچند ســالهای که شاید اگر زنده میماند میتوانست یک المپیک دیگر را در کارنامهی ورزشی خود شاهد باشد و مدالی نیز برای خود کسب کند.
سرهنگ محمود سخایی چهرهی چندان شناختهشدهای نیست، شاید برادرش منوچهر که بعد از کشتهشدن برادر از روزنامهنگاری به طرف خوانندگی رفت از او شناختهتر باشد؛ اما مرگ تراژیک این افسر ارتش ایران بخش پررنگ زندگی او را در خود جای داده است.
از کتاب پنج تراژدی
خرید از
Radiotragedy.com
ارسال سفارشهایی که امروز ثبت میشوند رایگان است.