#دلم_درگیرته #پارت46 - سلام… خوبی؟ فکر کردم اتفاقی افتاده. - چه اتفاقی؟ - رحمان تماس گرفت گفت جواب تماسهاش و نمیدی. با عصبانیت به حرف اومدم - نمیخوام راجع به اون چیزی بشنوم. - حالا چرا حالت گرفتهست؟ - بیا تو! رفتم سمت مبل… اومد تو و در و بست و اومد نشست و نگاهی به سرتاپام انداخت. - داشتی ورزش میکردی؟ - اوهوم. - بهترین کاری که تو زندگیت انجام دادی همین ورزش کردن بود… هم خیلی خوش هیکل شدی هم خوشگل… اصلاً از این رو به این رو شدی. - دارم سعی میکنم خودم و قوی کنم؛ ولی بازم نمیشه. - حالا تعریف کن چی شده باز حالت گرفتهست؟ - بازم عابدی. - چرا گیر داده؟ نکنه هنوزم دوست داره؟ 250 views17:16