#پارت۱۵۱ #رمان_مافیا #به_قلم_خزان پریدم وسط حرفش گفتم : چیمیگید که من نمیدونم! سارا : هیچی احمق جان در جهالیت بمون تو! اهیل سارا هی بهم نگاه میکردن که بشکنی زدم با دستم گفتم : بچه ها چی شده!! اهیل : هیچی لونا سریالو نگاه کن چی میشه این اخرش!… 94 views⋆𝓚𝓱𝓪𝔃𝓪𝓷⋆, 19:58