- وای به حالت آسو اگر بری برای این و اون لنگ هوا کنی...حسابت ب | •|میـ🔥ـخواهم اربـــابت بــ💦ــاشم|•
- وای به حالت آسو اگر بری برای این و اون لنگ هوا کنی...حسابت با کرام الکاتبینه!
با وحشت گوشی رو روش قطع کردم و نگاهم رو به دکتر رو به روم دوختم: - برای سقط اومدی یا تعیین جنسیت؟ دختر کم سنی هم هستی چند سالته؟
آب دهنم رو قورت دادم و لرزون گفتم: - هجده سالمه و برای سقط اومدم!
دکتر متخصص با مکث نگاهم ازم گرفت و با سر به تخت پشت سرم اشاره کرد و همزمان گفت: - خیلی خب...لباس زیرات رو در بیار، بخواب روی تخت و پاهات رو بذار لبه ی اون دو تا پایه!
زیر لب باشه ای گفتم و سعی کردم توجه نکنم که این دکترم مثل آیهان یک مرده... نفس عمیقی کشیدم و بلند شدم که همون لحظه صدای فریادی بلند شد و چند ثانیه بعد، در با صدای وحشتناکی باز شد: - تو فقط جرئت داری بکش پایین آسو و توله ی من رو سقط کن...بعد از اون نگاه نمی کنم زنمی، قبر خودت و این دکتر حرومزاده رو همینجا میکنم https://t.me/joinchat/--ZKfh-wdLE3ZTdk خودم ریختم برگام مونده پسر به این خشنی ندیده بودم الله وکیلی