چگونگي توسل با جمله «اَلسَّلامُ عَلَيكَ يا اَباعَبدِالله» ضمن اينكه زمزمه میكنی «اَلسَّلامُ عَلَيكَ يا اَباعَبدِالله»، تمام مفاهيم سلام و تمام مفاهيم اباعبدالله را بايد در نظر بگيری. اين سلام را آنقدر تكرار كن كه اسرار سلام در قلبت ريخته شود و اهلالبيت (ع) خودشان درها را به روی دلت بگشايند و تو را به حرم راه دهند.
در آزمايشگاه به شما میگويند كه اگر اسيد سولفوريك را روی تورنسل بريزيد، رنگ تورنسل عوض میشود. به خودت میگويی بايد خودم آزمايش را انجام بدهم تا ببينم چنين میشود يا نه. مجلس معارف حضرت اباعبدالله الحسين (ع) نيز آزمايشگاه درك اسرار ملكوت است. به ما فرمودهاند كه زيارت حضرت اباعبدالله (ع) با زيارت عاشورا، زائر را به مقاماتی میرساند كه همدرجه با اصحاب حضرت اباعبدالله (ع) در روز عاشورا باشد. حالا ما هم بايد اين آزمايش را انجام دهيم و سلام بر حضرت اباعبدالله (ع) را با معرفت و اخلاص تكرار كنيم و به قدری در حضور قلب و اخلاص، تلاش كنيم كه در تقديم سلام و زيارت با معرفت و خالصانه موفق شويم تا آنچه را كه به عنوان نتيجه آزمايش به ما گفتهاند، مشاهده كنيم. شايد خيلی معطلی داشته باشد اما بالاخره درها باز میشود. اين آزمايش مشكلات بسياری دارد، ولی كمكم حل خواهد شد.
بايد خوب فكر كنيم تا ريشههای آن مشكلات و موانع را بيابيم كه چرا سلامهای ما به نتيجه نمیرسد؟ آيا در معرفت به مفاهيم سلام مشكل داريم يا در عمل به مفاهيم سلام مشكل داريم؟ آيا بعد از قرائت زيارت عاشورا دچار غفلتها میشويم؟ خلاصه بايد تلاش كنيم و در اين راه كه مستقيمترين راهها به سوی تقرب به حقتعالی است، مجاهدت نماييم. اگر چنين نكنيم خدای نكرده شب اول قبر يا لحظه احتضار اگر قصد گفتن «اَلسَّلامُ عَلَيكَ يا اَباعَبدِالله» را داشته باشيم، به علت آنكه زمينههای آن را در طول زندگی فراهم نكردهايم، نمیتوانيم بر زبان جاری سازيم، چون وجود و قلب ما، آن را درك نكرده است و آشنايی ندارد. در آن لحظات تنهایی، آنچه كه در وجود ما شكل گرفته و جزيی از وجود ما شده است، برای ما كارساز است و اگر اين سلامهای زیارت عاشورا، جزيی از وجود ما نشده باشد، در لحظههای سكرات موت و فشارهای جان كندن، از عرض سلام به پيشگاه حضرت اباعبدالله (ع) و توسل به شفاعت ایشان ناتوان خواهيم بود.
درد و خوف لحظات احتضار از بالاترين مرضها و دردناكترين بيماریها بسيار سختتر است. حتی درد و خوف سختترين بيماری در برابر درد و خوف جان كندن مثل ذرهای در مقابل كوه است. لذا اين دردها و خوفها در لحظه احتضار اجازه نمیدهدكه به صورت مصنوعی سلام كنيم و آنچه را كه درك نكردهايم بر زبان جاری سازيم. در نتیجه معارف و اسرار سلام بر حضرت اباعبدالله (ع) لزوماً بايد جزئی از وجود ما شده باشد. گاهی برای انسان اتفاق میافتد كه شخصی را كه بر اثر تصادف در حال جان دادن است، مشاهده نمايد كه به او میگويند بگو «اَشهدُ اَن لااِلهَاِلّااَلله» ولی او مدام نه تنها این ذكر را نمیگويد بلكه به طرف مقابل، فحش و ناسزا میگويد و از اينكه او را به ياد مرگ میاندازند بسيار عصبانی میشود! اين بدان جهت است كه زبان و قلبش با ذكر «لااِلهَاِلّااَلله» و اسرار آخرت آشنا نيست.