روحانیان آنگونه که دیگران میپندارند. ... بر خلاف همیشه که | اخلاق در حوزه اجتماع
روحانیان آنگونه که دیگران میپندارند.
... بر خلاف همیشه که در جمعهای دوستانه با لباس شخصی حاضر میشوم، این بار در جمع گروهی از دوستان و استادان دانشگاهی با لباس طلبگی شرکت کردم. گفتگوی ما علمی و البته خودمانی بود. موضوع از پیشتعیینشدهای نبود، بنا بود از هر دری سخن بگوئیم و بشنویم. در این میان، یکی از حاضران با اشاره به لباسِ من پرسید: این لباس را برای چه میپوشید؟ جواب قانعکنندهای نداشتم ولی گفتم به هر حال، من دانشآموختهی حوزه هستم و دوست دارم که اینگونه وابستگی خود را به این سنت نشان دهم. گویا از جواب من قانع نشد؛ چون با لحنِ گزندهتری ادامه داد: "ولی شما با این لباس چرخهی قدرت را تقویت میکنید و سبب میشوید تصمیمات مسئولان در حوزهی شخصی و عمومی تقویت و توجیه شود." در حالیکه با لبخند نگاهش میکردم ادامه داد: "من حتّی با انگشتر عقیقی که دست میکنید هم مشکل دارم؛ چون همان را هم کمک به فرمولهکردن اقتدار و تقویّت حاکمیّت میدانم." مانده بودم چه بگویم و به این حجم از بدگمانی چگونه پاسخ دهم. تنها یک جمله گفتم: "شاید لباس و یا انگشتر عقیق من این کارکرد را هم داشته باشد؛ ولی بیشتر کسانی که این لباس را میپوشند لزوما با چرخهی قدرت ارتباطی ندارند و استفادهی خاصی نمیبرند. حتّی ممکن است به وسیلهی آن دچار محدودیّت شده باشند. در حقیقت من هم مثل شما هستم و به اندازهی شما از پیآمد تصمیمهای درست و نادرستی که مسئولان میگیرند برخوردارم." خندهاش نشان میداد که بگذریم! ... خشونتی که این روزها متوجّه طلبهها میشود و ما جسته و گریخته گزارش آن را میشنویم، سویههای مختلفی دارد؛ گاهی نگاه معنادار رهگذران است و گاه دستانداختنهای شوخطبعانه، گاه ناسزاگویی یا کمی تندتر، و گاهی نیز در قالب یک ادبیات علمی و از یک شخص دانشگاهی. اما به گمانم پشت تمام این خشونتها همان سخن یا تصوّر استاد دانشگاه نهفته است. مردم روحانیان را توجیهکننده و تقویّتکنندهی سیاستهایی میدانند که در حوزههای مختلف فرهنگی و اجتماعی اعمال میشود. غافل از اینکه بیش از نود و پنج درصد طلبهها هیچ ارتباطی با این سیاستگذاریها ندارند.