فجر چهلم :سينماي منتقد ساختار به قلم محمدرضا جلايي پور فجر | كانال زهرا صدر اعظم نوری
فجر چهلم :سينماي منتقد ساختار به قلم محمدرضا جلايي پور
فجر چهلم کمفروغ و بیرونقترین جشنوارهٔ فیلم فجر دههٔ گذشته بود. احتمالا بخشی از این استقبالِ کم و سرمای جشنواره را اوجگیری کرونای اومیکرون و پدیدهٔ جهانیِ نزول سینما در برابر صعود وی.او.دی (پلتفرمهای آنلاین پخش فیلم و سریال که در ایران هم فیلیمو و نماوا نمونههای آناند) توضیح میدهد و بخشی دیگر را هم ضعف عمومی اغلب فیلمهای امسال. در میان ۲۲ فیلم جشنوارهٔ امسال تنها هفت فیلم (موقعیت مهدی، مرد بازنده، نگهبان شب، ملاقات خصوصی، علفزار، برف آخر و دِرب) خوب یا نسبتا خوب بودند، اغلب فیلمها متوسط یا نسبتا ضعیف بودند و چند فیلم (از جمله ماهان، ۲۸۸۸، لایههای دروغ و خائنکشی) هم به شدت ضعیف بودند. پرسیدنی است که چرا و چگونه فیلمهای به شدت ضعیف برای حضور در جشنواره برگزیده شدند.
از حیث اقتصاد سینمای فجر حضور سهدسته تهیهکننده به چشم میآمد. به ترتیبِ بزرگی: نهادهای حاکمیتی (فارابی، اوج و حوزههنری/سوره)، آقازادههای سینما و بازیگر/مجریهای تهیهکننده. نشانهای روشن از اینکه در سینمای امروز ایران کارگردانان نوظهور یا باید بتوانند حمایت نهادهای حاکمیتی را جلب کنند یا آقازاده باشند یا به یکی از بازیگر/مجریهای ثروتمند نزدیک باشند، حتی اگر فیلمی که میسازند در حد ماهان ضعیف باشد، و اگر نباشند بسیار دشوار است بتوانند برای طرح فیلمشان، هر قدر قوی، حامی مالی مستقل بیابند. حکمرانی سینما و مدیریت جشنواره نیز از سالهای قبل ضعیفتر بود. نشانهاش اینکه سیمرغ بلورین فیلم برتر از نگاه مردم در دو روز آخر جشنواره حذف شد، دو فیلم محبوبتر از نظر مخاطبان و خوشساخت («ملاقات خصوصی» و «مرد بازنده») در نامزدی برای سیمرغها کاملا نادیده گرفته شدند، نشستهای خبری اجرا و مدیریت و بازتاب ضعیفی داشت، سالنهای سینمایی که همهٔ بلیطهایشان فروخته یا بین کارمندان و نزدیکان دولت توزیع شده بود بعضا خالی میماند و اختتامیهٔ جشنواره نیز ضعیف برگزار شد. نشستهای تحلیل و نقد فیلمهای جشنواره نیز هم در صداوسیما و هم در پلتفرمهای آنلاین و رسانهها از سالهای قبل کمشمارتر و کممخاطبتر بود.
فیلمهای جشنوارهٔ امسال دولتی-حکومتیتر از سالهای قبل بود، تعدادی از کارگردانان توانا و مستقل (از جمله سعید روستایی) اساسا فیلمشان را به جشنواره نفرستادند و ممیزی فیلمها هم بیشتر بود، اما با این حال در اکثر فیلمهای جشنوارهٔ فجرِ چهلم نوعی نقد صریح یا استعاری ولی رادیکال به ساختارهای حکومتی و ترتیبات نهادی به تصویر کشیده شده بود. برای مثال در فیلم «نگهبان شب»، ساختهٔ رضا میرکریمی، انتخاباتِ مناسکیشده و نمایشی بین نامزدهایی که «همهشان شکل هماند»، کارچاقکنِ رای دارند، «رسول»ها و عموم شهروندان را نمایندگی نمیکنند و با پروژههای عمرانی که خوابیدهاند حامیپروری و کلاهبرداری میکنند به نقد کشیده شده است. در این فیلم یک جوان کوشا و صادق روستایی به خاطر همین مشکلات ساختاری و نهادی ناچار است برای ازدواجش جعبهٔ خالی گوشواره بگیرد و در خواستگاری گوشوارهٔ مادرش را برای عروس ببرد، حتی امکان خرید یا اجارهٔ لباس دامادی و عروس و گرفتن وام ندارد، حقوق کارگر در برابر کارفرما ضمانت نمیشود و وعدهٔ خانهدار کردن فرهنگیان هم محقق نمیشود. همهٔ این اتفاقات در شرایطی میافتد که دادگاه اکبر طبری – از مفسدان اقتصادی – در حال برگزاری و پخش در تلویزیون است و انبوهسازان رانتخوار با فساد اقتصادیشان «رسول» را قربانی میکنند.
در فیلم تاثیرگذارِ «موقعیت مهدی» به نویسندگی و کارگردانی هادی حجازیفر که متمرکز بر رابطهٔ برادران باکری است و به حق فیلم برگزیدهٔ جشنواره شد، نقد رادیکال مهدی باکری به مدیریت جنگ و فرماندهیِ محسن رضایی که به تنها ماندن او در پایان فیلم، نوعی بیمیلیاش به بازگشت به زندگی، دور انداختن کارت عضویتاش در سپاه و شهادتش میانجامد به تصویر کشیده شده است. در روایت انتقادی کارگردان، فشار برای توبهنامهگیری از حمید باکری (توسط امثال صادق محصولی در ارومیه) به خاطر سابقهٔ همکاری قبل از انقلابش با سازمان مجاهدین خلق، وضعیت آشفتهٔ شهر ارومیه که پر از صف مردم برای کالاهای اساسی و بنر شهادت جوانان شهر است و اینکه کمیته حتی برای خروسبازی هم شهروندان را بازداشت میکند نیز منعکس شده است.
نقد اصلی فیلمِ خوشساختِ «علفزار» هم به ساختار قضایی معیوب، قانون معیوب و فساد قضایی است و سربازپرس ریاکاری که به فشار و سفارش شهردار برای مختومه کردن پروندهٔ فرزندش تن میدهد و وضعیتی که در آن فرودستان حتی توانایی مالی گرفتن وکیل ندارند، حقوقشان نقض میشود و برای ولد الزنا محسوب نشدنِ فرزندشان هم باید پول بپردازند.