2022-05-01 17:10:44
زندگی نامه سادات روستای امروله ( همروله)
و طایفه نقشبندی در منطقه لیلاخ
قسمت دوازدهم
حاج سید جلال الدین و درمان بیماری ها:
باتوجه به موارد ذکر شده، آقا جلال در درمان بیماری ها به خصوص جذام و تراخم ( نوعی بیماری چشمی) تبحر کامل داشتند.
در زمان رضاشاه در نزدیکی شهرهای بزرگی چون تبریز و سنندج شهرک هایی ساخته شد که جذامی هارا از مناطق مختلف جمع آوری کرده و به آنجا می بردند و خانواده هایشان دیگر از آنها خبر نداشتند وبعضی از آنها که راضی به رفتن به آنجا نبودند متواری شده و سربه کوه و بیابان می گذاشتند و تعدادی از آنها به خانقاه آقا جلال در امروله پناه می آوردند.
چون ایشان می دانستند تنها چیزی که جذامی هارا زجر می دهد نورآفتاب و گرمای آن است،دستور داد در پشت خانقاه در داخل کوه زاغه هایی بکنند و جذامی هارا در آنجا نگهداری نمایندو خود شخصاً به درمان و تغذیه آنها می پرداخت،با صابون های مخصوص آنها را شستشو می داد،برای آنها صحبت میکردو آنها را به زندگی امیدوار می ساخت و اجازه نمی داد کسی به انها نزدیک شود تا درمان می شدند( من خود« مؤلف کتاب» چندنفر را به یاد دارم که بهبود یافتند،ازدواج کردند و در امروله به زندگی معمولی خود ادامه دادند).
مرحوم سید زاهد نقشبندی فرزند سید عابد و نوه آقا جلال یکی از خاطرات خود را در این مورد چنین تعریف میکند:
روزی در خدمت پدربزرگم به کنار استخر خودشان که کمی بالاتر از خانقاه بود رفتیم.
دستور فرمودند برای ایشان قلیانی آماده کنم. روی تخت مخصوص خودشان نشسته بودند،گرم صحبت بودیم که دیدم از تپه پشت استخر مردی قد بلند و قوی هیکل پایین آمد،سر و روی خود را کاملا پوشانده بود،خدمت پدربزرگم رسید ،آقا اجازه داد تا در بغل دست ایشان بنشیند.
معذرت خواهی کرد و گفت : قربان خیلی دلتنگ و گرفته احوال بودم،ترسیدم پیش دیگران بروم،خبر پیداکردم اینجا تشریف دارید ،خدمت رسیدم تا چند دقیقه ای در محضرتان بمانم.
پدربزرگم قلیان تعارف کردندو او نیز شروع کرد به کشیدن،چندین بار دهن به دهن عوض کردند،من خیلی تعجب کردم و چندشم می گرفت،از صحبت کردنش فهمیدم که آدم فهمیده و باسوادی است ولی متأسفانه به علت جذامی بودن از جامعه طرد شده بود.
بعد از مدتی آن شخص رفت،از پدربزرگم پرسیدم ایشان که بودند؟
فرمودند: میرزا سعید بود که بسیار آدمی فهمیده و تحصیل کرده است ولی به علت بیماری وارد جمع نمی شود امیدوارم تا مدتی دیگر خوب شود.
باز پرسیدم قربان آیا خطرناک نیست که شما هم از لوله قلیان او استفاده نمودید؟
فرمودند: گناه مأیوس کردن آن شخص در نزد پروردگار خیلی سخت تر از مبتلا شدن به جذام است،در ضمن من بالاتر از ۸۰ سال سن دارم و امکان مبتلا شدن برای من بعید است ولی شما باید احتیاط کنید مبادا چنین کاری را انجام دهید برای شما ضرر دارد.
منبع:کتاب سلالهی پاکان/سیدهادی نقشبندی
https://t.me/saeed_abad
مێژووی ناوچەی بان لەیلاخ
2.0K viewsedited 14:10