دادستان در دعوای کیفری حق هیچ گونه مداخله،صلح و سازش با متهم را ندارد.
دعوای حقوقی متعلق به طرفین دعوی بوده،از این رو تعقیب یا انصراف از دعوی مربوط به طرفین دعوی می باشد.
در دعاوی کیفری بار دلیل بر عهده شاکی یا دادستان است و متهم با رعایت اصل برائت موظف به اثبات بی گناهی خود نیست.
در دعاوی حقوقی تحصیل و ارائه دلیل بر عهده مدعی است اعم از اینکه مدعی،خواهان یا خوانده باشد.
در موارد زیر ضروری است تا قاضی کیفری به مقررات آیین دادرسی مدنی متوسل شود:
عدم تکافوی مقررات قانون آیین دادرسی کیفری در موضوع مربوطه
کلیت داشتن قوانین آیین دادرسی مدنی در موضوع مربوطه
عدم مغایرت قوانین آیین دادرسی مدنی با قوانین آیین دارسی کیفری در موضوع مربوطه
@samaat
قوانین آیین دادرسی کیفری قوانین شکلی است که برعکس قوانین ماهوی که اصل اولی در آنها عطف بماسبق نشدن است در قوانین شکلی اصل اولی شمول قوانین نسبت به حال، گذشته و آینده است. زیرا قانون آیین دادرسی کیفری برای کشف حقیقت بوده و نسبت به ماهیت عمل مجرمانه تأثیری ندارد تا عطف بماسبق شدن آن تأثیری در اصل موضوع اتهام داشته باشد و چون قانون جدید بهتر میتواند به کشف حقیقت و اثبات بیگناهی یا گناهکاری متهم کمک کند، لذا باید نسبت به کلیهی اعمال ولو آنکه قبل از تصویب قانون هم باشد منطبق گردد.