Get Mystery Box with random crypto!

شروع رمان #کاژه روایت واقعی باپایان خوش به قلم سارا.ص #۸۹ روب | کانال اختصاصی رمان های سارا(کاژه)

شروع رمان #کاژه روایت واقعی باپایان خوش به قلم سارا.ص
#۸۹
روبروم نشست و گفت
-...خبرای خوب

سعی کردم استرسمو کنار بذارم و حرفمو بزنم
صداش کردم و همین که خواستم بگم گارسون برای گرفتن سفارشامون اومد

بعدشم کلا یادم رفت چی میخواستم بگم
ناهار خوردیم
حرفای عادی زدیم و بعد آراز منو رسوند
بازم نشد حرف بزنیم

بازم آراز زنگ زدوگفت درگیر جابجایی یسری اجناس شده و چندروز نتونستیم همو ببینیم
پنج شنبه آخرشب آراز زنگ زد و گفت

فردا برم خونش که هموببینیم

منم قبول کردم
دوباره حرفایی که میخواستم بزنم رو تو دهنم مرور کردم

یه تیشرت بایقه ی بسته و شلوار جین انتخاب کردم
صبح بیدار شدم لباس پوشیدم موهامم بافتم که نیاددورم

تا برسم خونه ی آراز ظهر شده بود
زنگ زدم درو برام باز کرد و رفتم داخل
آراز از پشت بغلم کردو گونم رو بوسید

مانتو کیفمو تو اتاق گذاشتم و برگشتم پیش آراز
-...دارم برات جوجه آراز پز درست میکنم
+...ازاینکارام بلدی؟
-...ازاین بیشترم بلدم
نشستم روی سنگ کابینت
آراز نگاهشو روی صورت و موهام چرخوندو گفت

-...موهاتو چرا بستی؟
+...همینطوری
-...بازشون کن
+...می‌ریزه یهو توغذا بعدش باز میکنم
برای مطالعه ادامه رمان اپلیکیشن #باغ_استور نصب کنید و رمان #کاژه رو سرچ کنید
https://t.me/BaghStore_app/693
اگر گوشی #اپل دارید کافیه برنامه باغ استور رو از اپل استور دانلود کنید و طبق راهنمای زیر نصب و راه اندازی کنید
https://t.me/BaghStore_app/709


Join t.me/saraa_novell