Get Mystery Box with random crypto!

شروع رمان #کاژه روایت واقعی باپایان خوش به قلم سارا.ص #۱۰۲ +. | کانال اختصاصی رمان های سارا(کاژه)

شروع رمان #کاژه روایت واقعی باپایان خوش به قلم سارا.ص
#۱۰۲
+...ساعت چنده؟دیرم نشه
-...هنوز وقت هست

نگاهه خیرشو روی خودم حس کردم به خودم نگاه کردم و با دیدن یه کبودی بزرگ بالای سینم هینی گفتم

اراز با یه نیشخند نگام کردو گفت
-...من که گفتم قراره هرچی گفتم و اجرا کنم

ماخیلی حرف زده بودیم و کاری که امروز کردیم یکی از کوچکترین کارایی بود که اراز در موردش گفته بود
لب گزیدم و گفتم

+...ولی من نمیخوام بیشترازاین پیش برم
اراز گونمو بوسید از روی تخت بلند شد
از تواینه نگام مرد چشمکی بهم زدو گفت
-...یواش پیش میریم توام خوشت میاد

الان انرژی کل کل کردن باهاش رو نداشتم
فقط سرتکون دادم
همون زیر پتو لباسامو پوشیدم
اراز باخنده گفت

-...من که همه چیو دیدم چرا خودتو خسته میکنی

یه اخم ریز کردم و لب زدم پررو
خودمو مرتب کردم
لباس پوشیدم اراز یه لیوان بهم دادو گفت

-...اینو بخور انرژیتو برمیگردونه

ازش گرفتم و تشکرکردم
سوار ماشین شدیم یکم رقتیم و اراز گفت
-...خب خوش گذشت بهت؟

خجالت میکشیدم در موردش حرف بزنم اما ارازی که من میشناختم تا تمام حسایی که داشتم و تک به تک اززیر زبونم نمیکشید بیرون اروم نمیگرفت

برای همین گفتم
+...آره

واقعیت هم همین بود اذیت نشده بودم...یه حس متفاوت رو تجربه کردم و اگه میخواسنم با خودم صادق باشم حاضر بودم دوباره امتحانش کنم
برای مطالعه ادامه رمان اپلیکیشن #باغ_استور نصب کنید و رمان #کاژه رو سرچ کنید
https://t.me/BaghStore_app/693
اگر گوشی #اپل دارید کافیه برنامه باغ استور رو از اپل استور دانلود کنید و طبق راهنمای زیر نصب و راه اندازی کنید
https://t.me/BaghStore_app/709


Join t.me/saraa_novell