Get Mystery Box with random crypto!

شروع رمان #کاژه روایت واقعی باپایان خوش به قلم سارا.ص #۱۰۵ خی | کانال اختصاصی رمان های سارا(کاژه)

شروع رمان #کاژه روایت واقعی باپایان خوش به قلم سارا.ص
#۱۰۵
خیلی دلم میخواست بدونم چی میگن که نمینونه جلو من حرف بزنه

باقی میز رو چیدم و منتظر اراز موندم
یکم مکالمش طولانی شد و بالاخره از اتاق اومد بیرون

روبروم نشست و گفت
-...بخور تاسرد نشده ...نگین هم سلامتو رسوند

+...سلامت باشه داشتی با نگین حرف میزدی؟
-...نه باشهرام حرف میزدم نگین فقط اومد سلام تورو رسوند
+...اها

-...داشتیم برای مهمونی هماهنگ میکردیم
هربار اسم مهمونی میومد من یجوری میشدم برای همین دیگه در موردش نپرسیدم

بعد از ناهار پیش هم نشسته بودیم
اراز دستشو دورم انداخت و گفت
-....یادته وقتی چت میکردیم بهت گفتم یبار باید چشماتو ببندم و این مدل رابطه رو باهات تجربه کنم

فقط سر تکون دادم
اراز اروم هلم داد روی کاناپه خوابیدم خودشم اومد روم و گفت
-...خب امروز میخوام امتحانش کنیم

+...ولی من امادگیشو ندارم
زیر گلومو بوسید و من بی اختیار چشمامو بستم

باصدای ارومی زیر گوشم گفت
-...قول میدم بهت خوش بگذره

انقدر ریز و نرم همه جام رو بوسید و باهام حرف زد تا راضی شدم
اما قرار شد هرجا نتونستم تمومش کنیم

رفتیم تواتاق لامپارو خاموش کرد یه چشم بند مشکی روی چشمام بست و شروع به باز کردن دکمهام کرد

قلبم تندتر از همیشه میکوبید
هرجاییمو که لمس میکرد حسش برام هزار برابر شده بود
برای مطالعه ادامه رمان اپلیکیشن #باغ_استور نصب کنید و رمان #کاژه رو سرچ کنید
https://t.me/BaghStore_app/693
اگر گوشی #اپل دارید کافیه برنامه باغ استور رو از اپل استور دانلود کنید و طبق راهنمای زیر نصب و راه اندازی کنید
https://t.me/BaghStore_app/709


Join t.me/saraa_novell