2022-01-28 09:56:11
#پاراگراف_کتاب
همانطور که اکثر ما قبول داریم که خدمت به دیگران و فداکاری برای یک آرمان، احساس معنا پدید میآورد، همگی همداستانیم که زندگی خلّاق، پُر معناست. آفرینش چیزی نو، چیزی که پژواک تازگی یا زیبایی و هماهنگیست، پادزهر نیرومند احساس پوچی و بیمعناییست. آفرینش، خود، توجیهکنندهی خویش است، خودِ پرسش "برای چه؟" را به چالش میطلبد، خود، "بهانهی بودن" خویش است. بتهوون آشکارا گفته هنرش او را از خودکشی بازداشته است. در سی و دو سالگی و در نومیدی حاصل از ناشنواییاش نوشت: "چیزی مرا از خاتمه دادن به زندگیام بازداشت. هنر به تنهایی این کار را کرد. افسوس برایم ناممکن است دنیا را ترک کنم پیش از آنکه همهی آنچه را که میخواهم انجام دهم، به پایان رسانده باشم. پس این زندگی مصیبتبار را به دنبال خود میکشم".
رویکرد خلاق به تدریس، آشپزی، بازی، مطالعه، دفترداری و باغبانی چیزی ارزشمند به زندگی میافزاید. موقعیتهای کاریای که خلاقیت را سرکوب میکنند و از فرد ماشینی خودکار میسازند، حتی با بالاترین درآمدها، همواره ایجاد نارضایتی میکنند. نقطهی اشتراک خلاقیت و نوعدوستی در این است که بسیاری جویای خلاقیتاند تا شرایطشان را در زندگی بهبود بخشند و به درک زیبایی نائل شوند، آن هم نه فقط برای خودشان، بلکه برای دلخوشی و لذّت دیگران. خلّاقیت در رابطهی عاشقانه نیز نقش دارد: زنده کردن چیزی در دیگری، بخشی از عشق بالغانه و فرآیند خلاق است..!
#رواندرمانی_اگزیستانسیال
#اروین_د_یالوم
ترجمه #سپیده_حبیب
408 views06:56