آدرس کانال:
دسته بندی ها:
وبلاگ ها
زبان: فارسی
مشترکین:
421
توضیحات از کانال
پیرامون هنر امروز ایران؛ موسیقی، خوشنویسی، شعر و هرآنچه در اطراف آنها تجلی مییابد...
Ratings & Reviews
Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.
5 stars
0
4 stars
0
3 stars
0
2 stars
2
1 stars
0
آخرین پیام ها 7
2021-05-16 07:08:40
«جامعه، نیاز به تفکر ندارد» ....
حرفهای دردآور دکتر بیژن عبدالکریمی، استاد فلسفه دانشگاههای ایران...
@sarmashgh95
75 views04:08
2021-05-15 20:34:11
به ملتی که زتاریخِ خویش بیخبر است
بجز حکایتِ محو و زوال، نتوان گفت...
عارف قزوینی
بیست و پنجم اردیبهشت، روز بزرگداشت حکیم فردوسی طوسی مبارکباد
@sarmashgh95
36 views17:34
2021-05-14 11:34:00
سلام بر یادت، در روزی که زاده شدی.....
@sarmashgh95
124 views08:34
2021-05-14 08:44:16
میرزا غلامرضا
68 views05:44
2021-05-14 08:44:12
میرزا کاظم
68 views05:44
2021-05-14 08:44:09
میرزا کاظم
66 views05:44
2021-05-12 13:58:43
دکتر باطنی و درس مادر
دکتر محمدرضا باطنی به همت بلند و آزادگی و رادمردی ستوده شده است. بر این گواهی شفیعیکدکنی بسیار کسان صحّه میگذارند:
«
به عنوان یک شاهد و گواه، در تاریخ معاصر ایران، و بیشتر برای آیندگان و ثبت در تاریخ، میتوانم گواهی دهم که دکتر باطنی یکی از مردان آزادۀ عصر ما و نسل ماست که با پارسایی و زهدی از نوع زهد عارفان تذکرةالاولیاء، بیاعتنا و سربلند از کنار تمام وسوسههای قدرتطلبی و جاذبههای حیات اداری و مادی و نان به نرخ روز خوردنها گذشت و این جایگاه اخلاقیاش، حتی، از جایگاه علمی و دانشگاهیاش ارزش بیشتری دارد و میدانم که او بعد از انقلاب درین راه رنجی درازدامن را با شکیبایی خویش آزموده است».
باطنی این عزتنفس و آبروداری و سربلندی را مرهون تربیت مادرش دانسته است. این حکایت عجیب را بخوانید:
«میپرسید چه کسانی روی من تأثیر گذاشتهاند؟ بدوندرنگ به شما جواب میدهم: اول از همه، مادرم. این زن بیسواد درعمل به من آموخت که چشم به مال دنیا ندوزم. به من آموخت که عزت نفس خود را با هیچ چیز معامله نکنم. به من آموخت که چطور صورتم را با سیلی سرخ نگه دارم ولی جلوی ناکسان گردن کج نکنم.
در خانهای زندگی میکردیم که هر اتاقش در اجارۀ یک خانواده بود. یک شب، مادر چراغ خوراک پزی را روشن کرده بود و قابلمهای هم روی آن غلغل میکرد. موقع شام، مادر سفره را پهن کرد، مقداری کنارۀ نان و نان خشکیده دوروبر سفره پهن کرد و سپس مکث کرد و به من و خواهرانم گفت: "بچه ها من و پدرتان آبرو داریم. به من قول بدهید که سرّ مرا فاش نکنید". و پس از آن که از سه بچه ۷ و ۹ و ۱۱ ساله قول گرفت، گفت: توی آن قابلمه هیچ غذایی نیست، فقط آبجوش است که غلغل میکند. من برای حفظ آبرو، جلوی همسایه ها این چراغ خوراکپزی را روشن کردهام. نمیدانم ولی شاید پس از گذشت پنجاه سال مادرم اگر بشنود سرّ او را فاش کردهام هنوز هم آزرده خاطر شود.» (گفتگوی مجدالدین کیوانی با دکتر باطنی، مترجم، ش۱۷ و ۱۸، بهار و تابستان۱۳۷۴،ص۱۹).
https://t.me/n00re30yah
64 views10:58
2021-05-10 13:16:03
روان استاد شاد و یادشان گرامی باد .
بیستم اردیبهشت ۱۴۰۰
#جان_عشاق
@Jane_oshaagh
72 views10:16
2021-05-10 07:52:22
دریغ و درد....
@sarmashgh95
82 views04:52
2021-05-09 16:49:03
سیاه مشق زیبای حضرت استادی میرحسین ترک
هو الواحد
پادشاه ممالک خطم
صفحه مشق ما قلمرو ماست
میرحسین سنه ۱۲۷۱
@bang_va_ghalam
@ostadfarhangsharif
87 views13:49