2021-11-04 23:00:46
برای #جامعه
امیرحسین فرخزاده
متأسفانه دانشجو دیگر بار قدیم خود را به دوش نمیکشد. #کار_دانشجویی؟ جدا؟! کجا؟ چگونه؟
یک. در روزگار ما دیگر برای #امر_سیاسی معنایی باقی نماندهاست. صحنۀ سیاست در مبتذلترین موقعیت خود قرار گرفتهاست و بالتبع این ابتذال به تمام زیرنهادهای جامعه سرایت کرده است. پس سیاستورزیهایِ #زردِ دانشجوییِ امروزی هم نباید تعجب برانگیز باشند.
دو. هر جایی که #بحران نباشد، باید بحران آفرید. هنگام کرختیِ روندها، باید چارچوبها را شکست. در همان لحظۀ شکسته شدن چارچوب، امر سیاسی واجد معنایی جدید میشود. در یکی از همین لحظات بود که #جامعه_اسلامی شکل گرفت.
سه. شاید عجیب باشد اما در یک تشکل بودن، معنایی بیش از حمایت از #تعصبات میتوانست داشته باشد؛ برای تشکیل یک جمع، حتما مبنایی بیش از تعصبات پیدا میشد. حتی میشد یک جمع دانشجویی از بطن نهاد دانشگاه زاده شود(!)، بی آنکه مشوقی بیرونی در پدید آمدنش نقش داشته باشد. چنین جمعی از #دانشجو و برای دانشجو است. در این جمع میتوان بدون جبههگیری به تعاملات واقعیتر دانشجویی پرداخت. طبیعی است برای انسانی که در شرایط بند ۱ زندگی میکند، این جمع جدید، هویتی سیاسی (به معنای عرفیاش) نداشته باشد و شاید حتی در نظرش اضافی هم باشد (البته اگر دلیلی قانع کننده برای اضافی نبودن خود داشته باشد!).
چهار. فهمیدیم دیگران جوابگوی نیاز ما نیستند، پس دست به دامن خود شدیم. ما برای دانشجو بودن گرد آمدهایم. هستیم تا به خودمان و مسائلی از جنس خودمان بپردازیم، نه مسائلی بیگانه و القا شده. آن چیز که در جامعۀ اسلامی اصالت دارد، #دیالوگ است. گفتوگو را دهلیزی میدانیم که ما را به سوالهایمان نزدیکتر میکند. شنیدن همدلانه را تمرین میکنیم تا از بین شنیدهها بهترین را با انصاف برگزینیم.
ما طرحی ایجابی برای دیگر دانشجویان نداریم (برخلاف دیگران، ما خود را در این حد و قواره نمیبینیم!). رسالت ما، #ترویج گفتمانهایی است که کمتر شنیده میشوند. ترویجی رنگارنگ و متنوع! با این اوصاف، ایدهآل ما چیزی جز «جامعهای بر مبنای گفتوگو» نخواهد بود. جامعهای که امروزه نیازش از همیشه مبرمتر و هوادارن دروغینش به شدت فریبکارترند.
پنج. شاید کم باشند، اما هستند و خواهند بود #شازده هایی که تحیر خود را انکار نمیکنند. دقیقا به همین دلیل نمیتوان نبودن جامعه اسلامی را تصور کرد.
___________ @Sharif_Islamic_Society
277 views20:00